مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۷/جلسهٔ ۶۴
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلسین - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره ۲۳۲۵
۳ شنبه ۱۴ بهمن ماه ۱۳۳۱ - سال هشتم
شماره مسلسل ۶۴
دوره هفدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی - جلسه ۶۴
صورت مشروح مذاکرات مجلس صبح روز یک شنبه پنجم بهمن ماه ۱۳۳۱
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه پنجم بهمن ماه ۱۳۳۱ مجلس ساعت نه وچهل وپنج دقیقه صبح بریاست آقای مهندس رضوی (نایب رئیس) تشکیل گردید
فهرست مطالب:
- طرح صورت مجلس
ویرایشنایب رئیس _ اسامی عائبین جلسه قبل قرائت میشود (بشرح زیرخوانده شد)
غائبین با اجازه _ آقایان: مشار احمد فرامرزی رفیع گنجه اورنگ مجدزاده دکتر معظمی
غائبین بی اجازه _ آقایان دکتر امامی عبدالرحمن فرامرزی صرافزاده راشد دکتر ملکی دکتر کیان قنات آبادی دکتر فاخر شبستری امیرافشار تولیت شهاب خسروانی
نایب رئیس _ نسبت بصورت جلسه پنجشنبه دوم بهمن ماه اگر نظری هست بفرمایید آقای شبستری
شبستری _ بطوریکه آقایان مسبوقند بنده مریض بودم و در جلسه گذشته هم بهمین علت غایب بودم
نایب رئیس _ اصلاح میشود آقای انگجی فرمایشی داشتید؟
انگجی _ خیر عرضی نداشتم
نایب رئیس _ آقای ناظرزاده
ناظرزاده _ تلگرافی ازجمعیت ملیون کرمان مبنی بر پشتیبانی دولت و دعوت مجلس باتفاق رسیده که خواستم تقدیم بکنم
نایب رئیس _ آقای دکتر مصباح زاده
دکتر مصباح زاده _ بنده هم یک تلگرافی ازبندرعباس دارم مبنی بر تشکر از مجلس به مناسبت دادن اختیارات به آقای دکتر مصدق
خسرو قشقایی _ از خود آقای دکتر مصباح زاده هم تشکر کردهاند
نایب رئیس _ آقای دادور
دادور _ تلگرافاتی است ازرشت مبنی برتایید دولت و تشکر ازمجلس که تقدیم میکنم
نایب رئیس _ بسیارخوب برای تصویب صورت مجلس چون عده کافی نیست تصویب صورت مجلس بعدا اعلام خواهدشد
- بیانات قبل ازدستور آقایان: وکیلپور _ دکتر فقیهی شیرازی _ مهندس حسیبی _ حائریزاده
ویرایشنایب رئیس _ بنابه تقاضای چندنفرازآقایان به نطق قبل ازدستور میپردازیم آقای وکیلپور بفرمایید وقت را هم رعایت بفرمایید
وکیلپور _ اطاعت میکنم قبلا یک تلگرافی است که از وجوه اهالی جهرم بوسیله بنده رسیدهاست دایر بر اینکه روز دوشنبه ۲۹-۱۰-۳۱ عموم طبقات و اهالی جهرم و وجوه اهالی از رئیس انجمن شهر و معاون و وکلای انجمن شهرو سایر آقایان محترم در تلگرافخانه متحصن بودند برای اینکه درخواست جناب آقای دکتر مصدق مورد اجابت مجلس شورای ملی باشد که تقدیم مجلس شورای میکنم تلگراف دیگری است بوسیله جناب آقای ریگی رسیده ازایرانشهر که سران ایلات وعشایر ازوزارت دفاع ملی و ستاد ارتش و افسر شریف و جدی آنجا اظهارتشکرکردهاند تقدیم میکنم (شاپوری _ اسم افسرچه بود؟) اسم افسر آقای ریگی چه بود؟ (ریگی _ سرهنگ نقدی) سرهنگ نقدی عرض کنم در چند جلسه قبل بنده بطور اختصار راجع به کارمندان دولت مطالبی بعرض آقایان محترم رسانیدم ولی چون وقت کافی نبود به اجمال و اختصار برگذارشد از لحاظ اهمیت فوق العادهای که این موضوع دارد ناچار شدم که باز اسباب تصدیع مجلس شورای ملی را فراهم کنم برای اینکه خیلی مطالب مفصل است فقط به یک موضوع از آن مطالب که عبارت ازلایحه قانونی اجرای بودجه سازمانی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی است میپردازم در تاریخ نهم دیماه ۱۳۳۱ لایحهای بعنوان لایحه قانونی اجرای بودجه سازمانی به تصویب جناب آقای نخست وزیررسیدهاست که این لایحه را وزارت دارایی تهیه کردهاست و به موجب این لایحه کمیسیونی ماموریت پیدامیکند که کارمندان دولت را از لحاظ اینکه کی صالح است و کی طالح و از لحاظ اینکه کی دارای حسن شهرت است و کی دارای سوء شهرت و خلاصه صلاحیت بقای در خدمت را دارد یا صلاحیت ندارد معین کند بنده در اینجا دیدم که معایب بسیاری واقعا مترتب بر این لایحهاست برای اینکه تنها عیب را نگفته باشم به اصطلاح اهل استدلال یک دسته دلایل نقضی و یک دسته دلایل حلی عرض میکنم اما