قرآن فارسی/اعراف
﴿سوره اعراف مشتمل بر دویست و شش آیه است و در مکه نازل شده است﴾ بنام خداوند بخشاینده مهربان الله ولطیف و مالک و صبور کتابی که فرستاده شد بسوی تو یعنی این سوره با این قرآن کتابیست است که خدا بسوی تو که پیغمبری برای فرستاده پس نباشد در دل تو شکی یعنی شکی نداشته باشد در آن تا اینکه بترسانی مسبب آن مردم را و پند دادنی است از برای مؤمنین پیروی کنید آنچه را که فرستاده شد سوی شما از جانب پروردگار شما و پیروی نکنید از آنچه سوای برای خداست که بتان باشد که دوستان گمارند کم است که پند میگیرند در منابعت حق (۳) و چه بسیار از اهل ده ها و شهرها که ملاک کردیم ما ایشان را آمد ایشان را عذاب مادر شب که خوابیده بودند مثل قوم لوط یا ایشان در روز بخواب قیلوله بودند (۴) پس نبود خواندن ایشان وقتی که آمد ایشان را عذاب ما مگر اینکه گفتند بدرستی که ما بودیم نظام کنندگان (۵) پس هر آینه میپرسیم البته از کسانی که فرستاده شد بسوی ایشان پیغمبران و در آینه میپرسیم البته پیغمبران مرسل را از تلیغ رسالت و رساندن احکام را بمردم (۶) پس هر آینه میخوانیم برایشان یعنی بر پیغمبران و امتنان ایشان بدانش خودمان در حالتیکه عالمیم بظواهر و بواطن ایشان و نبودیم ما بیخبر از اعمال ایشان (۷) و سنجیدن اعمال در روز قیامت حق است یعنی یقین است پس هر کس گران بوده عملهای سنجیده او بحساب پس این گروه ایشانند رستگاران (۸) و هر که سبک باشد عملهای او پس این گروه کسانی هستند که زبان کردند هر نفسهای خود را بآنچه بودند که آیات ما ستم میکردند که تکذیب مینمودند (۹) و هر آینه بتحقیق جا دادیم شما را در زمین و آفریدیم برای شما در آنزمین معیشتها یعنی اسباب زندگانی اندکی شکر میکنید با وجود بسیاری هم (۱۰) و هر آینه بتحقیق خلق کردیم ما شما را بعد از آن تصویر کردیم شما را بصورت خوب بعد از آن گفتیم از برای ملائکه سجده کنید از برای آدم پس سجده کردند مگر شیطان که نبود از سجده کنندگان (۱۱) گفت خدا به شیطان چه چیز منع کرد تو را اینکه سجده نکنی آدم را وقی امر کردم تو را گفت شیطان من بهترم از آدم خلق کردی مرا از آتش و خلق کردی آدم را از گل (۱۲) گفت خدا بشیطان فرود آی از بهشت را از آسمان پس نمیباشد از برای تو یعنی نرسد تا اینکه بزرگی جوئی در آسمان پس بیرون برو از بهشت بدرستی از جملهٔ خار شدگانی (۱۳) گفت شیطان مهلت بده مرا تا روزی که برانگیخته شوند مردمان (۱۴) گفت خدا بدرستی که تو از مهلت داده شده گانی (۱۵) گفت شیطان بخدا پس بسبب اینکه دور کردی مرا از رحمت خودت هر آینه نشینیم برای گمراه کردن ایشان را راه ترا که راست یعنی بگردانم ایشانرا از راه راست تو که دین اسلام است (۱۶) بعد از آن هر آینه بیایم ایشانرا البته از میان در دستشان یعنی از او روی آنها و از پشت سر آنها و از طرف راست ایشان و از طرف چپ ایشان و نیابی تو که خداوندی بیشتر از اولاد آدم را شکر کنندگان (۱۷) گفت خدا به شیطان بیرون رو از بهشت نکوهیده رانده شده در آینه هر کس متابعت کند تو را از بنی آدم آینه بر میکنیم البته جهنم را از شما کلا یعنی از تو و متابعان تو (۱۸) وای آدم ساکن شو تو و زنت بهشت را پس بخورید از هر جا خواسته باشید و نزدیک نشوید این درخت را یعنی درخت گندم را پس باشید شما دو نفر از ظلم کنندگان اگر نزدیک درخت گندم رفتید و از آن خوردید ظالم خواهید بود (۱۹) وسوسه کرد از برای آدم و حوا شیطان تا اینکه ظاهر کند از برای دو نفر آنچه را که پوشیده بود از آنها از عورتهاشان و گفت شیطان بآدم که نهی نکرد پروردگار شما را از این درخت مگر اینکه باشید شما دو فرشته یا باشید از جاودانیان یعنی منع کرد خدا که نخورید از این درخت باین سبب بود که اگر نخورید یا فرشته میشوید با خالد در بهشت خواهید بود (۲۰) و قسم خورد شیطان برای آدم و حوا که بدرستی که من از برای شما هر آینه از جمله نصیحت کنندگانم (۲۱) پس فرود آورد شیطان آدم وحوا را بفریفتن پس چون چشیدند از درخت گندم ظاهر شد از برای ایشان عورتشان و شروع کردند باینکه میچسبانیدند بر عوارت خودشان از برگ درختهای بهشت و ندا کرد آدم و حوا را پروردگارشان آیا نهی نکردم شما را از اینکه نخورید از این درخت و نگفتم از برای شما بدرستی که شیطان از برای شما دشمن آشکاریست (۲۲) گفتند آدم و حوا ای پروردگار ما ظلم کردیم نفس خودمانرا و اگر نیامرزی ما را و رحم نکنی ما را در آینه میباشیم ما البته از زیان کاران (۲۳) گفت خدا فرو بروید از بهشت به زمین در حالی که بعضی از شما بعضی را دشمنند و از برای شماست در زمین آرامگاه برخورداری تا هنگام رسیدن مرگ (۲۴) گفت خدا در زمین زندگانی میکنید و در آن زمین میمبرید و از آن زمان برونمائید (۲۵) ای پسران آدم بتحقیق فرستادیم بر پوششی که پوشاند عورتهای شما را و لباسهای نرم ابریشمی و لباس پرهیزکاری یعنی لباس درشت خشن این لباس درشت که لباس تقوی است بهتر است از سایر لباسها این از آیات خداست شاید ایشان پند گیرند (۲۶) ای پسران آدم تعریبد شما را شیطان همچنان که بیرون کرد پدر و مادر شما را از بهشت بر میکند شیطان از ایشان لباسشان را که بنماید عورتشان را بدرستی که شیطان می بیند شما را او و قبله او ارجائی که بینید شما آنها را بدرستی که ما گرداندیم دیوان را دوستان از برای کسانیکه ایمان نمیآورند (۲۷) و وقتی که بکند کار زشتی را گویند باشیم ما بر آن کار زشت پدران خودمان را و خدا امر کرد ما را آن بگو ای پیغمبر بدرستی که خدا امر نمیکند بزشتی ها آیا می گوید خدا چیزی را که نمیدانید (۲۸) بگو ای محمد امر کرد پروردگار من بعدل و راست دارید رو برای خودتان را زد هر نماز گاهی و بخوانید خدا را در حالتی که خالص کنندگانید از برای او دین خود را همانطور که آفرید شما را برمیگرداند گروهی را راه نمود و گروهی رانات شد برایشان گمراهی بدرستی یعنی گمراهان گرفتند شیاطین را دوستان از سوای خدا و گمان میکنند که ایشان راه یافته گاند (۲۹) ای