کلیات سعدی/مواعظ/مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی
< کلیات سعدی | مواعظ
۵۹ – ط
مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی | بنزدیکت[۱] بسوزاند مگر کز[۲] دور بنشینی | |||||
عقابان میدرد چنگال باز آهنین پنجه | ترا بازی همین باشد که چون عصفور[۳] بنشینی | |||||
نباید گر بسوزندت که فریاد از تو برخیزد | اگر خواهی که چون پروانه پیش نور بنشینی | |||||
گرت با ما خوش افتادست چون ما لاابالی شو | نه یاران مست برخیزند و تو مستور بنشینی | |||||
مئی خور کز سر دنیا توانی خاستن یکدل[۴] | نه آنساعت که هشیارت کند مخمور بنشینی | |||||
تمنای شکم روزی کند یغمای مورانت | اگر هرجا که شیرینیست چون زنبور بنشینی | |||||
بصورت زان گرفتاری که در معنی نمیبینی | فراموشت شود این دیو اگر با حور بنشینی | |||||
نپندارم که با یارت وصال از دست برخیزد | مگر کز هرچه هست اندر جهان مهجور بنشینی | |||||
میان خواب و بیداری توانی فرق کرد آنگه | که چون سعدی بتنهائی شب دیجور بنشینی |