راجع به دلایل نقضی دلیل اولش این است که عدهای را بعنوان کمیسیون مامور میکنند که به کار کارمندان رسیدگی کنند باید دید که صلاحیت این عده را چه مقامی تشخیص داده مطابق این لایحه کمیسیون را رئیس کارگزینی اسامیش را تعیین میکند و وزیراز بین آن عده معین چند نفررا بر میگزیند که در حقیقت آن عده صلاحیت و عدم صلاحیت کارمندان را تشخیص بدهد بنده فکرمیکنم در یک چنین موقعی که کمیسیونی حق دارد یک عدهای را بعنوان ناصالح بعنوان دارنده سوء شهرت از کاربرکنار بکند در درجه اول باید صلاحیت خود آن کمیسیون را یک مرجع صلاحیت دار و بصیری تعیین کند (پورسرتیپ _بسیار صحیح است) اما دلیل دوم این است که برای تشخیص صلاحیت هیچ نوع شاخص و معیارو مقیاس مسلم و معین در نظرنیست برای اینکه وقتی میگویند کارمندی شایستهاست یا شایسته نیست دارای حسن شهرت است یا سوء شهرت یک مقیاس معین و شاخص عمومی که در حقیقت بتوانند تمام وزارت خانهها با هم بطورهم آهنگی این تشخیص را حقیقتا بدهند وجود ندارد زیرا صلاحیت و حسن شهرت هم از مقوله کیفیات است و یک معیار مخصوصی نمیشود برای آن معین کرد مگر اینکه در حقیقت برای این جور کارها یک شاخص صحیح و صریحی معین بشود که برگردد و تبدیل بشود به مقوله کم مثلا اگر خواستند فرضا شایستگی کارمندی را تعیین کنند به عقیده من بهتراین است که بگویند در ظرف ماه مثلا یک کارمند چقدر نامه نوشته چند اقدام کرده و در این اقدام چقدر سرعت به کاربرده چقدر اشتباه کرده در حقیقت برایش یک شاخص معین بشود والا یقین دارم وقتی شاخص نباشد افراد در تحت تاثیر اغراض تحت تاثیر تعصبات و تحت تاثیر عوامل روحی قرارمی گیرند بنده معتقدم آن کارمندی که ماموراین کمیسیون است اگر روزی اوقاتش تلخ باشد و یا روزی خدای ناخواسته ناسالم باشد با آن روزی که سالم است و اوقاتش تلخ نیست بکلی تشخیص او متفاوت میشود روی این اصل میخواهم عرض کنم که نقص اساسی که در این لایحه هست این است که شاخص و معیار صحیح و قطعی ندارد اما مطلب سوم اینست وقتی این کمیسیون میآید اشخاص صالح را از طالح جدامیکند و یک اشخاصی را که باصطلاح خودش دارای صلاحیت و حسن شهرت هستند از دارندگان سوء شهرت جدا میکند آنهایی که زائد شناخته میشوند یک مجازات حیثیتی پیدا میکنند یعنی در حقیقت اینها ملکوک میشوند محکوم میشوند مجرم شناخته میشوند حالا از بابت اینکه اینها مجازاتی که در قانون جزا معین است برایشان شناخته نشده به کنار اما درحقیقت آن کارمندی که زائد شناخته شد یک چیزی را از دست داده آن چیز حیثیت و شرف و آبرو و سوابق اداری او است اینها مردود میشوند ملکوک میشوند و به نظرمن این یک مجازاتی است که درباره او اعمال میشود و وقتی که ما میبینیم علمای حقوق آن علمایی که در جرم شناسی تحقیق و تتبع کردهاند و علم کریمنالوژی بوجود آوردهاند اینها اینهمه تحقیق و تتبع کردهاند اینهمه وسعت دادهاند به این علم برای اینکه مبادا در حق فردی ظلم بشود صحیح نیست که ما یک چنین مجازات حیثیتی را درباره عده کثیری از کارمندان اجرا بکنیم حتی بدون اینکه به آنها حق دفاع بدهیم (صحیح است) قانون بدون اینکه (اقبال _ عده کثیری نیستند) خب عده کثیر یا غیرکثیر الان یک طبقات مختلفی از کارمندان دولت روی این اصل مترلزل و مضطرب و پریشان هستند بنده میخواهم عرض کنم در این مورد واقعش این است که یک عدهای که صلاحیت آنها را معلوم نیست چه مقامی تصدیق کردهاست و در حقیقت این کارهایی که
نایب رئیس _ اکثریت نیست تامل بفرمایید چند نفر از آقایان تشریف بیاورند (لحظهای بعد عده حاصل شد) بفرمایید