بنی آدم بگیرید زینت خودتان را نزد هر نمازگاه و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید به درستی که خدا دوست ندارد اسراف کندگانرا (۳۱) بگو ای محمد کی است که حرام کرد زینت خدای آن چنانی را که بیرون آورد از برای بندگان خودش و پاکیزه های از روزی ها را بگو اینها از برای کسانی است که ایمان آوردند در زندگانی دنیا مخصوص در روز قیامت یعنی روزهائی را در دنیا کفار شرکت با مؤمنین دارند ولی در روز قیامت تمام روزی مخصوص و خالص است از برای مومنین بدون اینکه کافری در آن شریک باشد اینطور تفصل میدهیم آیات را از برای قومی که می داند (۳۲ ) بگو ای پیغمبر جز این نیست که حرام کرده پروردگار من زشتی ها را آنچه ظاهر است از آنها و آنچه مخفی است وحرام کرد نافرمانی و سرکشی را بغیر حق و اینکه شریک بیاورید بخدا چیزی را که فرستاده است به پرستش آن حجتی و حرام است اینکه بگوئید بر خدا چیزی را که نمیدانید (۳۳) و از برای گروهی زمانی اگر بیاید زمان مرگ ایشان تأخیر نمی اندازد ساعتی و نه پیش می افتد یعنی همان ساعتی که در آن مقررات ساعتی تقدیم و تأخیر می شود (۳۴ ) ای پسران آدم چون باید البته شما را پیغمبرانی از شما که میخواند و شما آیات مرا پس هر که پرهیزکاری نمود و بگو شد بهتر است برایشان و نه ایشان اندوه میخورند (۳۵) و آنکسانی که تکذیب کردند یعنی دروغ دانستند آیات ما را و کبر آوردند و سرکشی کردند از آیات ما آن گروه باران دوزخند ایشان در جهنم همیشه خواهند بود (۳۶) پس کیست ستمکارتر از آنکسی که بر می بافد یعنی نسبت میدهد بر خدا دروغ را با تکذیب میکند آیات خدا را آنگروهند که میرسد بایشان بهره و قسمت ایشان از کتاب یعنی از لوح محفوظ تا وقتی که آید ایشانرا فرشتگان ما میمیراند آن فرشتگان قوم تکذیب کنندگانرا گویند کجاست آنچه بودید شما که میخواندید آنها را از غیر خدا یعنی حوائج خود را از بنان میخواستند و از خدا نمی خواستید گویند گم شدند از ما یعنی گم کردیم آنها را و گواهی دهید بر نفسهای خودشان که ایشان بودند کافران (۳۷) گفت خدا داخل شوید در طائفه هائی که بتحقیق گذشتند از پیش از شما از جن و انس در آتش هر گاه داخل شود گروهی انس را لعنت کند گروه دیگر را تا هنگامی که دریایند یکدیگر را یعنی جمع شوند در جهنم جمیعاً گفت آخرین از آنها از برای پیشینیانشان ای پروردگار ما این گروه گمراه کردند ما را پس بده برایشان عذابی دو مساوی از آتش گفت خدا از برای هر یک در مساوی است ولیکن نمیداند (۳۸) و گویند پیشینیان اصحاب آتش از برای آخرهای خودشان پس نبود از برای شما بر ما هیچ افزونی پس بچشید عذاب را با چه بودید شما کسب میکردید (۳۹) بدرستی آنکسانیکه دروغ گفتند آیات ما و سرکشی کردند از آن آیات و احکام گشاده نمیشود از برای ایشان در بهای آسمان و داخل نمیشوند بهشت را تا اینکه درآید شتر در سوراخ سوزن و اینطور جزا میدهم گناهکاران را (۴۰) از برای گناهکارانست در جهنم فراشی که بر آن نشیدند و از بالای ایشان سقف است یعنی از زبر و بالای سر آنها آتش احاطه کرده است و اینطور جزا میدهم ظلم کنندگانرا (۴۱) و آنکسانی که ایمان آوردند و عمل کردند کار های شایسته تکلیف نمی کنیم کی را مگر به قدر وسع آن این گروهند اصحاب بهشت و ایشان در بهشت همیشه خواهند بود (۴۲) و بیرون بیاوریم آنچه در سینه بهشتیان است از کینه جاری می شود از زیر عرفات و مساکن ایشان نهرها و گویند حمد از برای خدای آنچنانیست که هدایت کرد ما را از برای این مقام ما که راه یابیم بقوت خود اگر نبود اینکه هدایت کند ما را خدا هر آینه تحقیق آمدند رسولان پروردگار ما براستی و ندا کرده شوند اینکه اینست شما را بهشت که میراث داده شدند بودید شما که میکردید یعنی پاداش اعمال نیک شما بهشت بطور ارث بشما رسید (۴۳) و ندا کردند یاران بهشت یاران جهنم را اینکه بتحقیق یافتیم ما آنچه را که وعده داده بود ما را پروردگار ما براستی پس آیا یافتید شما آنچه را وعده کرده بود پروردگار شما براستی گفتند ملی پس خبر کرد خبر کننده میانه ایشان اینکه لعنت خدا بر ظلم کنندگان (۴۴) آنکسانی که باز میدارید از راه خدا یعنی مردم را از راه خدا باز می دارند و طلب آن می کردند از کجی یعنی طلب سد کردن از راه خدا می کردند بسبب کج خیالی خودشان و ایشان بآخرت یعنی بروز قیامت کافرانند (۴۵) و میانه اهل بهشت و اهل جهنم پرده ایست و بر اعراف یعنی اعالی آن مردانی هستند که شناسند همه را برو های ایشان و ندا کنند آن مردان یاران بهشت را این که شما باد داخل نشده بودند بهشت را و ایشان طمع دارند یعنی امید دارند که داخل بهشت شوند (۴۶) و هنگامی که برگشته شود جشن های مردان اعراف بجانب باران آتش گویند پروردگار ما گردان ما را با قوم ظلم کنندگان یتیمانرا با اهل جهنم همنشین قرار مده (۴۷) و ندا کند اصحاب اعراف مردانی را از اهل جهنم که می شناسند ایشان را بسیمای ایشان یعنی برویهای ایشان گویند بی نیاز نکرد شما را جمع کردن شما یعنی جمع کردن اموال دنیوبه شما و آنچه بودید که طلب کردن کشتی میکردید (۴۸) آیا این گروه اهل بهشت نه آنکسانی هستند که قسم میخوردند که نمی رساند ایشان را خدا رحمتی داخل شوید ایمؤمنین بهشت را نه ترسی است برشما و نه شما اندوه میخورید (۴۹) و ندا کنند اصحاب آتش یاران بهشت را این که بریزید بر ما از آب یعنی از آن آبی که دارید بدهید بما که رفع تشنگی ما کنیم یا از آنچه روزی داد شما را خدا بدهید بما که دفع گرسنگی کنیم گویند باران بهشت بدرستی که خدا حرام کرد آب و روزی را بر کافرین (۵۰) آن کسانیکه گرفتند دین خودشان را هزل و بازیجه و مغرور کرد ایشان را زندگانی دنیا پس امروز فراموش میکنیم ایشان را یعنی بی اعتنائی می کنیم بایشان و در آن باز می گذاریم ایشان را همچنانکه فراموش کردند و بر خاطر نیاوردند دیدن امروز خود را و آنچه بآیات ما از روی عناد انکار می کردند (۵۱) و به تحقیق آوردیم ایشان را کتابی یعنی قرآنی که تفصیل