خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکینبشته
تکذیبنامهها
جستجو
کلیات سعدی/غزلیات/ای رخ چون آینه افروخته
زبان
پیگیری
ویرایش
<
کلیات سعدی
|
غزلیات
→
ای که شمشیر جفا بر سر ما آختهای
غزلیات
از
سعدی
تصحیح
محمدعلی فروغی
ای رخ چون آینه افروخته
ای که ز دیده غایبی در دل ما نشستهای
←
16662
غزلیات
—
ای رخ چون آینه افروخته
سعدی
۴۸۹ –
خ
،
ب
ای رخ چون آینه افروخته
الحذر از آه من سوخته
غیرت سلطان جمالت چو باز
چشم من از هر که جهان دوخته
عقل کهن بار جفا میکشد
دمبدم از عشق نوآموخته
وه که بیکبار پراکنده شد
آنچه بعمری بشد
[
۱
]
اندوخته
غم بتوّلای تو بخریدهام
جان بتمنای تو بفروخته
در دل سعدیست چراغ
[
۲
]
غمت
مشعلهٔ تا ابد افروخته
↑
شدم.
↑
سعدی ز چراغ.