وکیلپور _ خلاصه یکعده کسانی که به آنها حق دفاع داده نشدهاست و در حقیقت برای شناسایی صلاحیت و عدم صلاحیتشان مقیاس معین و مسلمی موجود نیست صحیح نیست یکباره ملکوک بشوند و بعد از آن بعنوان زائد بر کنار بشوند اما مطلب چهارم این است که بقول اهل استدلال باز برخلاف منطق و ترتیب سناعی عمل شدهاست یعنی اهم و اعم را مقدم بر مهم و اخص نشمردهاند موقعی که دولت میخواهد کارمند زائد خودش را تشخیص بدهد در درجه اول باید سازمان وزارت خانهها را بطور تحقیق معین کند که جای هر شیئی معلوم و معین باشد تا آن وقت بدانند زائد چند نفر است و آنهایی که باید باقی بمانند چند نفر خواهند بود شما اگر فرضا چند قطعه قالی داشته باشد و یک ساختمانی را بخواهید بنا کنید اگر بخواهید معین کنید که قطعات قالیتان کم است تا زیاد است بدوا باید نقشه ساختمانی خودتان را محرز و روشن کرده باشید آنوقت اول بدانید که چند اطاق دارید و چند قالی لازم داریدوچندتازیادی است بنابراین مقدمه اینکار میبایست اول سازمان وزارت خانهها را ترتیب داده باشند و درست کرده باشند و بعد اقدام باین عمل کنید و بنده اعتقادم این است که در وضع حاضر سازمان وزارتخانه هاصحیح نیست بسیاری ازامور هست چندبار وحداقل سه بارتکرارمی شود وبرای تکرارعمل عدهای کارمندکار بیهوده وعبث میکنند قبل ازهرچیز بایستی کادر سازمانی رابحداقل موردنیاز تقلیل بدهیم وآنوقت معین کنیم کارمندزائد چندنفراست بنابراین ازاین حیث هم این لایحه سازمانی عیب اصولی دارد اماعیب مهمتر این است که این لایحه موجب عدم رضایت واضطراب وتشنج بین کارمندان دولت شدهاست بنده فکرمیکنم یکی ازخدمات بزرگ شخص شخیص جناب آقای دکتر مصدق این است که یک ملتی که قرنهادچاریاس وحرمان بودهاست نورامید درقلوب آنها تابیده و آنها را به آینده امیدوارکردهاست مانبایستی این امیدواری رابا ایجادعدم رضایت ازبین ببریم (صحیح است) بنده اعتقادم این است که عدم رضایت بزرگترین دشمن مملکت است زیراخاصیت عدم رضایت این است که انسان را بفعالیتهای غیرعادی تحریک میکندانسان را بجنب وجوش وامیدارد اگر انسان درجنگلی که پرازحشرات گزنده وحیوانات درنده باشدگیرکند ناچار تلاش میکندده پای دیگرهم قرض میکند که ازان مهلکه برهددراین موقع اگر هرکسی راهی را باونشان بدهد دنبال آن راه میرود بنابراین بایستی کاری نکنیم که موجبات عدم رضایت واضطراب بین یکدسته نیرومندی که صنف کارمندان دولت است بوجودبیاوریم درحالی که این دسته چه بخواهیم وچه نخواهیم روی اشتراک منفعت مادی که دارند مانند یک خانواده بهم بستگی وپیوستگی دارندونیروی عظیم ومقتدری هستند بنابراین این عیب مهم دیگرهم ناشی ازاین لایحه سازمانی است بنده نمیخواهم عرض کنم که درحقیقت رفرم واصلاح لازم نیست اما مطلب این است که هر تغییر وضعی متضمن اصلاح نیست و باز بقول اهل منطق بین اصلاح و بین تغییر وضع نسبت عموم و خصوص مطلق است یعنی هر اصلاحی متضمن تغییر وضع هست اما هر تغییر وضعی متضمن اصلاح نیست بنابراین بنظربنده بایستی در اینکار تجدید نظری صحیح بشود و راه حل آنهم بسیار سادهاست اولا به اعتقاد بنده کارمند دولت اینقدرکه میگویند زیاد نیست بسیاری ازکارهای مفید هست که میشود به کارمندان دولت واگذار کرد و از وجودشان استفاده کرد دردفعه قبل هم عرض کردم که وزارت پست و تلگراف و تلفن به دو برابر کارمند فعلی شاید احتیاج داشته باشد الان جمعیت در دهات و قراء و قصبات بطور تحقیق معلوم نیست اداره آمارشاید به جمعیت بیشتری احتیاج داشته باشد همچنین آمار کشاورزی و صنعتی و غیر ذلک نداریم و برای تمام این کارها افراد معین احتیاج داریم بنابراین اگر هم فرض کنیم که کارمند زیاد است باز طریقه تقلیل آنها را خیلی ساده ترمیتوان تامین کرد همانطوریکه قبلا عرض کردم میبایست اول سازمان وزارتخانه هارابدهیم عده کارمندان مورد نیاز را تعیین کنیم بعد عده کارمندان زائد معلوم بشود و یک شاخص صحیحی برای صلاحیت کارمندان در نظربگیریم آنوقت طبقات مختلفی پیدا میشوند یک طبقه دستهای هستند که بسن تقاعد رسیدهاند بنظربنده بایستی در یک چنین وضعی که دولت میگوید کارمندان زیاد دارد باید آن طبقه متقاعدین را در درجه اول متقاعدکند با اظهار رضایت و با وضعی که شایسته باشد یک طبقه دیگری در دستگاه دولت هستند که دارای تمکن مالی هستند گو اینکه ممکن است که گفته شود اشخاص متمکن را مشکل است تشخیص داد و شاید اشخاصی باشند که از نظراینکه دارای تخصص خاصی هستند مورد احتیاج باشند میشود اینها را بدون حقوق بعنوان کارمند افتخاری قبول کرد و علی ای حال