دادیم ما آن کتاب را برعلمی که راه نماست و رحمت است از برای قومی که ایمان می آورند (۵۲) آیا انتظار میبرند و چشم داشت دارند مگر تا ویل قرآن را روزیکه بیاید تا ویل قرآن یعنی آن وعده های عذاب از برای کفار که منتظر هستند که آن عذاب بایشان برسد می گویند آن کسانیکه فراموش کردند قرآن را یعنی ترک کردند از پیش تحقیق آمد رسولان پروردگار ما براستی پس آیا از برای ما است شفیعانی پس شفاعت بنداز برای مایا بر گردیم بدنیا پس عمل کنیم غیر از آنچه بودیم ما که عمل می کردیم تحقیق زبان کردند نفس های خودشان را یعنی ضرر خودشان وارد آوردند و کم شد از ایشان آنچمراکه بودند دروغ می بستند یعنی آنچه میگفتند که بتنها شفیعان ما خواهند بود (۵۳) درستی پروردگار شما خدای آنچنانیست که خلق کرد آسمانها و زمین را در شش روز بعد از آن مستولی شد اراده او بر آفریدن عرش میپوشاند شب روز را یعنی ظلمت شب نور و روشنای روز را میپوشد یعنی مطلب میکند شب روز را شتاب و همچنین طلب میکند روز شب را بشتاب در پی یکدیگر برآیند بسرعت و آفرید خورشید و ماه و ستارگان را خدا در حالتی که رام شده اند بامر و فرمان او بدانید که از برای اوست آفریدن تمام مخلوقات و حکم و فرمان نافذ بزرگ است خدا بوحدانیت و الوهیت پروردگار عالمیانست (۵۴) بخوانید پروردگار خودتان را از روی تضرع و زاری و پنهان درستی که او دوست میدار و از حد در گذرندگان را یعنی کسانی که در دعا فریاد کنند که رها شود (۵۵) و فساد نکنید در زمین بکعر و بعضی از مدادی پس از اصلاح آوردن به ایمان و عدل و تقوا و خوانید خدا را از روی ترس از غذاب و امید بحمت او بدرستی که رحمت خدا نزدیک است به نیکوکاران (۵۶) و او خدای آنچنانیست که میفرستد بادهای و بور و صدا و جنوب و شمال را در حالتی که مژده دهنده است پیش از نزول رحمت او بزمین که باران است تا وقتی که بر دارند آن بادها ابرهای سنگین را که سنگینی آن از باران است را ندیم آن ابر را از برای زمین شهری که مرده است پس فرو فرستادیم ها به آن شهر آبرا پس بیرون آوردیم ما به آن آب از همه ثمرها یعنی میوه جات این طور بیرون میآوریم ما مردگان را یعنی بیرون آوردیم نباتات مرده را از زمین بواسطه آن آب و زنده کردیم آن را شاید شما یاد بگیرید (۵۷) و زمین پاک بیرون میاید گیاه آن باذن پروردگار و زمین پلید بیرون نمیاببد مگر اندک یعنی از زمینهای پاک خوب گاه و رستنی نیکو و زیاد بیرون می آید باذن پروردگار و از زمین شوره زار بیرون نمیآید مگر گیاه بد کمی اینطور میگردانیم و صرف امثال در فنون احوال میکنیم آیات را از برای گروهیکه شکر میکنند (۵۸) هر آینه بنحقیق فرستادیم ما نوح را بسوی قوم خودش پس گفت ایقوم من عبادت کنید خدا را نیست از برای شما خدائی غیر از خدا بدرستی که من میترسم بر شما عذاب روز بزرگ را یعنی روز قیامت را (۵۹) گفتند بزرگان از قوم نوح بدرستی که ما هر آینه می بینیم تو را در گمراهی آشکار (۶۰) گفت نوح ایقوم من نیست بمن هیچ گمراهی ولیکن من فرستاده هستم از جانب پروردگار عالمیان (۶۱) می رسانم شما را پیغام های پروردگار خودم را و نصیحت میکنم از برای شما و میدانم از خدا آنچه را که شما نمیدانید (۶۲) آیا تعجب می کنید اینکه آمد شما را پندی از جانب پروردگار شما بر مردی از شما تا اینکه بترساند شمارا و باید بپرهیزید شما و شاید شما رحم کرده شوید (۶۳) پس تکذیب کردند نوح را پس نجات دادیم ما او را و آن کسانی را که با او بودند در کشتی و غرق کردیم ما آن کسانیرا که تکذیب کردند آیات مارا بدرستی که ایشان بودند گروهی کوران (۶۴) و بسوی عاد برادر ایشان هود را یعنی فرستادیم بسوی قوم عاد هود پیغمبر را که از خویشان و برادران خود آن قوم بود گفت هود ایقوم من عبادت کنید خدا را نیست از برای شما هیچ خدائی غیر از خدای واحد آیا بر شما نمی پرهیزید (۶۵) گفتند گروه آنچنانی که کافر بودند از قوم هود به در سبکه ما هر آینه می بینم تو را در بی خردی یعنی دیوانگی و بدرستی که ما هر آینه گمان میکنیم تورا از جمله دروغ گویان (۶۶) گفت هود ایقوم من نیست من سفاهتی ولیکن من فرستاده هستم از جانب پروردگار عالمیان (۶۷) می رسانم من شما را پیغامهای پروردگار خودم را و من از برای شما نصیحت کنندهٔ امینم (۶۸) آیا تعجب کردید شما اینکه بیاید شما را پندی از جانب پروردگار شما بر مردی از شما تا اینکه ترساند شما را از عقوبات الهی و یاد کنید وقتی که گردایند خدا شما را جانشین از بعد قوم نوح و زیاد کرد شما را در آفرینش فراخی یعنی قوت و تمامیت را پس یاد کنید نعمتهای خدا را شاید شما رستگار شوید (۶۹) گفتند آیا آمدی تو ما را تا پرستیم خدا را بیگانگی و واگذاریم آنچه را که بودند که عبادت میکردند پدران ما پس بیار ما را بآنچه وعده میکنی ما را یعنی نزول عذاب را اگر هستی تو از جمله راستگویان (۷۰) گفت هود بتحقیق واقع شد بر شما از جانب پروردگار شما بدی و آیا مجادله می کنید مرا در آسمانی که نامیده اید شما آنها را شما و پدران شما فرستاده است خدا آن بتنها هیچ سلطنتی بس منتظر شوید عذاب خدا را بدرستی که من با شما از منتظرین هستم (۷۱) پس نجات دادیم ما هود را و آن کسانی که با او بودند برحمتی از ما و بریدیم بنالهٔ آن کسانیکه تکذیب کردند آیات ما را و نبودند گروندگان (۷۲) و بسوی قوم ثمود فرستادیم برادر و خویش خودشان صالح را گفت صالح ایقوم من عبادت کنید خدا را نیست از برای شما هیچ خدائی غیر آن خدا بتحقیق آمد شما را نشانهٔ از جانب پروردگار شما این است ناقه خدا از برای شماست نشانهٔ پس واگذارید آن ناقه را که بخورد در زمین خدا و هیچ نترسانید آن بدی را پس بگیرد شمارا عذاب دردناک (۷۳) و بیاد بیاورید هنگامی که گرداند شما را خلیفه گان بعد از عاد و جای داد شما را در زمین که میگیرید از زمین های نرم قصر ها حتی در زمین های نرم خوب قصر های عالی می سازید برای تابستان و میتراشید از کوه ها خانه ها یعنی کوه را سوراخ میکنید جهة خانه زمستانی