کلیات سعدی/مواعظ/نادر از عالم توحید کسی برخیزد

۱۷ – خ

  نادر از عالم توحید کسی برخیزد کز سر هر دو جهان در نفسی برخیزد  
  آستین کشتهٔ غیرت شود اندر ره عشق کز پی هر شکری چون مگسی برخیزد  
  بحوادث متفرق نشوند اهل بهشت طفل باشد که ببانگ جرسی برخیزد  
  سنگ‌وش در ره سیلاب کجا دارد پای هر که زین راه ببادی چو خسی برخیزد  
  گرچه دوری بروش کوش که در راه خدای سابقی گردد اگر بازپسی برخیزد  
  سعدیا دامن اقبال[۱] گرفتن کاریست که نه از پنجهٔ هر بوالهوسی برخیزد  


  1. توحید.