اگر کسانی بودند و متمکن بودند باید دردرجه دوم آنها رابرکنار کرد در درجه سوم کسانی که محکومیت قطعی پیدا کردهاند و پرونده کیفری آنها از مراحل قانونی گذشتهاست در این صورت آن تیپ و طبقه هم بایستی از خدمت بر کنار بشوند یک عده دیگر کسانی هستند که در طول خدمت نافرمانی و تمرد بسیار از آنها سرزده آنها هم البته برای اخراج شدن مقدم هستند زیرا عرض کردم وقتی که چنین شاخصی باشد هیچگونه تبعیض و اعمال غرض نمیشود و عدهای هم که تقاضای بازنشستگی میکنند میشود با یک ارفاقی آنها را بازنشسته کرد علاوه براین برای اینکه این مردمی هم که ازکار برکنار میشوند زائد و بیکار نباشندو بیکاری آنها لطمه و خطری برای مملکت ایجادنکند راهش این است که یک قسمت ازاراضی خالصه یا اراضی که دولت به ثبت رسانیدهاست به آنها تقسیم کند و پولی که ازبابت حقوق این طبقه صرفه جویی میشود بعنوان بانک کشاورزی تامین کند که درامور کشاورزی آنها تسهیلات لازم بعمل بیاورند قطع نظر ازاین موضوعی که عرض کردم کارمندان وزارت دارایی نظریاتی به وزارت دارایی دادهاند که درعین حال ازجهات عدیده به لایحهای که وزارت دارایی به تصویب رسانیدهاست رجحان و برتری دارد(اقبال _ جناب آقای وکیلپور آنهایی که بیکار میگردند و حقوق میگیرند برای آنها چه بکنند؟) جناب آقای اقبال عرض کردم آنها رابیکارنگذارند گفتم به آنها ازهمین دستهای که معاف میکنند یک قسمت ازاراضی خالصه را بدهند و آنها را بامور کشاورزی سوق بدهند و برای اینکه سرمایه نقدی هم داشته باشند ازمحل حقوقی که صرفه جویی میکنند بانک کشاورزی سرمایهای برای آنها تامین کند و تشکیل شرکتی بدهدکه درحقیقت شرکت شیار و شخم باشدبذربدهد و وسایل کارآنها رافراهم کند(اقبال _ آنها که جزخیابان گردی کاری ندارن دنبال کشاورزی نمیروند) اگر نرفتند بحث دیگری است ولی امروز نباید گذاشت و اجازه دادکه یکدسته مجتمع و متشکل و هم صنفی بیکاربمانند زیرامی بینیم که اینکار بسیار خطرناک است علی ای حال کارمندان لیسانسیه و دیپلمه وزارت دارایی هم پیشنهاداتی درهمین زمینه و قریب به همین مضمون دادهاند که میگویند اولا کمیسیونها درقدم اول کلیه کارمندانی راکه واجد شرایط بازنشستگی میباشند بلافاصله طبق قانون اخیر باید آنها رابازنشسته نمایند ۲- کسانیکه پیشینه کیفری دارند موقتا ازامور این وزارت خانه برکناربشوند تا بوضع آنها رسیدگی و تکلیفشان معلوم شود۳- با توجه به شرایط بالا و مراعات اصل اول کاربکارمندان صحیح العمل داده شود و هرکارمندی راکه واجدشرایط و شایستهاست بکارگمارند۴- هرگاه عدهای زائد میمانند به قسمتهایی که درسایردستگاههای دولتی نیازمندهستند منتقل بشوند ملاحظه میفرمایید حتی پیشنهادی که کارمندان لیسانسیه و دیپلمه وزارت دارایی دادهاند و مورد رضایت و قبول تمام کارمندان دولت است ازجهات بسیار براین لایحه رجحان و برتری دارد زیراشاخص معلوم است باضافه تقاضای دیگری کردهاند که عدهای هم دراین کمیسیونها به تشخیص خود کارمندان معین بشوند و تشخیص خودکارمندان وقتی دخیل باشد حکم درباره آنها قطعی خواهدبود و آن اشکال اولی راکه عرض کردم پیش نمیآید ولی متاسفانه درعین حالی که میبینیم دولت داد میزند از کارمند زیاد در بعضی وزارت خانهها یک اتفاقاتی میافتد که اسباب تعجب است
نایب رئیس _ آقای وکیلپور وقت جنابعالی تمام شدهاست
وکیلپور _ سه دقیقه اجازه بفرمایید
نایب رئیس _ بفرمایید
وکیلپور _ نامهای یکی ازکارمندان وزارت دارایی که بسن بازنشستگی رسیده مینویسد: اینجانب فلان بشهادت پرونده کارگزینی چون دیگربواسطه ضعف قواوضعف باصره قادربادامه خدمت نمیباشم مستدعی هستم باداره کارگزینی وزارت دارایی مرقوم فرمایندحکم بازنشستگی بنده را صادر فرمایندیکی ازاولیای وزارت دارایی زیراین نامه مینویسد فعلا با دوماه مرخصی ایشان موافقت میشود تا در این مدت استراحت فرموده شاید انصراف حاصل نمایند (یکی ازنمایندگان _ انشاء الله جوان بشود) شما را به خداقسم در یک دستگاهی که اینقدر از زیادی کارمند مینالند آنوقت یک فردی که در راس کار نشستهاست به یک کسی که به سن تقاعد رسیده و خودش مذعن و معترف است که قوای باصره و قوای بدنی کافی برای ادامه خدمت نداردمیگوید استراحت کن شاید انصراف حاصل کنی این است معنی هم آهنگی من بسیارمتاسفم و واقعاتعجب میکنم که اینجا است انسان میبیند یک رئیس دولت باچندهزار گرفتاری و مشکل روبرواست و یک کاراصلاحی که بخواهدبگذراند چقدرزحمت و رنج میبرد (اقبال _ بعد های اضافه کارداده میشود) مقصوداین است که این وضع کاری است که دروزارت خانه هاست بنده چون وقتم تمام شدهاست چندمطلب دیگرداشتم طرح نمیکنم و امایک مطلب دیگری هم که برای رفع خستگی آقایان میخواهم عرض کنم این است که اخیراشنیدم که بعضی ازاین ادارات هم خودشان برای خودشان یک اختیاراتی قائل شدهاند مثلا شنیدم رئیس ستاد ارتش بخودش اختیاردادهاست که لغت وضع کند و درتمام مکاتبات لغات عجیب و غریبی استعمال کندمثلا بجای خیلی خیلی فوری مینویسد تندتند باشتاب بجای محرمانه مینویسدپنهانی بجای مستقیم مینویسد راستگی (خنده نمایندگان) حقیقتا اسباب کمال تاسف است که یک فردیکه درراس ستادارتش نشستهاست بجای اینکه بکارنظامی و جنگی بپردازد (افشارصادقی _ صحیح است) مینشیند و میخواهدلغت وضع کند و کار فرهنگستان را بکند(دکتر شایگان _ بسیارمضحک است) من بسیار اسباب تاسفم شد امیدوارم همین تذکر کافی باشد چون شنیدم اتفاقا مرد شریفی هم هست ولی نباید این حق را بخودش بدهد بنا به امرجناب آقای رئیس از بقیه مطالب صرف نظرمیکنم
نایب رئیس _ آقای دکتر فقهیی شیرازی
دکتر فقیهی شیرازی _ درباره تندرستی و صحت محتاج نیست حضورآقایان نمایندگان محترم توضیحاتی داده شود زیرا یقینا هر یک ازآقایان فصلی از این بحث را مرکوز ذهن دارند بهمین جهت شایستهاست درباره بهداشت کشور اندکی فکر کنیم ومتوجه شویم که جان میلیونها مردم مستمند کشور در معرض مخاطرهاست کدام استان یا شهرستانی را سراغ دارید که وضع بهداشت و بهداریش منظم باشد و جان مردم دورافتاده از نواحی مرکزی آن دچار شکنجه و عذاب نباشد پر دور نرویم آیا در همین پایتخت در ماه چند نفرطفل بیگناه بعلت ابتلای به دیفتری از بین میروند حال مردم قراء و قصبات اطراف پایتخت معلوم است و وای برحال اسف انگیزمردم شهرستانها بخصوص نقاط دور افتاده ازمراکز بهداشتی که عموما فاقد همه گونه وسائل درمانی هستند و برای مختصر مداوا و معالجه اگر استطاعتی دربین باشد فرسنگها مسافرت لازمست این وصف ناچیزترین اقلام هزینه کشوررا بودجه بهداری تشکیل میدهد آقایان نمایندگان محترم همان قسم که فرهنگ کشورضامن اعتبار و آبرو و استقلال کشوراست بهداری هم مسئول حفظ سلامتی و تندرستی مردم میباشدبا این بودجهای که دولت به مجلس تقدیم کرده و مخارجی که برای بهداری پیش بینی شده ازهم اکنون میتوان گفت که کار از وضع موجود هم دشوارتر خواهدشد میدانم غالب آقایان از وضع بهداری حوزه انتخابیه خود شاکی هستید مردم د و اندارند پزشک جراح ندارند و ازحیث و هرجهت درمضیقه هستند ولی باورکنید عمده این این مصائب مربوطست به تهی بودن صندوق بهداری بنابراین توجه همکاران محترمی را که در کمیسیون بودجه کشور شرکت دارند بدینوسیله جلب و انتظار مساعدت بیشتری نسبت به بودجه وزارت بهداری دارم در عین حال عرایض اینجا نب حمل برطرفداری از وزارت بهداری نشود نکات ضروری و لازم راکه تابحال وزارت بهداری بدانها توجه نکرده یکبار دیگرمتذکرمیشوم بدیهی است مقام و اهمیت وزارت بهداری هنگامی مورد توجه و حمایت آقایان نمایندگان واقع میشود که اولیای آن وزارتخانه نیز اهمال در انجام وظایف قانونی و وجدانی خود نکنند مثلا معلوم نیست چرا و به چه جهت هنوز وضع بنگاه دارویی بهمان حال اسف آور سابق باقیست و موسسه اش که میتوانست جان مردم را ازدست یکمشت دلال معلوم الحال سرگردان خلاص کند چرا هنوز خود از خریداران دائم همان مردم سرگردان است و چرا ساده ترین و ارزانترین دوا را با گرانترین قیمت در دسترس وزارت بهداری میگذارد و از طرف دیگر دلالها هر نوع دارویی غیر موثر و یا فاسد را بکشور وارد کرده و بخورد مردم میدهند و کسی نیست که از این هرج و مرج جلوگیری کند کمیسیونهای هم که تابحال اسما در وزارتین بهداری و اقتصاد برای رسیدگی به این قبیل موضوعات تشکیل میشود کاری از پیش نمیبرند چون اصل تبعیض و بی اطلاعی و بعضی کارهای دیگر در غالب این کمیسیونها حکم فرماست و حتی تفکیک داروی ضروری از غیر ضروری بصورت خاصی است که اهل فن از آن اطلاع دارند شما ملاحظه بفرمایید کشوری که به علت قلت نفوس در غالب شهرستانها کار کشاورزیش معطل مانده فلان دلال دوافروش با کمال بی شرمی و وقاحت کمی دیافراگم وارد میکند و علنا در جراید اعلان میکند که بانوان محترمه اگر میخواهند از زحمت آبستنی و حمل و بچه داری نجات پیدا کنید کمی دیافراگم تهیه کنید این موسسه به نمرات مختلف و کالیبرهای متنوع وارد کرده شما را بخدا اسم این هرج و مرج و بی عفتی و فساد اخلاق را چه میگذارید اگر قانون برای جلوگیری ازاین قبیل بدبختیها و بی عفتیها که عاقبت کشور را بسوی هلاک و نیستی خواهد برد ندارید بصورت لایحه و قانون با قید فوریت به مجلس بیاورید و هرچه زودتر جلوگیری ازاین همه هرج و مرج مالی و اخلاقی کنید مشروط به آنکه در قانون و آئین نامههای مربوطه نوعی صلاح اندیشی و پیش بینی شود که مستمسک و بهانه بدست اعضای کمیسیونها داده نشود زیرا یک قسمت عمده علت گرانی دواها امروزمخارج مخفی مستمر و غیر مستمریست که نمایندگان وارد کننده دوا دارند و بناچار این قبیل مخارج غیر قانونی را روی قیمت دوا میکشند نتیجه کار پر شدن انبار بانکهای رهنی است ازاثاثیه ضروری خانه بینوایان که پول آن به مصرف خرید دوا رسیده اگر وزارت بهداری لااقل دوای مورد نیازمندی بیمارستانها را مستقیما ازخارج وارد کند قطعا در پایین آوردن قیمتها بی تاثیر نیست اگر وزارت بهداری مانند وزارت دادگستری که لااقل برای پایه علمی لیسانسیههای حقوق ارزشی قائل شده قیمتی برای پزشکان دانشگاه دیده قائل میشد وضع شهرستانهای ما از حیث نداشتن پزشک و جراح تا حدی اصلاح میشد و آنقدر کارمندان دولت دچار زجر وشکنجه ناخوشی نمیشدند و وضع بهداشت بهداری کشور بصورت اسف انگیز امروز نمیافتاد گرچه دیگران هم حق دارند بگویند مگروضع بهداری مجلس خوب است مگر اصل تبعیض و حق کشی در بهداری مجلس حکمفرمانیست مگر در بهداری مجلس افراط تفریط نمیشود مگر بهداری مجلس با داشتن بودجه کافی جهت خرید دوا و عمده فروشیها با بنگاه دارویی که خود یکنوع موسسه دلالی است دوا تهیه نمیکند مگربهداری مجلس با وصف همه گونه وسائلی که در دست دارد دوای مورداحتیاج مستخدمین خود را دارد بهداری مجلس امروزدوای اساسی ندارد دندانساز ندارد ولی در عوض متخصص امراض زنانه دارد که باصرف روزی یکساعت وقت ماهی هفتصد تومان حقوق دریافت میکند بهداری مجلس به پزشکی که مدت دوسال است پا به مجلس نگذاشته ماهی چهار صد تومان حقوق انتظار خدمت میدهد (مهندس غروی _ اسمش چیه؟) وبالاخره دربهداری مجلس هم اصل تبعیض و حق کشی و انواع و اقسام هرج ومرج و ظلم وستم حکمفرما است که انشاءالله در موقع طرح بودجه مجلس بعرض خواهم رسانید و انشاء الله این جریانات مورد توجه آقایان اعضای کمیسیون محاسبات واقع خواهدشد ولی این جریان دلیل برآن نمیشود که از همکاران گرامی استدعانکنم توجه بوضع بهداشت و بهداری کشورفرمایند و اگر دولت فرصت تهیه لوایح ضروری و لازم درباره بهداشت ندارد همکاران محترم اجازه خواهند فرمود بصورت طرح مطالبی را که فوق العاده حیاتی و ضروری به نظرمی رسد تعقیب نمایم اکنون سوالی است که بوسیله ریاست محترم مجلس از آقای کفیل وزارت بهداری میکنم درباره وضع وارد کردن دوا کیفیت تشکیل کمیسیونهای ترخیض وگمرکی و تثبیت قیمتها علت آزادگذاردن دلالهای دوافروش درباره تبلیغات دروغ و ناروا بوسیله جراید و رادیو طرز کار بنگاه دارویی کشورسبب گرانی روزافزون داروهای ضد میکروبی وآنتی بیوتیکها با اینکه بهیچوجه گمرک ندارند و بطورکلی پرسش درباره این نکته که چه فکری برای جلوگیری از این همه هرج و مرج شده تقدیم میشود و بقیه عرایض خود را موکول به روز طرح سوال میکنم در پایان از ذکر یک نکته نمیتوان غفلت نمود و آن خدمتی است که موسسات عامه المنفعه کشور مانند موسسه شیر و خورشید سرخ و درمانگاههای سازمان شاهنشاهی انجام میدهند کدام شخص منصفی است که بتواند منکر خدمات این قبیل موسسات عام المنفعه شود متاسفانه اکنون ازکمک و مساعدتی که ازسالها قبل به این طرف باین قبیل موسسات میشده خودداری نمودهایم و معلوم نیست باین کیفیت تکلیف میلیونها مردم رنجور و بی بضاعت چیست چند تلگراف است که همکار محترم آقای ریگی تقاضا کردهاند بریاست محترم مجلس تقدیم کنم و بقراری که اظهار داشته این تلگرافات ازحوزه انتخابیه آقای ریگی مبنی بر پشتیبانی از دولت جناب آقای دکتر مصدق رسیدهاست سوال را هم تقدیم مقام ریاست میکنم که تعیین وقت بفرمایند سه دقیقه از وقت بنده که باقیماندهاست جناب آقای حائریزاده تقاضا فرمودهاند و یک دقیقه را هم آقای کریمی بنابراین به بقیه عرایضم خاتمه میدهم
میراشرافی _ آقای دکتر آن دو را توضیح ندادید
دکتر فقیهی شیرازی _ باید در روزنامه آتش بنویسم
نایب رئیس _ آقای مهندس حسیبی
حائریزاده _ مگر ازسه دقیقه نمیشود استفاده کنم؟
نایب رئیس _ ممکن است در خاتمه بفرمایید
حائریزاده _ راجع به مهندس زاهدی میخواستم تذکربدهم
نایب رئیس _ از وقت ایشان دو دقیقه باقی مانده آقای مهندس حسیبی ۳ دقیقه برای ایشان بگذارید
مهندس حسیبی _ آقایان درنظردارند که کشتی رزماری وقتی ازایران حرکت کرد آنرا به عدن بردن و یک رایی صادر شد که بر خلاف تمام آرای صادرشده در همه زمانها توسط تمام ممالک دیگر دنیا بود در آن روزها بنده میخواستم مطالبی که اطلاع داشتم و مدارکی که داشتم تقدیم مجلس شورایملی بکنم ولی میسرنشد آقایان میدانندکه در آن وقت پیش آمدهایی شد و بنده وقت مجلس را ذیقیمت تراز این میدانستم و حالا که این کشتی میریلا آمدهاست و بطرف ایتالیا میرود باز سروصداهایی است که بنده خواستم از نظر ملت ایران و آقایان نمایندگان یک اطلاعاتی که ازاین جهت اطمینان بخش است بعرض برسانم یکی ازمدارکی که بنده در اختیار دارم و ترجمه اش را بعرض میرسانم سوالی است که یکی از خریداران نفت ایران د رآمریکا از یک بنگاه باصطلاح مشاور حقوقی نیویورک کردهاست این بنگاه جوابی داده به آن سوال کننده که بنده مفاد ترجمه اش را حضورآقایان اول میخوانم شخصی که خریدار نفت ایران بودهاست سوالی بشرح زیر از دفترمشاوره حقوقی Blum Anbfalles مقیم نیویورک نمودهاست آیا در صورتیکه نفت ملی شده ایران برای فروش به آمریکا حمل شود کسی که مدعی مالکیت نفت مزبور باشد میتواند آنرا خواه از دولت ایران خواه از خریدار مطالبه نماید یا خیر _ در جواب این سوال دفترمشاوره حقوقی نامبرده اینطورمی نویسد: در آمریکا اقامه دعوی علیه دولت دیگر مانند دولت ایران ممکن نیست همچنین دارایی دولتهای دیگر در آمریکا قابل توقیف نمیباشد در چندین محاکمه معروف طبق این اصل حکم داده شد که مهمترین آنها دعوای Sehooner Exe Hange علیه Mc Fadden میباشد و رای آن از طرف دیوان عالی ممالک متحده آمریکا صادر شدهاست _ بعلاوه نکتهای که مهمتر است این است که در دادگاههای آمریکا نمیتوان علیه دولت دیگری به این عنوان اقامه دعوا نمود که اموالی را در حدود کشور خود ضبط یا مصادره نمودهاست هرگونه حق مالکیتی که از طریق یک چنین مصادرهای تحویل شده باشد در آمریکامعتبر شناخته میشود و این حق را میتوان به دیگری منتقل نمود این اصل در دعوای شرکت سلیم اف Salimoff علیه شرکت نفت استاندارد مطرح گردید به این معنی که دولت شوروی اراضی نفت خیزی را که متعلق باتباع روسیه بود ضبط نموده و نفت از آن استخراج کرده و به شرکت نفت استاندارد فروخته بود مالک قبلی اراضی مزبورعلیه شرکت نفت استاندارد اقامه دعوانموده و به استناد اینکه هیچ حق قانونی بوسیله این معامله به خریدار منتقل نگردیدهاست ثمن معامله را از مشارالیه مطالبه نمود دادگاه استیناف نیویورک دادخواه را محکوم به بی حقی نمود به این استدلال که دادگاههای امریکا نمیتوانند اعتبارعملیاتی راکه یک دولت خارجی درحدود قلمروخود انجام دادهاست موردتردیدوبحث قراردهند _ در این مورد مخصوصا