خودتان پس یاد کنید شما نعمتهای خدا را و تمام کاری نکنید در زمین در حالتی که فساد کننده باشید (۷۴) گفتند گروه آنچنانی که طلب تکبر کردند از فرم صالح از برای کسانیکه ضعیف و ناتوانند در آن کسی که گروید از ایشان آیا میدانید شما اینکه صالح فرستاده شده است از جانب پروردگار خودش گفتند ضعفای مؤمنین بدرستی که ما با چه فرستاده شده است شما بان ایمان داریم و کروند (۷۵) گفتند آن کسانی که برتری جستند و بدرستی که ما آن کسی که ایمان آوردید شمابان کافرانیم یعنی نمی گردیم (۷۶) پس بریدند پی های شتر را و سر باز زدند از امر پروردگار خودشان و گفتند ای صالح بیاور ما را بآنچه وعده میدهی ما را اگر هستی تو از فرستاده شدگان یعنی عذاب خدا را باور برای ما (۷۷) پس گرفت ایشان را آوازی مهیب و جنبشی یعنی به کشتن شتر زلزله پس صبح کردند در خانه خودشان افتادگان (۷۸) پس گردان شد صالح از قوم و گفت ایقوم من هر آینه تحقیق رساندم شما را رسالت پروردگار خودم را و نصیحت کردم از رای شما ولیکن دوست ندارد نیکو خواهان را (۷۹) و فرستادیم لوط را وقتی گفت از برای قوم خود آیا میاورید شما ز شبها را که پیشی گرفته است شما را بآن فاحشه یعنی بآن لوط احدی از عالمیان (۸۰) بدرستی که شما هر آینه میائید مردان را بخواهن از سوای زنان یعنی لواط که حرام است می کنید و با زنها که مباح است نزدیک نمیشوند بلکه شما طایفه هستید اسراف کنندگان (۸۱) و نبود جواب قوم لوط مگر اینکه گفتند بیرون کنید لوط و دختران و گروندگان او را از ده خودتان بدرستی که ایشان مردمانی هستند که پاکی و پاکیزگی میجویند (۸۲) پس نجات دادیم و لوط و اهل او را مگر زن او را که بود از جمله بازماندگان (۸۳) و بارانیدیم بر قوم لوط بارانی بعنی عجب بارانی که از سنگ بر آنها باران بارانیدیم پس نظر کن چگونه بود عاقبت هر گناه کاران (۸۴) و فرستادیم بسوی مدین برادر ایشان شعیب را گفت ایقوم من عبادت کنید خدا را نیست از برای شما خدائی غیر از خدای واحد تحقیق آمد شما را معجزهٔ از جانب پروردگار شما پس وفا کنید کیل و ترازو را و گم نکنید مردم را یعنی کم نفروشید بمردم مردم چیز های ایشان را که بایشان میفروشید و فساد نکنید در زمین بعد از اصلاح آن این عمل کردن شما یعنی باوامر و نواحی که فرموده اند بهتر است از برای شما اگر هستید شما ایمان دارندگان (۸۵) و نه نشینید بهر راهی که میترسانید یعنی منشینند بهر راهی که جهته گرفتن مال می ترساند مردم را و باز می دارید از راه خدا کسیرا که ایمان آورده است بخدا و میجوئید او را بکجی یعنی طلب بطلان او را میکنید بانداختن نسبتهای باطل باو و بیاد بیاورید وقتی که بودید شما کم یعنی اندک پس زیاد کرد خدا شمارا و نظر کنید چگونه بود عاقبت امور فساد کنندگان (۸6) و اگر باشد طایفه از شما که ایمان آورده باشند یعنی گردیده باشند بانسکسی که فرستاده شده ام بان وطایفه که نگردیده اند بس صبر کند خدا میانه ما و خدا بهتر حکم کنندگان است (۸۷) گفتند گروه انسانی که طاب کبر کردند از قوم شعیب هر آینه بیرون کنیم البته ترا ای شیب و آنکسانی را که ایمان آوردند با تو هستند از ده خودمان با هر آینه بر میگردید شما البته در ملت خودتان گفت شعیب اگر چه هستیم ما کراهت داران یعنی نهایت اکراه را داریم که ما بدین شما برگردیم و راه باطل اخبار کنیم مگر بطور غلیه و زور باشد (۸۸) بتحقیق بر یافتیم ما بر خدا دروغ را اگر برگردیم ما در ملت شما بعد از آنجه رهانید ما را خدا از آن ملت و نمیباشد از برای ما اینکه برگردیم در آن ملت مگر اینکه بخواهد خدائی که پروردگار ماست رسیده است و احاطه کرده است بر ور دگار ما هر چیزی را از روی دانش بر خدا توکل کرده ایم ای پروردگار ما بگشا میان ما و میان قوم ما براستی و درستی و تو بهترین نمایندگانی (۸۹) و گفتند گروه آنچنانی که کافر شدند از قوم شعیب هر آینه اگر متابعت کنید شم.ب را بدرستی که شما در این هنگام هر آینه از جمله زیانکارانند (9۰) گرفت ایشان را زلزله پس صبح کردند در خانه خودشان برای در افتادگان (91) آن کسانی که تکذیب کردند شعیبرا گویا هرگز نبودند در آن شهر کسانی که تکذیب کردند شعیب را بودند ایشان زیانکاران (۹۲) پس روی گرداند شعیب از ایشان و گفت ایقوم من هر آینه بتحقیق رساندم من شما را پیغامات پروردگار خودم را و نصیحت کردم از برای شما پس چگونه اندوه خورم بر قوم کافران (93) و نفرستادیم ما در هیچ دهی و شهری پیغمبری را مگر اینکه گرفتیم ما اهل آن شهر را بسختی و ضرر شاید ایشان زاری کنند (94) بعد از آن بدل کردیم ما بجای بدی خوبی را تا اینکه زیاد شدند بمال و رجال و گفتند بتحقیق رسید پدران یعنی به مقام نا فرمانی بر آمدند پس گرفتیم ما ایشان را یکدفعه و ایشان نمیدانند و شعور ندارند (۹۵) و اگراینکه اهل دهات و شهرها ایمان آورده بودند و پرهیزکاری کرده بودند هر آینه می گشادیم بر ایشان بر کتها از آسمان و زمین ولیکن تکذیب کردند پس گرفتیم ما ایشان را سبب آنچه بودند که کسب میکردند (۹۶) آیا پس ایمن شدند اهل دهات این که باید ایشان را سختی ما در حالت شب بروز آوردن یعنی وقت طلوع فجر و ایشان خوانده باشند یعنی جگروه از این طلب ایمن بودند که عذاب ما نخواهد رسید (۹۷) آیا ایمن شدند اهل دهات این که بیاید ایشان را سخخی ما در چاشت گاه و حال این که ایشان بازی می کردند (۹۸) آیا پس ایمن بودند مگر خدا را ایمن نمیشود از مکر خدا مگر قوم زیان کاران یعنی از مکر خدا باید غافل بود و مکر خدا است که کمارو نافرمانانرا یک دفعه بیخبر میگیرد (۹۹) آیا راه نمود از برای کسانیکه میراث میبرند زمین را از بعد از مردن و تمام شدند اهل آنزمین این که اگر میخواستیم میرساندیم بایشان جزای گناهان ایشان را و مهر میزدیم در دلهای ایشان پس ایشان نمیشنوند (۱۰۰) این قریه هاست که می خوانیم بر تو از خبر های آنها و هر آینه بتحقیق آمد رسولان ایشان به نشانها نبودند تا ایمان بیاورند به آنچه تکذیب کردند از پیش