ایران در زمان ساسانیان/مقدمه/مأخذ ایرانی معاصر ساسانیان. ادبیات پهلوی

بخش دوم

منابع تاریخ سیاسی و مدنی عهد ساسانیان

۱-مآخذ ایرانی معاصر ساسانیان. ادبیات پهلوی

نخست باید دانست که مقداری کتیبه موجود است، که بعضی از آنها را کاملا نمی‌توان خواند و بطور دقت نمی‌توان بر اجزاء آن‌ها اطلاع حاصل کرد. مفصل‌ترین کتیبه‌های عهد ساسانی یکی نقوش پایکولی واقع در کردستان شمال قصر شیرین و دیگری کتیبه‌ایست، که در نقش رستم بر دیوار شرقی بنای مشهور به «کعبه زردشت» منقور است. کتیبه اول را، که بدو زبان رسمی آن عهد یعنی پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی نوشته شده، در روی هر چهار ضلع یک برج مربعی رسم کرده‌اند. پیکر برجسته نرسی پادشاه ساسانی در هر چهار طرف برج مرتسم بوده، اما برج خراب شده و جز قاعدۀ آن برجای نیست. بیشتر سنگهایی، که دارای خطوط بوده، از بین رفته و باقیمانده آنها در اراضی اطراف پراکنده گشته است. ترجمه بسیار ناقص از بعضی قطعات این کتیبه در ۱۸۶۸ به‌وسیله توماس در مجله انجمن پادشاهی آسیایی انتشار یافت و مأخذ آن رونویسی بود، که سابقا راولنسن نموده بود. بعد از آنکه آندراس توجه فضلا را به کتیبۀ پایکولی جلب کرد، هرتسفلد در ۱۹۱۱ به دیدار آن شتافت و در ۱۹۱۳ مجددا بآن نواحی مسافرت کرد و عکس‌ها و قالب‌گیری‌هایی از قطعات موجودۀ سنگ برداشت. در ۱۹۱۴ مقدمه شرحی از مندرجات این کتیبه را در یادداشتهای آکادمی برلن منتشر کرد و در ۱۹۲۴ صورت اصلی نقوش پایکولی را با کتیبه‌های دیگر در دو مجلد بزرگ طبع نمود[۱] و ترجمه انگلیسی و شرح و توضیح کاملی با فهرستی جامع از لغات مندرجه بر آن افزود. جلد دوم این کتاب مخصوص عکسهای احجار مذکور است. مؤلف کوشیده است، که در اجزاء پراکنده این کتیبه نظمی قرار بدهد و باین ترتیب حتی الامکان صورت اصلی آن را تجدید کند این کتاب حاوی اطلاعات بسیار سودمند است و انتشار این کتیبه با وجود شکستگی و پراکندگی موجب افزایش اطلاع ما نسبت بدو زبان پهلوی سابق الذکر شده است.

کتیبه «کعبه زردشت»، که بزبان پهلوی ساسانی است، در سال ۱۹۳۶ توسط هیئت علمی انستیتوی شرقی شیکاگو به سرپرستی اریش شمیدت[۲] و توسط اشپرلینگ[۳] در مجله امریکائی زبان و ادبیات سامی[۴] به سال ۱۹۳۷ منتشر شده است.

تصویری از آن نیز در طی مقاله دیگری از همین نویسنده در مجله انجمن شرقی آلمان، ج ۹۱، ص ۲۵۶ و بعد، دیده می‌شود. اشپرلینگ این کتیبه را از نرسه دانسته است، ولی من به دلایلی، که در گزارش تقدیمی خود به بیستمین کنگره مستشرقین (منعقده در سال ۱۹۳۸) بروکسل ذکر کرده‌ام، معتقد بودم، که بانی این کتیبه شاپور اول است این گزارش قرار بود بصورت مقاله‌ای در یادگارنامه ویلیمس جکسون در بمبئی طبع شود، ولی متأسفانه انتشار این کتاب بتعویق افتاد. بعد از آن آقای هنینگ[۵] در بولتن شرقی، ج ۹، ص ۸۴۹-۸۲۳ با دلایل قطعی همین مطلب را ثابت کرد در این کتیبۀ پس از ذکر عده‌ای از شهرهای سوریه، جنگهای شاپور اول با روم و اسارت و الریانوس قیصر روم بیان شده است. این قسمت متأسفانه از گذشت زمان آسیب فراوان دیده، ولی آقای هنینگ آن را با کمال دقت مورد مطالعه قرار داده است. در آخر کتیبه که بهتر محفوظ مانده و هنینگ بنقل بخشی از آن در مقاله فوق الذکر پرداخته است، شاپور اول بذکر آتشگاههایی، که برای خود و اعضای خاندان سلطنت و عده‌ای از بزرگان دولت تأسیس کرده، می‌پردازد.

صورت کتیبه‌های ساسانی

کتیبه اردشیر اول در نقش رستم، که بسه زبان نوشته شده است (پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی و یونانی) و حکایت می‌کند که دو تصویر نقش برجسته یکی پادشاه اردشیر و دیگر خداوند اوهرمزد است. هرتسفلد، پایکولی، ج ۱، ص ۸۴ و ما بعد. عکس این نقش پایین‌تر در فصل اول بیاید.

کتیبه شاپور اول در نقش رجب، که بسه زبان مذکور نوشته شده است و نشان می‌دهد، که نقش متعلق به شاپور پسر اردشیر است. هرتسفلد، پایکولی، ج ۱، ص ۸۶، ج ۲، تصویر ۲۰۹ عکس آن در فصل چهارم بیاید.

کتیبه شاپور اول در حاجی‌آباد، که بدو زبان پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی نوشته شده و حکایت تیر انداختن پادشاه است. متن این کتیبه در آخر کتاب بندهش چاپ وسترگارد[۶] انتشار یافته، همچنین عین کتیبه و آخرین ترجمۀ آن در کتاب پایکولی، ج ۱ ص ۸۹-۸۷ مسطور است.

کتیبه بنای شاپور اول در شهر شاپور بدو زبان پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی رک گیرشمن،[۷] مجله صنایع آسیایی،[۸] دوره دهم، ص ۱۲۹-۱۲۳ و همچنین مقاله اولاف هانزن[۹] در مجله انجمن شرقی آلمان، دوره ۹۲٬۱۹۳۸، ص ۴۴۱ و بعد.

کتیبه پهلوی ساسانی از شاپور اول در «کعبۀ زردشت» نقش رستم، برای توضیح بیشتر رجوع شود به مقاله اشپرلینگ در مجله امریکایی زبان و ادبیات سامی، دوره ۵۳، شماره ۲، ص ۱۴۴-۱۲۶، و نیز مقاله دیگر همین نویسنده در مجله انجمن شرقی آلمان، دوره ۹۱، ص ۵۸۲-۶۲۵ و مقاله هنینگ در بولتن شرقی، دوره ۹، ص ۸۴۹-۸۲۳.

کتیبۀ پهلوی ساسانی از موبذ کرتیر هرمزد در نقش رجب. صاحب کتیبه شرحی از پارسایی خود و خدماتی، که به‌کشور ایران در عهد شاپور اول و هرمزد اول و هرام اول و هرام دوم نموده، بیان کرده است. هرتسفلد، پایکولی، ج ۱، ص ۹۲-۸۹.

کتیبۀ دیگر از همین شخص در بالای نقش برجستۀ شاپور اول در نقش رستم کنده شده، ولی خیلی ضایع گردیده است. هرتسفلد، پایکولی، ص ۹۳-۹۲، مقایسه شود با تاریخ باستان، ص ۱۰۱-۱۰۰.

کتیبۀ نرسی در پایکولی، که بدو زبان پهلوی نوشته شده و شرح جنک این پادشاه با وهرام سوم است و تفصیل اطاعت بزرگان را نسبت به شاهنشاه بیان می‌کند. هرتسفلد، پایکولی ج ۱، ص ۱۱۹-۹۴.

کتیبه پهلوی ساسانی، که در روی نقش وهرام اول در شاپور فارس کنده شده و حاکی از اسامی و القاب شاه نرسی و پدر و جد اوست. هرتسفلد، پایکولی، ج ۱، ص ۱۲۰(مقایسه شود با ص ۱۷۳ همان‌جا). صورت نقش مزبور در فصل پنجم چاپ شده است.

کتیبۀ پهلوی ساسانی شاپور سوم، که در سمت چپ کتیبۀ فوق واقع شده و حاوی نام و القاب شاپور سوم و پدر و جد اوست. هرتسفلد، پایکولی، ج ۱، ص ۱۲۲ صورت نقش در فصل پنجم بیاید.

کتیبۀ پهلوی ساسانی تخت جمشید، که در سال دوم سلطنت شاپور دوم نقش شده است هرتسفلد، پایکولی، ج ۱، ص ۱۲۱.

کتیبۀ دیگر، که بخط پهلوی ساسانی در تخت جمشید است، بامر دو تن از بزرگان کشور بنام شاپور دوم ساخته شده است. هرتسفلد، پایکولی، ج ۱، ص ۱۲۲.

کتیبه‌های متعدد کوچکی، که در دربند بفرمان امراء آنجا ساخته شده و تاریخ آنها قرون اخیر عهد ساسانیان است. نیبرگ، سالنامه انجمن علمی آذربایجان، بادکوبه ۱۹۲۹(بزبان روسی).

کتیبه‌هایی، که در کنیسه جهودان شهر دورا نقش شده است. برای اطلاع بیشتر رجوع کتیبه به پالیارو، کتیبه‌های پهلوی کنیسه دورا (کاوشهای دورا، مرحله ششم، نشریات دانشگاه بیل ۱۹۳۶).

A. Pagliaro,The Pehlevi Dipinti in the Dura Synagogae (Excavation at Dura Europos,6 th Season,Yale Uiniversity- Press 1936).

***

پاپیروس‌های پهلوی: پاپیروس‌های پهلوی در مجموعه پاپیروس موزه‌های دولتی برلن، ناشر اولاف هانزن (از نشریات آکادمی پروس ۱۹۳۷).

Papyri Die mittelpersischen PaPyrider PaPyrussammlung des Staatlichen Museen zn Berlin,herausg. von Olaf Hansen.

خطوط مهرهای ساسانی اسامی و القاب عده کثیری را نشان می‌دهد و مشتمل بر عبارات مختصر و بی‌تغییر است.[۱۰]

***

سکه‌های پهلوی ساسانی برای تاریخ این عهد بسیار مهم است. از آنجا که سلاطین ساسانی هریک تاج مخصوصی داشته‌اند، می‌توانیم از روی این سکه‌ها در حجاریهایی، که دارای خط نیستند، پادشاهان را بشناسیم.

ظاهرا مسکوکات عهد ساسانی دو قسم بوده است، یکی طلا و دیگری نقره، ولی میان قیمت طلا و نقره نسبت ثابتی موجود نبوده است. مسکوکات طلا (دینار) به ندرت بدست می‌افتد. پادشاهان نخستین این سلسله گویا سکه طلائی داشته‌اند، که از حیث وزن، با سکه امپراطوران روم در آن عصر، که اوری[۱۱] نام داشته، مساوی بوده است. بعلاوه فعلا پولهای طلائی از آن عهد در دست است، که از حیث بزرگی با هم اختلاف دارند. درهم نقره را همیشه تقریبا بیک وزن ضرب می‌کرده‌اند و آن وزن هم مأخوذ از درهم‌های فنیقی است، که آخرین پادشاهان اشکانی بتقلید آن سکه زده‌اند سنگینی این درهمها بین ۶۵/۳ و ۹۴/۳ گرام است. بطور کلی قیمت درهم ساسانی معادل ۷۹/۰ فرانک طلا بوده است. این دراهم برخلاف درهم‌های اشکانی پهن و نازک است. ستیر (ستاتر) ارزش چهار درهم داشته است. سکه‌های کوچک نقره هم ضرب می‌کرده‌اند ازاین‌قرار: دیوبول[۱۲] (معادل نیم درهم) و اوبول یا دانگ (معادل یک ششم درهم) و «همیوبول» (معادل یک دوازدهم درهم). مقداری سکه مخلوط مس و قلع و سرب از عهد اردشیر اول و شاپور دوم باقی است. انواع سکه‌های مس، که قیمت مختلف داشته و گویا اساس آنها مأخذ نقره بوده، در دست است. کوچک‌ترین پولی، که اسم آن بما رسیده، پشیز است. امراء و فرمانفرمایان شرق، ملقب به کوشان شاه، سکه‌هائی بتقلید مسکوکات شاهنشاهی ضرب کرده و صورت و نام و لقب خود را بر آن نگاشته‌اند.

در یک طرف درهم‌های ساسانی تمثال شاهنشاه و در طرف دیگر نقش آتشدان دیده می‌شود. بخط پهلوی نام و لقب شاهنشاه را در یک طرف نگاشته‌اند و غالبا در طرف دیگر هم باز اسم شاهنشاه تکرار می‌شود. گذشته ازین هر سکه دارای علامت و نشانی خاص است، که گاهی از حروف و گاهی از نقوش ترکیب گردیده است، گاهی هم سال سلطنت پادشاه را در آن قید کرده‌اند.[۱۳]

***

منابع دین رسمی کشور ساسانی کتب مقدسه بوده است بزبان اوستایی، که مجموع آن را اوستای ساسانی گویند و بیست و یک نسک بوده است. دیگر زند، که ترجمه متون اوستایی است با تفسیر و شرح بزبان پهلوی ساسانی.[۱۴] اوستای کنونی قسمت کوچکی از اوستای عهد ساسانی است.[۱۵] اما از ۲۱ نسک اوستا خلاصه در جلد هشتم و نهم دینکرد، که کتابی است بزبان پهلوی، محفوظ است و از روی آن خلاصه مطالب بسیار مهم برای تاریخ تمدن ساسانیان بدست می‌آید. در این کتاب مکرر از دینکرد سخن خواهیم راند.[۱۶] در اینجا اسامی چند تن از مفسرین و شارحینی را، که در کتاب زند و سایر کتب دینی نام برده‌اند، یادداشت می‌کنیم: ابرگ،[۱۷] ماه‌گشنسپ،[۱۸] گوگشنسپ، کی آذر بوزیذ،[۱۹] سوشیانس،[۲۰] روشن،[۲۱] آذر هرمزد، آذرفرنبغ نرسه[۲۲] میذوگماه،[۲۳] فرخ، افروغ،[۲۴] آزادمرد. ظاهرا اکثر این مفسرین در اواخر عهد ساسانیان می‌زیسته‌اند.

تقریبا همۀ کتب زردشتی، که دینی محض است و بزبان پهلوی باقی مانده است، در قرون بعد از انقراض ساسانیان تألیف و تصنیف یافته است. مخصوصا در قرن نهم میلادی (سوم هجری) علماء دین زردشتی فعالیت فوق‌العاده در تحریر کتب به خرج داده‌اند. داذستان‌ی مینوگ خرذ که آن را می‌توان «تعالیم عقل آسمانی» یا «روح العقل» ترجمه کرد، گویا زمان تألیفش در اواخر عهد ساسانیان بوده است، ولی صورت فعلی آن متعلق بدوره بعد از این سلسله است[۲۵] اما کتاب اردای‌ویراز (اردای‌ویرازنامگ) [۲۶]، آنچه مسلم است، مضمون و مطلبش از دوره ساسانیان است. بعضی از تألیفاتی، که از روی مندرجات اوستای ساسانی و زند گرفته شده است، برای تاریخ تمدن ساسانی اهمیت فوق‌العاده دارد. مهم‌ترین آنها دینکرد است [۲۷]، که سابقا ذکر شد. دیگر بندهشن، که خلاصۀ قسمتی است از اوستای ساسانی و زند، که مربوط بتکوین جهان و قصص و اساطیر و طبیعیات و غیره است [۲۸]. اوستا و زند منابع حقوقی عهد ساسانیان بود. قسمتی از یک کتاب حقوقی عهد، که ماذیگان‌ی هزار داذستان (گزارش هزار فتوای قضایی) نام دارد، موجود است. این نسخۀ منحصر بفرد، که مؤلفش فرخ مرد نامی است، مشتمل بر ۷۵ ورق است و امروز در «کتابخانه مانکچی لیمجی هوشنگ هاتریا»[۲۹] است. ۵۵ ورق آن را با یک مقدمه مودی[۳۰] طبع[۳۱] کرده و ۲۰ ورق دیگر را نیز انکلساریا بصورت چاپ، عکسی (فاکسیمیله) در سال ۱۹۱۳ منتشر کرده است. بارتلمه و پالیارو قطعاتی از این کتاب را، که بسبب فقدان مواد لازمه و طبیعت مطالب بسیار مشکل است، به آلمانی و ایتالیائی ترجمه و با اصل آن و توضیحات زبان‌شناسی و قضایی چاپ کرده‌اند.[۳۲] در این مادیگان اسامی چند تن از قضات دورۀ ساسانی با نظر قضایی و فتوای هریک قید شده است ازاین‌قرار:

وهرام، داذفرخ، سیاوش، پسانویه‌ی آزاذمردان،[۳۳] پسانویه‌ی برزآذر فرنبغان، ویه‌پناه، که شاغل مقام عالی مگوگان اندرزبذ[۳۴] بود،[۳۵] خوذای بود[۳۶] دبیر، وای‌یاوار[۳۷] راذهرمز، وهرام‌شاذ، یوان‌یم،[۳۸] ویه‌هرمزد،[۳۹] ژاماسپ ماهان‌داذ. و غیره.

دستوران[۴۰] گویا اسم کتابی قضایی بوده، که یک‌مرتبه در این تألیف ذکر آن رفته است. یک مجموعه قضایی از عهد ساسانیان، که در آغاز بزبان پهلوی بوده و اکثر منابع با مادیگان هزار دادستان یکی است، فعلا بزبان سریانی موجود است. این نسخه در قرن هشتم میلادی به‌وسیله رئیس نصارای ایران عیشوبخت تألیف یا ترجمه شده است. اما مترجم عیسوی مزبور قواعد حقوقی ایران را تغییر داده است، تا با اوضاع و احوال هم‌کیشان او مناسب‌تر باشد.[۴۱]

در قرن اخیر سلطنت ساسانیان، مقدار زیادی کتب اخلاقی نظری و عملی بنام اندرز و پندنامگ نوشته شده، که قواعد اخلاقی و کلمات حکیمانه را به بزرگان تاریخی را افسانه‌ای سابق نسبت داده‌اند. از این نوع کتب رساله‌هایی فعلا باقی است که تألیف آن بعد از انقراض ساسانیان بوده، مثلا اندرز اوشنردانا، که از اشخاص افسانۀ قدیم است، و اندرز خسرو کواذان (خسرو پسر قباد) و اندر آذربذ مهرسپندان، که بزرگ موبدان عصر شاپور دوم بوده است، و پندنامه زردشت پسر آذربذ اندرزی نیز از وزرگ‌مهر (بزرجمهر) باقی است. وزرگ‌مهر بنا به روایت نویسندگان ایران و عرب وزیر دانای خسرو اول بوده و قصه‌هایی، که باین شخص افسانه‌ای نسبت داده‌اند و گویا بتقلید افسانه باستانی احیقر[۴۲] نوشته شده، در قرون وسطی اسلامی محل توجه عام بوده است. باحتمال قوی این شخص مشهور و مرموز، که نام او را ملحق به قصه ورود شطرنج به ایران کرده‌اند،[۴۳] همان برزویۀ طبیب است،[۴۴] که در فصل هشتم از او سخن خواهیم راند. ظاهرا اندرز وزرگ‌مهر در قرن نهم میلادی (دوم هجری) تألیف شده است، ولی نصایحی که از زبان بزرجمهر نقل کرده، قسمتی مأخوذ از مقدمۀ کلیله و دمنه است، که برزویه آن را از کتاب پنچاتنتره[۴۵] سانسکریت ترجمه نموده، و قسمتی اقتباس از اندرزهای قدیم‌تر است.[۴۶]

شرح‌های دلپسند از خوشگذرانی و تفریح طبقات عالیه عهد ساسانیان در رسالۀ پهلوی موسوم به خسروی کواذان و ریذگی (خسرو پسر قباد و یک غلام) دیده می‌شود.[۴۷] در این باب رجوع نمایید بفصل نهم این کتاب.

قصه‌های تاریخی مختصر را در آن عهد خیلی می‌پسندیده‌اند. متن بعضی از این رمان‌ها، که از تاریخ ساسانیان حکایت می‌کند و در آخرین قرن سلطنت این دودمان تألیف یافته، موجود است، ولی نگارش آن از قرون بعد از انقراض ساسانی است، مانند کارنامگ‌ی اردشیری پاپکان و ماذیگان‌ی چترنگ (قصۀ بازی شطرنج).[۴۸]

شرح‌های مختصری راجع به بنای شهرهای ایران در کتاب شهرستانهای ایرانشهر هست.[۴۹]

در خصوص ادبیات مانویان رجوع شود بفصل چهارم این کتاب.

۲-روایات ساسانی که در ادبیات عرب و ایران باقی است

چنانکه در زمان هخامنشیان مرسوم بود، دربار ساسانیان نیز سالنامه‌های رسمی داشت.[۵۰] تصور می‌رود که مؤلف یا مؤلفان خوذای‌نامگ از مندرجات این سالنامه‌ها استفاده کرده‌اند. خوذای‌نامگ در آخر عهد ساسانیان و شاید در زمان یزدگرد سوم تدوین شده است.[۵۱] نلدکه ثابت کرده است،[۵۲] که این تاریخ پهلوی مأخذ


  1. پایکولی، شرح بنا و کتیبه اوایل تاریخ شاهنشاهی ساسانیان، برلن ۱۹۲۴ و همچنین رک صنایع ایران بوب، I، ص ۵۶۸ و ما بعد.
  2. Erich F. Schmidt
  3. Sperling
  4. American Journal of Semitic Languages and Literature
  5. W. B. Henning
  6. Westergaard
  7. Ghirshman
  8. Revue des arts asiatiques
  9. Olaf Hansen
  10. هرن در مجله شرقی آلمان، ج ۴۴، ص ۶۶۰ و ما بعد؛ مهرهای ساسانی Sigelsteine Sassanidische، ناشر هرن و اشتاین درف Steindorf، برلن ۱۸۹۱. هرتسفلد، پایکولی، ص ۸۴ و بعد. تاریخ صنایع، ج ۱، ص ۸۱۵-۷۸۴، ص ج ۴، ص ۵۶-۲۵۵.
  11. Aurrei
  12. diobole
  13. کتب جدید راجع به مسکوکات ساسانی بقرار ذیل است:
    فردنجی,مسکوکات ساسانی، بمبئی 1924 D. I. paruch, Sasanian Coins. Furdoniee و اسمر، مسکوکات ساسانی در موزه ارمیتاژ، مجله مسکوکات،۱۹۲۸، ص ۲۴۹ ببعد.
    R. Vasmer, Sassanian goins in the Ermitage, Numismatic- Chronicle, 1928.

    مقاله و وندتستل Nundzettel بزبان روسی در کارهای دانشکده شرقی دانشگاه آسیای مرکزی تاشکند،۱۹۲۷،
    هرتسفلد، مسکوکات کوشان و ساسانی Kushano-Sasanian Coins (یادداشت‌های باستان‌شناسی هند Mem. of the Archeol. Survey of India ، شماره ۳۸، سال ۱۹۳۰). مقایسه شود پایکولی، ص ۳۵ ببعد. جی، الن I. Allan و ترور C. Trever در تاریخ صنایع ایران پوپ، l ، ص ۸۳۰- ۸۱۶ و IV ، ص ۲۵۴-۲۵۱.
    راجع باصطلاحات پهلوی رک فرهنگ پهلوی The Fashang i pahlavik ، چاپ یونگر Junker ، هایدلبرگ ۱۹۱۲. فصل ۳۰.
    شایست نی‌شایست (چاپ تاواادیا، هامبورک ۱۹۳۰، ص ۱۶-۱۴).

  14. در باب زند، رک شدر: مطالعات ایرانی، ص ۷۶ ببعد و کریستنسن کیانیان، ص ۳۷ و ما بعد.
  15. رک فصل سوم کتاب حاضر.
  16. آنچه از کتاب هشتم و نهم دینکرد آورده‌ایم، نقل از ترجمه انگلیسی وست است، مگر در مواردی، که این ترجمه را ناقص دانسته‌ایم. در این موارد به متن پهلوی چاپ سجانا استناد کرده‌ایم. در این چاپ کتاب هشتم و نهم دینکرد مجلدات ۱۹-۱۵ را تشکیل می‌دهند.
  17. Abharagh
  18. Mahgushnasp
  19. Kay-Adhur-bozedh
  20. Soshyans
  21. Roshn
  22. Adhur-Farnbagh-Nerseh
  23. Modhoghmah
  24. Afrogh
  25. «اندرآس» متن پهلوی آن را بصورت فاکسیمیله منتشر کرده است: Mainyo-i-Khrad. Kiel.1882. و بعد در جلد پنجم مجموعه The Book of the متون اوستایی و پهلوی کتابخانه دانشگاه کپنهاک- Bibliothecae Universitatis Ha fniensis Codicet Avestici et Pahlavici در سال ۱۹۳۵ بطبع رسیده است. در بمبئی هم چندین بار بچاپ رسیده و وست آن را به انگلیسی ترجمه کرده است.
  26. لفظ «ویراز» را سابقا «ویراف» می‌خواندند. هوشنگ وهوگ، ارداویراف‌نامه : لندن و بمبئی ۱۸۷۲(متن و ترجمه انگلیسی). Hoshang Haug, The Bcck of Arda-Virat ؛ ترجمه فرانسه از «بارتلمی» Barthelmy ، پاریس ۱۸۸۷.
    Arta Viraf-Namak ou Livre d. Arda Viraf.

    دو نسخه قدیم از متن «اردای‌ویرازنامگ» در کتابخانه دانشگاه کپنهاک موجود است، که چاپ عکسی آن در جلد ۱ و ۲ مجموعه متون اوستایی و پهلوی این کتابخانه در سال‌های ۳۲-۱۹۳۱ منتشر گردیده است.

