کلیات سعدی/مواعظ/باد گلبوی سحر خوش می‌وزد خیز ای ندیم

۳۹ – ط

  باد گلبوی سحر خوش میوزد خیز ای ندیم بسکه خواهد رفت بر بالای خاک ما نسیم  
  ای که در دنیا نرفتی[۱] بر صراط مستقیم در قیامت بر صراطت جای تشویشست و بیم  
  قلب زر[۲] اندوده نستانند در بازار حشر خالصی باید که بیرون آید از آتش سلیم  
  عیبت از بیگانه پوشیدست و می‌بیند بصیر فعلت[۳] از همسایه پنهانست و میداند علیم  
  نفس پروردن خلاف رای دانشمند[۴] بود طفل خرما دوست دارد صبر فرماید حکیم  
  راه نومیدی گرفتم رحمتم دل میدهد کای گنه‌کاران هنوز امید عفوست از کریم  
  گر بسوزانی خداوندا جزای فعل ماست ور ببخشی رحمتت عامست و احسانت قدیم  
  گرچه شیطان رجیم از راه انصافم ببرد همچنان امید میدارم برحمن رحیم  
  آنکه جان بخشید و روزی داد و چندین لطف کرد هم ببخشاید چو مشتی استخوان باشم رمیم  
  سعدیا بسیار گفتن عمر ضایع کردن است وقت عذر آوردنست استغفرالله العظیم[۵]  


  1. ای که تا بودی نبودی.
  2. روی.
  3. جرمت.
  4. دانایان بود.
  5. در نسخه‌های قدیم و معتبر عموماً این غزل در آخر طیبات آمده.