اینطور مهر میزند خدا بر دلهای کافران (۱۰۱) و نیافتیم ما از برای بشر ایشان پیمانی و اگر چه یافتیم ها بیشتر ایشان را هر آینه بدکاران (۱۰۲) بعد از آن بر انگیختیم ما از بعد از ایشان موسی را بنشانها بسوی فرعون مهتران کرده او پس ظلم کردند ایشان یعنی کافر شدند بآن بینات پس نظر کن چگونه بود عاقبت کار فساد کنندگان یعنی تبهکاران (۱۰۳) و گفت موسی ای فرعون بدرستی که من رسولم از جانب پروردگار عالمیان (۱۰۴) سزاوار است و این که نگویم من بر خدا مگر راستی بتحقیق آوردم شما را حجتی از جانب پروردگار شما پس بفرست بایمن بنی اسرائیل را (۱۰۵) گفت فرعون اگر هستی تو که آوردهٔ نشانهٔ پس بیاور آنرا اگر هستی تو از راست گویان (۱۰۶) عصای خودش را پس آنگاه آن عصا اژدهائی بود آشکار (۱۰۷) و بیرون کرد دست خودش را یعنی دست به بغل خود برده بیرون آورد پس در آنوقت آن روشنی بود از برای بینندگان (۱۰۸) گفتند بزرگان از قوم فرعون بفرعون بدرستی موسی هر آینه سحر کننده دانائست (۱۰۹) میخواهد موسی اینکه بیرون کند شما را از زمین خودتان پس چه چیز میفرمائید (۱۱۰) کنند آنگروه فرعون مهلت قرار بده بموسی و برادرش و بفرست در شهر ها گرد آورندگان را یعنی مامورین بولایات بفرست (۱۱۱) بیاورند تو را هر ساحر دانائی را (۱۱۲) و آمدند ساحران فرعون را گفتند بدرستیکه از برای ماست هر آینه اجرتی اگر باشیم ما غلبه کنندگان (۱۱۳) گفت فرعون بلی و بدرستی که شما هر آینه از مقربین خواهید بود (۱۱۴) گفتند سحرکنندگان ای موسی یا اینست تو میاندازی عصای خودت را یا اینکه باشیم ما افکنندگان یعنی تو اول عصامی میاندازی با ما ریسمانهای خود را بیندازیم (۱۱۵) گفت موسی بیندازید شما پس چون انداختند بحر کردند چشمهای مردم را و ترسانیدند ایشان را و آوردند بسحری بزرگ یعنی ساحرین فرعون سحر بزرگی عجیبی کردند (۱۱۶) و وحی کردیم ما بسوی موسی اینکه بیند از عصای خودت را پس در آن هنگام آن عصا بلعید آنچه را که تزویر کرده بودند (۱۱۷) و پس واقع شد حق و باطل شد آنچه بودند که عمل میکردند (۱۱۸) پس مغلوب شدند آن جایگاه و برگشتند خوارشدگان (۱۱۹) و افتاده شدند سحر کنندگان سجده کنندگان (۱۲۰) گفتند ساحرین ایمان آوردیم به پروردگار عالمیان (۱۲۱) پروردگار موسی و هارون (۱۲۲) گفت فرعون بساحرین ایمان آوردید بموسی پیش از اینکه رخصت دهم شما را بدرستی که این هر آینه مکری است که مکر کردید شما برادر شهر تا اینکه برون کنید شما از آنشهر اهل آنرا زود باشد که بدانید (۱۲۳) آینه قطع میکنم دستهای شما را البته و پاهای شما را از خلاف یعنی یکدست راست و یکپای چپ شما را ببرم یا بعکس مداز آن هرآینه به دار کنم البته شما را کلا (۱۲۴) گفتند سحره بدرستی که ما بسوی پروردگار خودمان برگردانده ایم (۱۲۵) و انتقام نمیکشی از ما مگر اینکه ایمان آورده ایم ما پروردگار خودمان آن هنگام که آمد ما را و مشاهده کردیم از دست موسی ای پروردگار ما بریز بر ما و افاضه کن بر ما صبر را و بمیران ما را مسلمانان یعنی در حالتی که مسلمان باشیم (۱۲۶) و گفتند معتبرین قوم فرعون بفرعون آیا وامیگذاری موسی و قوم او را تا اینکه فساد کنند در زمین و وامیگذارند تو را و خدایان تو را گفت فرعون زود باشد که بکشیم پسرهای ایشانرا و زنده بگذاریم زنهای ایشانرا بدرستی که ما بالای ایشان غلبه کندگانیم (۱۲۷) گفت موسی از برای قوم خودش یاری بجوید بخدا و صبر کنید بدرستی که زمین از برای خداست میراث میدهد آن را بهر که خواهد از بندگان خودش وسرانجام نیکو از برای پرهیز کارانست (۱۲۸) گفتند بنی اسرائیل به موسی اذیت کرده شدیم ما پیش از اینکه بیائی تو ما را و بعد از اینکه آمدی تو ما را گفت موسی شاید پروردگار شما اینکه ملاک کند دشمن شما را و جانشین کند شما را در زمین پس به بینید چگونه عمل می کنید (۱۲۹) و هر آینه تحقیق گرفتیم ما آل فرعون را بقحط و تنگی و کمی از میوه ها شاید ایشان پند گیرند (۱۳۰) پس اگر بیاید ایشان را نیکوئی یعنی افزونی گویند از برای ماست این افزونی یعنی ما خودمان صلاحیت داریم باین حسنات و اگر برسد ایشانرا بدی یعنی قحطی فال بد میزند بموسی بآن کسانی که با موسی هستند بد نید جز این نیست که خوب و بد ایشان نزد خداست ولیکن بیشتر ایشان نمیداند (۱۳۱) و گفتند آل فرعون بموسی هرگاه بیاوری ما را آن یعنی آن معجزات از نشانه تا اینکه سحر کنی ما را بآن پس نیستیم ما از برای تو از جمله گروندگان (۱۳۲) پس فرستادیم ما برایشان طوفان وملخ و شپش ووزغها و خون را یعنی آب نیل را برای آنها خون کردیم نشانهای تفصیل داده شده پس گردنکشی کردند و بودند گروه گناهکاران (۱۳۳) و چون واقع شد برایشان عذابی گفتند ای موسی بخوان از برای ما پروردگار خودت را بآنچه عهد کرده است نزد تو یعنی عهد کرده است خدا با تو که هر گاه قوم قبول کنند که ایمان باورند عذاب از ایشان برداشته میشود هر آینه اگر برداری تو از ما عذاب را هر آینه ایمان می آوریم ما البته از برای تو و هر آینه میفرستیم ما البته بتو بنی اسرائیل را (۱۳۴) پس چون زایل کردیم ما از ایشان عذاب را تا وقتیکه ایشان را رسیده است آن احل یعنی غرق شدند در آب هماندم ایشان میشکند عهد خود را (۱۳۵) پس انتقام کشیدیم ما از ایشان پس غرق کردیم ما ایشان را در دریا بسبب اینکه ایشان تکذیب کردند و آیات ما و بودند از فواید آن آیات بی خبران (۱۳۶) و میراث دادیم ما قوم آنچنانی را که بودند ضعیف شمرده می شدند در سمت شرقهای اراضی مصر و مغرب های آن که برکت دادیم ما در آنزمین یعنی آن اراضی را جهة وفور نعمت یا قدوم انبیا با برکت قرار دادیم و تمام شد کلمه پروردگار توبه نیکوئی یعنی تمام شد و وفا نشد بوعد خدای تو که نیکو بود بر بنی اسرائیل بسبب آنچه صبر کردند بر شداید و خراب کردیم آنچه بود که میساختند فرعون و قوم او و آنچه را که بودند که افراشته بودند یعنی عمارات خوب و قصرهای بلند مرغوبی که فرعون و قوم او ساخته بودند همه را خراب کردیم (۱۳۷) و گذراندیم ما بنی اسرائیل را از دریا پس گذشتند بر طایفهٔ که اقامت میکردند بر بهائی که بود از برای ایشان گفتند بنی اسرائیل ای پرسی بگردان از برای ما خدائی یعنی یعنی همچنانکه از برای ایشان یعنی از برای اینقوم خدایا دست نگفت موسی بدرستی که شما قوم نادانید (۱۳۸) بدرستی که اینگروه بت پرستان هلاک شده اند بآنچه ایشان در آن هستند یعنی عنقریب ایشان ملاک میشوند و بتهای ایشان بدست شما شکسته خواهد شد و باطل است آنچه بودند که میکنند (۱۳۹) گفت موسی آیا غیر از خدا طلب کردید شما خدائی و حال آنکه خدا تفصیلی داد شمارا بر عالمیان (۱۴۰) و آن هنگام که نجات دادیم ما شما را از آل فرعون میپشانیدند شما را سختی عذاب را میکشتند پسران شما را و زنده میگذاشتند و زنان شما را و در این رهائی از بلا و سختی شما نعمتی بود از جانب پروردگار شما بزرگ یعنی نعمت بزرگی بود از جانب پروردگار (۱۴۱) و وعده دادیم ما موسی را سی شب و تمام کردیم ما آن سی روز را بده روز دیگر پس تمام شد وقتی که پروردگار مقرر فرموده بود چهل شب و گفت موسی از برای برادرش هارون جانشین باش مرا در قوم من و اصلاح کن و متابعت مکن راه فساد کنندگانرا (۱۴۲) و چون آمد موسی یعنی آمد موسی با هفتاد کس از برگزیدگان قوم خودش بوقتی که مقرر کرده بودیم ما و سخن گفت موسی را پروردگارش گفت ای پروردگار من تمامرا تا نظر کنم سوی تو گفت خدا هرگز نمی بینی مرا ولیکن نگاه کن بسوی کوه اگر قرار نگیرد کوه بجای خودش بی زود باشد به بینی مرا یعنی بعد از تجلی نور من اگر کوه توانست جای خودش قرار گیرد تو نیز میتوانی مرا به بینی و اگر کوه نتواند قرار گرفت هرگز تو نخواهی دید بس چون تجلی کرد پروردگار موسی از برای کوه گردانید آن کوه را ریزه ریزه و افاتد موسی بهوش پس چون هوش آمد گفت با کی تو توبه کردم سوی تو و من اول ایمان آورندگارانم (۱۴۳) گفت خدا ایموسی درستی که من برگزیدم تورا بر مردم بسب پیغامهای خودم و بی کلام خودم پس گیر آنچه را که دادم تو و باش از شکر کنندگان (۱۴۴) و نوشتیم ما از برای موسی در لوحها از هر چیزی پندی و بیان از رای هر چیز پس بگیر آن مکتوب را بقوه و عزم تمام وحکم کن قوم خودت را که بگیرند نیکوترین آنچه در الواح است زود باشد که نمایم بشما خانه فاسقان را (۱۴۵) زود باشد که بگردانم از آیات خودم آنکسانیرا که تکبر میکنند در زمین بر حق و اگر بیند هر آیتی را یعنی معجزه را ایمان نمیآورند آن و اگر بیند راه هدایت را نمی گیرند آن راه هدایت را برای خود و اگر به بینند راه گمراهی را میگیرند آن را راه برای خود این اعتقاد ایشان برای این است که ایشان تکذیب کردند بآیات ما و بودند از آیات ما غافلان یعنی بیخبران (۱۴۶) و آنکسانی که تکذیب کردند آیات ما را و تکذیب کردند رسیدن و دیدن آخرت را ضایع شد یعنی تباه شت عملهای ایشان آیا جزا داده میشوند مگر آنچه را که بودند میکردند (۱۴۷) و فرا گرفتند قوم موسی یعنی ساختند از بعد او یعنی بعد از رفتن موسی چهل شب بهیقات پروردگار از زیورها و طلاهای خودشان گوسالهٔ ترکیب گوساله بود که از برای او بود و از گاوی آیا ندیدند که آن گوساله تکلم نمیکرد ایشانرا و راه نمینماید ایشان را بهیچ راهی فراگرفتند آنگوساله را و بودند ظلم کنندگان (۱۴۸) و چون گزیدند دستهای خود را یعنی پشیمان شدند از پرستیدن گوساله و دیدند که ایشان بتحقیق گمراه شدند گفتند هر آینه اگر رحم نکند ما را خدای ما و نیامرزد از برای ما هر آینه میباشیم ما البته از زیانکاران (۱۴۹) و چون بر موسی بسوی قوم خودش خشمناک اندوهگین گفت بد است آنچه جانشینی کردید برای من از بعد از من آیا شتاب کردید فرمان خدای خود را و انداخت الواحرا و گرفت سر برادرش را میکشید او را بسوی خودش گفت هارون ای پسر مادر من بدرستی که قوم ضعیف و بیچاره دیدند مرا و نزدیک بود بکشند مرا پس شاد مکن بمن دشمنان را و مگردان مرا با گروه ستمکاران در اظهار غضب خود (۱۵۰) گفت موسی ای پروردگار من بیامرز مرا و برادر مرا و داخل کن ما را در رحمت خودت و تو مهربان تر از رحم کنندگانی (۱۵۱) بدرستی آن کسانیکه گرفتند گوساله را یعنی پرستیدند گوساله را زود باشد که برسد ایشان را غضبی از جانب پرودگار خودشان و خواری در زندگانی دنیا و چنین جزا میدهیم دروغگو گویانرا (۱۵۲) و آنکسانی که عمل کردند ببدیها را پس توبه کردند از بعد از اعمال زشت خود و ایمان آوردند بدرستی که پروردگار تو از بعد از تو به هر آینه آمرزنده مهربان است (۱۵۳) و چون ساکت شد از موسی غضب گرفت الواحرا و در مکتوب آن الواح بود هدایت و رحمت از برای کسانی که ایشان از پروردگار خود میترسد (۱۵۴) و اختیار کرد موسی از قوه خود هفتاد مرد از برای میقات ما پس چون گرفت ایشان را صاعقه گفت موسی ای پروردگار من اگر میخواستی تو هلاک میکردی ایشان را از پیش و مرا آیا هلاک میکنی ما را بسبب آنچه کردند بی عقلان از ما نیست این مگر امتحان کر دی تو گمراه میکنی بان هر که را میخواهی یعنی فرو میگذاری این فتنه و بتلا هر که را میخواهی و راه مینمائی هر که را میخواهی تو یار ما و متولی کار مائی پس بیامرز ما را و رحم کن ما را و تو بهترین آمرزندگانی (۱۵۵) و بنویس از برای ما در این دنیا نیکی و در آخرت بدرستی که ما بازگشتیم سوی تو گفت خدا عذاب خودم میرسانم آنرا هر که میخواهم و رحمت من فرا گرفته است هر هر چیزی را پس زود باشد بنویسیم آنرحمت را از برای کسانی که میپرهیزند و میدهند ز کوة را و آنکسایکه ایشان بآیات ما ایمان میآورند (۱۵۶) آنکسانیکه متابعت میکنند پیغمبر را پیغمبر امی یعنی نا نویسنده آنچنانیکه میابند او را نوشته شده نزد ایشان در تورات و در انجیل امر میکند آن پیغمبر ایشان را بمعروف و نهی میکند ایشان را از منکر و حلال می کند از برای ایشان خوراکی های پاکیزه و حرام میکند بر ایشان خورشهای پلید را و فرو میگذارد از ایشان بار گران شان را یعنی سبک میگرداند برای قوم تکالیف شاقه را و سبک میگراداند بر می دارد از ایشان غلهائیکه بود بر ایشان در زمان موسی پس آن کسانی که ایمان آوردند بآن پیغمبر و تعظیم کردند او را و آنچنانی را که فرستاده شد با او به آن نبوت است با قرآن آن گروه ایشان رستگارانید (۱۵۷) بگو ای مردم بدرستی که من رسول ندا هستم بسوی شما همگی آن خدائی که از برای او است ملک آسمانها و زمین نیست خدائی مگر آن خدا زنده میکند و میمیراند پس ایمان بیآورید بخدا و رسول خدا یغمبر یکه امی است و پیغمبریست که ایمان آورد خدا و کلمات خدا و متابعت کنید او را شاید شما راه یابید (۱۵۸) و از قوم موسی گروهی هستند که راه مینمایند خلق را خدا و حق و راستی عدل میکند در میان خلق (۱۵۹) و متفرق کردیم ما بنی اسرائیل را بدوازده سبط و وحی کردیم بسوی موسی هنگامیکه طلب آب کردند قوم موسی از او اینکه بزن عصای خودت را بآن سنگ پس شکافته شد از آن سنگ دوازده چشمه تحقیق دانستند همه مردم آبخور خودشان را و سایه انداختیم ما بر ایشان ابرها را و فرو فرستادیم ما بر ایشان من و سلوی را یعنی چیزی شبیه به تر نحسن و شبیه مرغی بخورید از پاکیزه های آنچه روزی دادیم ما شما را و ظلم کردند ما را ولیکن بودند نفسهای خود را ظلم می کردند (۱۶۰) و هنگامی که گفته شد ساکن شوید در این قریه یعنی در قریهٔ که از برای بیت المقدس است و خورید از طعامهای آن قریه هر چه میخواهید و بگوئید حطه یعنی پروردگارا بیامرز گناهان ما را و داخل شوید از درب قریه در حالتی که سجده کننده باشید میآمرزیم از برای شما گناهان شما را زود باشد که زیاد کنیم اجر نیکو کاران را (۱۶۱) پس بدل کردند آنکسانی که ظلم کردیم از بنی اسرائیل قولی را که غیر از آنچه گفته شده از برای ایشان پس فرستادیم ما بر ایشان عذابی از آسمان بسبب آنچه بودند که ستم میکردند (۱۶۲) و بپرس ای محمد بنی اسرائیل را از اهل دهی که بود آن ده نزدیک دریا و آن ده ایله بود وقتی که درگذشتند از تعظیم روز شنبه وقتی که میآمد ایشان را ماهی های ایشان در روز شنبه در حالتی که روی آب بازی میکردند و روز های غیر شنبه نمیآمدند روی آب و پیدا نبودند بسبب آنچه بودند که فسق میکردند یعنی نافرمانی میکردند (۱۶۳) و هنگامی که گفتند از اهل قریه ایله برای چه موعظه میکنید قومی را که خدا هلاک کنندهٔ ایشان است یا عذاب کنندهٔ ایشان است عذابی سخت گفتند آنقوم نهی کنندگان این موعظه و پند ما معذرت است بسوی پروردگار شما و شاید ایشان پرهیز کنند بعضی دست از مصیبت الهی بر دارند (۱۶۶) پس چون فراموش کردند آن چه را که ذکر کرده شدند بآن یعنی قبول موعظه منهیان را نمودند و از صید کردن دست باز نداشتند نجات دادیم ما زمین گروه گروه بعضی از ایشان صالحاند و بعضی از ایشان غیر صالح اند و امتحان کردیم ایشان را به نیکو ئیها و بدیها شاید ایشان برگردند به سوی نیکو کاری و رضای خدا (۱۶۸) پس باز ماند از صلحای بنی اسرائیل باز ماندگانی یعنی اعقاب و اولادی که وارث شدند تورات را یعنی حکومت باحکام تورات ایشان رسید که علمای بود که در عهد حضرت رسول بودند که میگیرند رشوه این را یعنی از متاع دنیا بطور رشوه میگیرند بطور پستی که تحریف میکنند آیات تورات را و بطور تاویلهای غیر صحیح احکام میکنند و میگویند زود باشد که آمرزیده شود از برای ما گناهان ما و اگر بیاید ایشان را متاع مثل آن یعنی میاورند مردم مناع رشوه را برای آنها مثل مناع سابق الذکر میگیرند آن را آیا گرفته نشد بر ایشان عهد کتاب تورات اینکه بگویند بر خدا مگر حق و راستی را و درس خواندند آنچه را که در آن تورات هست و بر پا داشتند نماز را و خانه آخرت بهتر است از برای کسانی که پرهیز میکنند آیا پس تعقل نمیکنند که بفهمند (۱۶۹) و آن کسانی که متمک میشوند یعنی چنگ در میز شد بقرآن و بر پا می دارند نماز را بدرستیکه ما ضایع نمیکنیم اجر اصلاح کنندگان را (۱۷۰) و یاد کن ای محمد برای جهودان عهد خودت وقتی که از جای خود بر کندیم و بر داشتیم کوه طور را بالای ایشان یعنی بر زبر ایشان گویا آن کوه سایه بانی بود برای ایشان یعنی کوه طور را از جای بر کنده بالای سر جمعیت بنی اسرائیل که یکفرسخ در یکفرسخ جمعیت ایشان بود نگاه داشتم مثل سایه بانی بر سر ایشان بود و گمان کردند که آن کوه فرود می آید بایشان بگیرید آنچه را که آوردیم ما برای شما یعنی بگیرید تورات و و احکام آنرا بقوت و ذکر کنید آنچه در آن تورات هست شاید شما بپرهیزید (۱۷۱) و هنگامی که گرفت پروردگار تو از پسران آدم از بهشتهای ایشان نسل ایشان را و گواه گرفت ایشانرا بر نفسهای خودشان آیا نیستم من پروردگار شما گفتند آری شاهد شدیم ما بر اقرار خودمان و اخذ میثاق بجهت کراهت اینست که گویند روز قیامت بدرستی که ما بودیم از این اقرار از بیخبران (۱۷۲) یا بگویند جز این نیست که شرک آوردند پدران ما از پیس و بودیم ما فرزندانی از بعد از ایشان آیا پس هلاک میکنی ما را بسبب آنچه کردند باطل کنندگان یعنی گمراهان (۱۷۳) و اینطور تفصیل میدهیم آیات خود را و شاید ایشان برگردند یعنی از راه باطل میل بطریق حق کنند (۱۷۴) و بخوان ای محمد بر بنی اسرائیل خبر آنکسی را که دادیم ما او را علم آیات خود ر اکه امت ابن صلت بود پس بیرون رفت از احکام آن آیات بواسطهٔ کفر و عناد پس متابعت کرد او را شیطان بس بود از گمراهان (۱۷۵) و اگر میخواستیم ما آینه بلند می کردیم ما او را آیات بعنی امیت ابن صلت را ولیکن او میل کرد بسوی زمین یعنی برزالت و پستی راضی شد و متابعت کرد از روی خود را که متاع و زندگانی دانا بود پس مثل او مثل سگ است اگر حمله کنی بر آن زمان بیرون میآورد یاواگذاری آنرا زبان بیرون اور دینی در هر حال صفیت سنگیت خود را بروز می دهد این مثل طایفه ایست که تکذیب کردند بآیات ما پس بخوان قصه های مذکوره را که یکی از آنها انسلاخ امید است از آیات ما شاید ایشان منتفکر شوند (۱۷۶) بد است مثل فوم آنکسانی که تکذیب کردند آیات ما را و قسهای خود را بودند که ظلم میکردند (۱۷۷) هر کسی را که هدایت میکند خدا او را پس اوست هدایت کرده شده و هر که گمراه شود پس آن گروه ایشان زیان کاراند (۱۷۸) و هر آینه بتحقیق آفریدیم ما از برای جهنم بسیاری را از جن و انس یعنی آفریدیم بسیاری را از جن و انس که آنها بسبب کفر خودشان بجهنم میروند و ما بعام لدنی میدانستیم که ایشان جهنم میروند و خلق کردیم ایشان را برای رفتن بجنم از برای ایشانت دلهائی که نمیفهمند بآن دلها و از برای ایشان است چشمهائی که نمی بینند بآن و از برای آنهاست گوشهائی که نمی شنوند بآن آن گروه مثل گوسفند اند بلکه گمراه ترند از گوسفندان آنگروه ایشانند بیخبران (۱۷۹) و از برای خداست اسامی نیکو پس بخواند خدا را آن اسامی ووا بگذارید آنکسانی را که مایل میشوند بکجی در اسماء خدا زود باشد که جزا داده بشوند آنچه را که هستند که عمل میکنند (۱۸۰) و از جمله کسانی که خلق کردیم ما گروهی هستند که راه مینمایند براستی و آن راستی عدول میکنند از راه باطل (۱۸۱) و آنکسانیکه تکذیب کردند آیات ما را زود باشند کم کم بگیریم ایشان را از آنجایی که نمیدانند (۱۸۲) و مهلت میدهم مر ایشانرا بدرستی که مگر من یعنی گرفتن من بر وجهی که مخفی باشد محکم و استوار است (۱۸۳) آیا فکر نکردند که نیست یارو صاحب ایشان را که محمد است هیچ جنونی نیست آن پیغمبر مگر برساننده آشکار (۱۸۴) آیا نظر نکردند در ملکوت آسمانها و زمین و آنچه را که خلق کرد خدا از چیزی و اینکه شاید بوده باشد که بتحقیق نزدیک شده باشد زمان مرد ایشان پس کدام حکایت بعد از این قرآن ایمان می آوردند (۱۸۵) هر کس را که فرو گذارد خدا در گمراهی پس نیست راهنمایی برای او باز میگذارد خدا ایشان را در طغیان خودشان سرگردان و حیران میگردند (۱۸۶) سؤال میکنند تو را از روز قیامت که چه وقت است آمدن آن روز بگو جز این نیست که عالم آن نزد پروردگار من است روشن نمی کند وقوع قیامت را مگر خودش سنگین شد قیامت در آسمانها و زمین یعنی بجهة عظمت روز قیامت سنگینی بر اهل آسمانها و زمین از جن و انس ظاهر شد نمیاید شما را قیامت مگر ناگهان سؤال میکنند مردم از تو ای پیغمبر از قیامت گویا دوست داری سؤال از آن قیامت را بگو جز این نیست که علم آن نزد خداست ولیکن بیشتر از مردم نمیداند (۱۸۷) بگو ای محمد مالک نیستم من از برای نفس خودم هیچ نفعی و نه هیچ ضرری مگر آنچه را بخواهد خدا و اگر منکه میدانستم غیب را هر آینه طلب بسیاری کردی از منفعت از مال و فتح و غنیمت و غیر آن و نمیرسید مرا بدی نیستم من مگر ترسانده و مژده دهنده از برای گروهی که ایمان می آورند (۱۸۸) اوست آنکسیکه خلق کرد شما را از یکتن و گردانید از آن یکتن جفت او را یعنی حوا را تا اینکه آرام بگیرد آدم بجفت خود پس چون فرو پوشید آدم حوا را یعنی مباشرت و جفتی نمود حامله شد هوا یعنی آبستن شد حوا نطفه آدم آبستنی سبکی پس مستمر بودن پس چون سنگین شد خواندند آدم و حوا پروردگار خودرا هر آینه اگر بدهی ما را صالحی یعنی فرزند صالحی در آینه میباشیم ما البته از شکر کنندگان (۱۸۹) پروردگار ایشان را فرزند صالح گردانیدت از برای خدا شریکان در آنچه داد خدا ایشان را یعنی اولادی بهمرساندند اسامی آنها را شریک خدا قرار دادند مثل عبد الحارث و عبدالشمس و عبدالغرا پس بزرگ است خدا از آنچه شرک میورزند (۱۹۰) آیا شریک میکنند آنچه را که خلق نمیکند چیزی را و ایشان خلق کرده میشوند (۱۹۱) و قدرت ندارند آن معبودین از برای مشرکین یاری را و نه برای نفس خودشان یاری میکنند (۱۹۲) و اگر بخوانید آن مشرکین را بسوی هدایت متابعت می کند شما را مساوی است بر شما چه بخوانید آنرا وچه نخوانید (۱۹۳) بدرستی آن کسانیرا که میخوانید از سوای خدا بندگانند مانند شما پس به خوانید ایشانرا پس باید اجابت کند شما را اگر هستید شما راست گویان (۱۹۴) آیا از برای ایشانست پاهائی که راه بروند آن پاها یا از برای آنهاست دستهائی که بگیرند آن دستها یا از برای آنها چشمهائی است که به بند بآن چشمها یا برای آنها گوشهائی است که بشنوند بآن گوشها بگو ای محمد بخوانید شریکان خدای خو درا بعد از آن حیله بکنید مرا پس مهلت بدهید مرا یعنی چون یقین است که خدایان شما هیچ نمیتواند کرد بهیچوجه باک از عقاید و رفتار شما ندارم (۱۹۵) بدرستی که دوست من خدای آنچنانی است که فرو فرستاد قرآن یار نیکوکارانست (۱۹۶) و آن کسانی که میخوانید شما از غیر خدا قدرت ندارند به یاری شما و نه نفستهای خود را یاری میکنند (۱۹۷) و اگر بخوانید شما ایشان را بسوی راه راست نمیشنوند و می بینی ایشان را که نظر میکنند بسوی تو و ایشان نمی بیند یعنی شعور و ادراک ندارند (۱۹۸) بگیر عفو را یعنی صفت گذشت وچشم پوشی اختیار کن وحکم بکن نیکوئی و دوری کن بعنی روبگردان از نادانان (۱۹۹) و اگر بر انگیزاند تو را یعنی عارض شود و وسوسه از شیطان پس پناه جوی خدا بدرستی که خدا شنوندهٔ داناست (۲۰۰) بدرستی آنکسانیکه پرهیزکاری کردند اگر برسد ایشانرا وسوسه از شیطان یاد میکنند خدا را در آن هنگام ایشان بینایایند (۲۰۱) و برادران ایشان یعنی کافران میکشاند ایشان در گمراهی بعد از آن تقصیر نمیکنند یعنی دست از گمراهی ایشان در نمی دارند (۲۰۲) و اگر نیاوری ایشان را معجزه میگویند چرا فراهم نیاوردی معجزهٔ را بگو ای پیغمبر جز این نیست متابعت میکنم و آنچه را که وحی میشود بسوی من از جانب پروردگار خودم این قرآن بینائیها و دلیل است از جانب پروردگار شما و راهنماست و رحمت است از برای قومی که ایمان می آوردند (۲۰۳) و هنگامیکه خوانده میشود قرآن پس استماع کنید یعنی طلب شنیدن کنید مر قرآن را و خاموش باشید شاید شما کرده شوید (۲۰۴) و ذکر کن پروردگار خودت را در دل خودت از روی ترس و زاری و سوای جهر از قول یعنی بطور بلند و فریاد ذکر خدا بکنید که رها شود بلکه بطور خفا و آهستگی عرض عبودیت کنید در صبح و شام و نباش از بی خبران (۲۰۵) بدرستی آن کسانیکه نزد پروردگار تو هستند یعنی ملاک طلب تکبر میکند از عبادت کردن بخدا و تسبیح میفرستند خدا را از برای او سجده میکنند |