کلیات سعدی/غزلیات/پیش رویت دگران صورت بر دیوارند
< کلیات سعدی | غزلیات
۲۲۹– ط
پیش رویت دگران صورت بر دیوارند | نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند | |||||
تا گل روی تو دیدم همه گلها خارند[۱] | تا ترا یار گرفتم همه خلق[۲] اغیارند | |||||
آنکه گویند بعمری شب قدری باشد | مگر آنست که با دوست بپایان آرند | |||||
دامن دولت جاوید و گریبان امید | حیف باشد که بگیرند و دگر بگذارند | |||||
نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس[۳] | که بشمشیر غمت کشته چو من بسیارند | |||||
عجب از چشم تو دارم که شبانش[۴] تا روز | خواب میگیرد و شهری[۵] ز غمت بیدارند | |||||
بوالعجب واقعهٔ باشد و مشکل دردی[۶] | که نه پوشیده توان داشت نه گفتن یارند | |||||
یَعلم الله که خیالی ز تنم بیش نماند | بلکه آن نیز خیالیست که میپندارند | |||||
سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی | باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند | |||||
تا ببستان ضمیرت گل معنی بشکفت | بلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند |