شرح حال رجال ایران/الله‌قلی‌خان ایلخانی

الله‌قلی الله‌قلی‌خان ایلخانی یا حاجی ایلخانی[۱] پسر موسی خان پسر حسینقلی خان و نوه دختری و نوه برادر تنی فتحعلی شاه و ربیب حاج میرزا آقاسی صدر اعظم محمد شاه[۲] بوده و جهت اینکه به ایلخانی شهرت داشت برای این بود که سالها رئیس ایل قاجار بود. در سال ۱۲۵۱ هـ.ق. پس از کشته شدن میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام

الله‌قلی‌میرزا ایلخانی


فراهانی آن مرد بزرگ و نامی ایران و بجای او حاج میرزا آقاسی درویش و مرشد صدراعظم شد و بعد با عزت نساء خانم (عمه محمدشاه) و مادر الله قلیخان ازدواج نمود الله قلیخان ربیب صدراعظم پر و بال زیادی پیدا کرد و باصطلاح یکه‌تاز میدان عملیات شد و شاهزادگان و درباریان و دیگر بزرگان قوم از او حساب میبردند و در تمام امور دولتی دخالت مینمود دستگاه بسیار عالی برای خود ترتیب داده بود باغ او (عیش‌گاهش) محل بانک ملی فعلی و سایر مؤسسات آن بود باغ مزبور بقدری بزرگ بوده که سمت مشرقش خیابان فردوسی و سمت مغرب آن عمارت برج نوش بود (خیابان فردوسی سابقاً به خیابان باغ ایلخانی شهرت داشت) ایلخانی مردی بوده فوق‌العاده عیاش و عیاشیش نیز همه جور و همه طور بوده است. در زمان صدارت حاج میرزا آقاسی شوهر مادر خود بطوریکه اشاره شد تمام کارها و رتق و فتق امور در حقیقت با او بود باین معنی که اسم با حاج میرزا آقاسی و رسم با ایلخانی بوده است. در سال ۱۲۶۰ هـ.ق. و مخصوصاً ۱۲۶۱ هـ.ق. که مزاج محمدشاه تغییر کرد و مشرف بموت بود دسته‌بندیها و اقداماتی برای سلطنت در تهران صورت گرفت جمعی هواخواه ناصرالدین میرزا ولیعهد بودند و جمعی هواخواه بهمن میرزا والی آذربایجان (برادر اعیانی محمد شاه و پسر چهارم عباس میرزای نائب‌السلطنه) و جمعی دیگر هواخواه سلطنت ایلخانی گردیدند و چون از طرف ایلخانی هم زمزمه‌ها و حرفها و ادعاهائی در مجالس و محافل راجع بامور سلطنت از وی شنیده میشد محمد شاه که از خطر مرگ جست و قدری بهبودی یافت برای خاطر حاج میرزا آقاسی مرشد خود راجع به ایلخانی حرفی نمیزد و بروی خود نمی‌آورد و چون خواست که حرفهائیکه ایلخانی در تهران میزند بیشتر از این شنیده نشود و گوشزد مردم نگردد و کمتر باموریکه مربوط و محول باو نیست دخالت بیجا نکند پانزده هزار تومان از او بعنوان پیشکشی گرفته او را بحکومت بروجرد فرستاد. الله‌قلی‌خان پیش از آنکه به بروجرد برود گلپایگان، محلات و محال خوار با وی بود مدت حکومت الله‌قلی‌خان یا الله‌قلی میرزا ایلخانی در بروجرد زیاد طول نکشید در سال ۱۲۶۲ هـ.ق. در آنجا که بود دوباره بهوای سلطنت افتاد و هر قدر وزیر و پیشکارش محمود خان ملک‌الشعراء او را اندرز داد مثمر ثمر واقع نشد و بهیچ وجه در او اثر ننمود نامبرده از هرج و مرج اوضاع مملکتی و مرکز، سوء استفاده کرده با عده‌ای سوار مسلح عازم تهران گردید شاه که از این حرکت او آگاه شد دستخطی صادر کرد و مأموری بجلو او فرستاد و او را از بین راه برگردانیدند بعد بکیومرث‌میرزا (عمیدالدوله) پسر قهرمان میرزا مأموریت داد که او را بهمراه خود برده در عراق (بین‌النهرین) تبعید نماید کیومرث میرزا پس از رساندن او را به عراق به تهران مراجعت نمود. ایلخانی مدت ۲۶ سال در خارج از ایران میزیست و چند سالی مشغول بسیاحت شد و آخرالامر در اسلامبول مقیم و مستقر گردید و چون در ایامیکه حاج میرزا حسینخان مشیرالدوله سفیر کبیر ایران در اسلامبول بود الله‌قلیخان با او خیلی مربوط و مأنوس شده بود در سال ۱۲۸۸ هـ.ق. که مشیرالدوله بصدارت عظمی رسید با اجازه شاه فوراً او را از اسلامبول خواست و پس از ورود او را در اوایل سال ۱۲۸۹ هـ.ق. بجای غلامحسین خان سپهدار بحکومت قزوین منصوب نمود. محمد حسنخان اعتمادالسلطنه در خوابنامه خود در این باب از قول مشیرالدوله چنین مینویسد: «لعنت خدای بر من که بوطن خود خیانت کردم اول کار نابکاری من آوردن ایلخانی هرزه لوطی مردود مطرود بود او را از اسلامبول خواستم و مواجب گزاف از دولت در حق او برقرار نمودم حکومت قزوین را باو دادم». در سفر اول ناصرالدینشاه به اروپا در سال ۱۲۹۰ هـ.ق. الله قلیخان نیز از محترمین بود که بهمراه شاه باروپا رفت و در سال ۱۲۹۲ هـ. ق. به حکومت همدان منصوب شد و تا اواخر سال ۱۲۹۳ هـ. ق. در آنجا حاکم بود. ناصرالدینشاه در این سال همدان را بانضمام چند شهر دیگر بنام ایالت مرکزی نامیده و فیروز میرزا نصرت‌الدوله را ملقب به فرمانفرما کرده حاکم آن چند شهر نمود و الله قلیخان معزول گردید. در اواخر سال ۱۲۹۶ هـ. ق. بعضویت مجلس شورای کبری دولتی برقرار شد و در سال ۱۲۹۸ هـ. ق. بجای ناصر قلیخان عمیدالملک پسر امیر اصلان‌خان مجدالدوله دائی ناصرالدینشاه بحکومت زنجان منصوب و در ربیع الثانی ۱۲۹۹ هـ. ق. از حکومت معزول و بتهران آمد و بجای او ابوالفتح میرزا (مؤیدالدوله) پسر بزرگ حسام‌السلطنه فرستاده شد. در اواسط سال ۱۳۰۵ هـ. ق. بجای میرزا حسینخان معتمدالملک پسر یحیی خان مشیرالدوله برای بار دویم بحکومت قزوین تعیین شد و این انتخاب را امین‌السلطان برغم یحیی‌خان مشیرالدوله کرد که جای پائی برای آقا باقر (سعدالسلطنه) پسردایی خود باز کرده باشد و بهمین مناسبت آقاباقر از طرف ایلخانی مباشرت و نیابت میکرد و بعد خودش مستقلا حاکم گردید و سالها حکومت قزوین را داشت. الله قلیخان که یکی از معمرین محترم بود در یکی از اعیاد که سلام رسمی در فصل تابستان در عمارت تخت مرمر در حضور شاه منعقد شد مخاطب سلام بود شاه طبق معمول چیزی گفت الله قلیخان ایلخانی در جواب شاه بمناسبت آنکه شب هوا بی‌تناسب خنک شده بود در تعریف از هوا گفت: «دیشب هوا بقدری خنک و سرد بود که همه مردم لحاف کشیدند» از استعمال کلمه لحاف کشیدن در حضاریکه برای سلام عید در حضور شاه صف بسته و ایستاده بودند خنده در گرفت. الله قلیخان ایلخانی یا حاجی ایلخانی در تاریخ ۲۷ شعبان ۱۳۰۹ هـ.ق. در تهران در گذشت. شرح حال او را سلطان ابراهیم میرزا معروف به بلهاء پسر ۴۱ فتحعلیشاه نوشته و نسخه‌ای از آن باید در کتابخانه سلطنتی موجود باشد. اعتمادالسلطنه در این باب در یادداشتهای روزانه خود مینویسد: «۹ جمادی‌الثانیه ۱۳۰۳ هـ. ق.: خدمت شاه رسیدم فرمودند شرح حال الله قلیخان ایلخانی که سلطان ابراهیم میرزا معروف به بلهاء پسر فتحعلیشاه تألیف کرده سراپا هزل و رذل است».


  1. گاهی هم او را بمناسبت اینکه نوه دختری فتحعلیشاه بوده الله قلی میرزا نیز گفته و در کتب نوشته‌اند.
  2. بمناسبت ازدواج با عزت نساء خانم مادر او و دختر سیزدهم فتحعلی شاه.