  27. دینکرد، طبع پشوتن سنجانا، ج ۱۹-۱، بمبئی ۱۹۲۸-۱۸۷۴(متن و ترجمه انگلیسی)، ایضا طبع مادان، ج ۱ و ۲، بمبئی ۱۹۱۱(متن تنها) ؛ چاپ عکسی چند قطعه از نسخه « K43 » در جلد ۵ و ۶ مجموعه متون اوستائی و پهلوی کتابخانه دانگاه کپنهاک انتشار یافته است.
  28. از «بندهش» دو نگارش موجود است، که بر حسب مکان استنساخ آنها، یکی را «بندهشن هندی» و دیگری را «بندهشن ایرانی خوانند. نسخه هندی، که ملخص است، به‌وسیله وسترگارد با چاپ عکسی در سال ۱۸۵۱ در کپنهاک منتشر شده است pehlvicus Bundesh. ,liber ، در این اواخر نیز در جلد اول مجموعه متون اوستایی و پهلوی کپنهاک نشر شده است. همچنین در سال ۱۸۶۸ در شهر لیپزیگ با ترجمه آلمانی توسط یوستی منتشر گردید. وست نیز آن را به انگلیسی ترجمه و در مجموعه متون پهلوی خود جای داده است؛ اما «بندهشن ایرانی» را انکلساریا در بمبئی در سال ۱۹۰۸ چاپ عکس کرده است. مؤلف اصلی بندهشن از کتب عربی التقاطاتی نموده است، رک کریستنسن، کیانیان، ص ۴۴ و ما بعد.
  29. Manockli Limli Hoshang Hataria Library
  30. Modi
  31. «ماذیگان‌ی هزار داذستان»، چاپ عکسی، بمبئی ۱۹۰۱.
  32. بارتلمه، دادستان؛ حقوق ساسانی؛ زن (رک فهرست اختصارات) همچنین رک به کتاب حاضر فصل ششم و هفتم و مقالات پالیارو در باب همین موضوع در مجله مطالعات شرقی رم A. Pagliaro. Lanticresi nel diritto sasanidico,Riv. d. studi Orientali,XV. P.275 sqq ، چاپ متن کامل دادستان و ترجمه انگلیسی آن توسط بلسارا، بمبئی ۱۹۳۷.
    S, J, Bulsara. The Laws of the Ancient Persians.
  33. Pueanveh Azadkmsrdaan
  34. Maghughan andarzbsdh
  35. «مغان اندرزبذ»، رک به فصل دوم کتاب حاضر.
  36. Khvadhaybh
  37. Vayayavar
  38. Yuvanyim
  39. Veh Hormizd
  40. Dssivaran
  41. این کتاب را زاخو با ترجمه آلمانی آن بطبع رسانده است. زاخو، کتب حقوقی سریانی Syrische Rechtsbucher ، ج ۳، برلن ۱۹۱۴، با بارتلمه، زن در حقوق ساسانی، ص ۵.
  42. Ahiqar
  43. ماذیگان چترنگ، پایین را ببینید. این حکایت را فردوسی و ثعالبی و دیگران نیز آورده‌اند.
  44. کریستنسن، بزرگمهر، ج ۸، ص ۸۱ و ما بعد.
  45. Pancatautra
  46. متن پهلوی اندرزها را جاماسپ اسانا (متون پهلوی، ج ۲؛ بمبئی ۱۹۱۳) بطبع رسانده است؛ پندنامکی وزرگمهر، اندرزی آذربذ مهرسپندان و اندرزی خسروی کواذان را پشوتن سنجانا در گنج شایگان (بمبئی ۱۸۸۵) طبع کرده است، پندنامگی زردشت را فریمان Freiman منتشر کرده است (مجله شرقی وین، ج ۲۰، سال ۱۹۰۶). اندرز اوشنردانا رادبهر در بمبئی به سال ۱۹۳۰ چاپ کرد. در باب ارتباط متون سنجانا با - متن‌های چاپ جاماسپ اسانا رک فریمان مجله شرقی وین، مدخل و کریستنسن، Acta Orie ntalia ، ج ۸، ص ۸۱، یادداشت ۳.
  47. متن پهلوی شاه خسرو وریدک‌وی، ترجمه و طبع اونوالا، پاریس ۱۹۲۱.
  48. کارنامگ چندین بار در بمبئی بطبع رسیده است. ترجمه آلمانی آن را نلدکه در مطالعات در باب السنه هند و ژرمنی Beitrage zur Kunde der Indogerman ischen Sprachen ج ۴، جای داده است. ماذیگان چترنگ در متون پهلوی جاماسپ اسانا چاپ شده است و همین متن با ترجمه انگلیسی آن در گنج شایگان پشوتن سنجانا مندرج است. مقایسه شود با کریستنسن، شاهان، فصل ۲.
  49. مارکوارت، فهرست کرسیهای ایالات ایرانشهر A Catalogue of the pro vincial Capitals of Eranshahr. ، چاپ مسینا، رم 1931. (Anal ectaor entalia.۳) مقایسه شود با تاوادیا در مجله ادبیات شرقی Orientaische Litera turzeitung 1926، ص ۸۸۳ و ما بعد.
  50. اگائیاش، کتاب ۲، بند ۲۷ و کتاب ۴، بند ۳۰-۲۷؛ تئوفیلاکتوس، کتاب ۳، بند ۱۸.
  51. مطالب آینده را با اضافات و تغییراتی چند از کتاب خود موسوم به سلطنت کواذ اول نقل کرده‌ام.
  52. نلدکه طبری، مدخل، ص XIV و ما بعد، و فقه اللغه، II ، ص ۱۴۱ و ما بعد.