باید توجه داشت که حکم مزبور بنفع دولت شوروی هنگامی صادرگردید که دولت آمریکا هنوز دولت شوروی را به رسمیت نشناخته بود_ مورد دیگر محاکمه متکی بهمین اصل است محاکمه Detgen علیه شرکت مرکزی چرم است که نکات اساسی آن بشرح زیر میباشد: یک دولت انقلابی مکزیک قبل از اینکه از طرف دولت آمریکا به رسمیت شناخته شود مقداری پوست متعلق به اتباع مکزیک را ضبط نموده و به یک شرکت تکزاس Texas فروخت موقعی که پوستهای مزبوربه امریکا حمل شد شخصی بنمایندگی مالکین قبلی دعوایی طرح نمود و تقاضای تسلیم پوستهای مزبوررا کرد ولی دیوان عالی ممالک متحده آمریکا تقاضای مزبوررا ردنموده و ضمن رای چنین اظهارنمود: هر دولت واجد حاکمیتی مجبوراست استقلال دول صاحب حاکمیت دیگر را محترم بشمارد و هیچ دولتی نمیتواند اعمال دولت دیگر را که درحدود قلمروآن دولت انجام یافتهاست تحت قضاوت قرارداده و چنانچه کسی در نتیجه چنین اعمال حاکمیت متضرر شده باشد بایستی بوسائلی که دولتهای مستقل بین خود قرارداده و طبق آن با یکدیگر رفتار میکنند متشبث شود در این مورد مالک قبلی یا قائم مقام او اگر حقی داشته باشند فقط از طریق مراجعه به دادگاههای مکزیک یا بوسیله نمایندگان سیاسی دولت آمریکا میتوانندآنرا تعقیب کنند_ درهمان روزکه حکم فوق صادرشد حکم دیگری هم ازهمان دادگان در مورد مشابه دیگری صادگردید_ در آن مورد نیزیک دولت انقلابی مکزیک مقداری سرب متعلق به اتباع خود را ضبط نموده وبه دیگری فروخته بود مالک قبلی به طرفیت منتقل الیه اقامه دعوا نمود ولی مانند مورد سابق در این محاکمه هم دادخواه محکوم به بی حقی گردید نکتهای که در این مورد واجد اهمیت خاصی است این است که دادگاه ضمنا چنین رای داد که حتما اگر کالای مورد بحث قبلا متعلق به یک نفر آمریکایی هم بود فرقی در رای دادگاه حاصل نمیشد و به عبارت دیگر مکزیکی یا امریکایی بودن مالک قبلی تاثیری در ماهیت امر ندارد عبارت این قسمت حکم از این قراراست: اینکه کالای مورد بحث در موقع توقیف آن ازطرف دولت مکزیک به یک نفر تبعه آمریکا بودهاست که مقیم مکزیک نبوده تاثیری در حکم قانونی مطلب ندارد و آن حکم این است که عملی که ازطرف یک دولت صاحب حاکمیت انجام گرفتهاست در دادگاه دولت دیگری قابل طرح و تغییر نیست این اصل بتازگی در مورد دیگری هم تنفیذ گردیده به این معنی که دولت مکزیک قطعه زمینی را که به علت تغییر مسیر یک رودخانه جزو خاک آمریکا شده بود توقیف نمود و بر این اقدام دعوایی در دادگاههای آمریکا طرح شد نتیجه رسیدگی به دعوای مزبور این بود که اصل زیربار دیگر از طرف دادگاههای امریکا تایید گردید طبق قوانین ممالک متحده آمریکاهر عملی که به موجب قانون مکزیک مشروع باشد بایستی ازطرف دادگاههای امریکانیزمشروع باشد بایستی از طرف دادگاههای امریکانیزمشروع ونافذ تلقی گردد قوانین درکشورمکزیک بتصویب رسیده بود که مالکیت بعضی تاسیسات نفتی را ازمالکین سابق متنزع وبشرکتهای مخصوصی منتقل نموده بود شرکتهای نامبرده نفت استخراجی رابه یک شرکت آمریکایی فروختندمالک قبلی به طرفیت شکایت خریداراقامه دعوا نمودولی دادگاه باستناد احکام فوق رای به بی حقی صادرنمود بنابه مراتب فوق اینطور نتیجه گرفته میشود که چنانچه دولت ایران طبق مقررات قوانین خوددرحدودکشور خودنفت را مصارده کندحق مالکیت معتبرنسبت به نفت مزبور تحصیل نموده ومی تواند به وسیله فروش حق مزبور را بابتیاع کننده منتقل سازد و چون احکام دادگاههای آمریکا دراین موردکاملا روشن است بنظر دفترمشاوره حقوقی بسیار بعیداست که کسی درممالک متحده آمریکا دعوایی اقامه نموده وبخواهد مانع اجرای برنامه اشخاصی بشودکه قصه معامله نقت ایران را داشته باشند ومثلابخواهند نفت ایران را درآمریکاتصفیه نموده وبفروش برسانند ودفترمزبور چنین اظهارعقیده میکندکه چنانچه کسی اقدام بطرح دعوا یاتقاضای توقیف بنماید بدون هیچ اشکال میتوان دعوی او را رد کرد این یک سری مثالهایی که بود که درباره آمریکا حضور آقایان عرض کردم و اگر وقت شد چند مورد دیگر هم که خیلی اهمیت دارد خدمت آقایان عرض میکنم علاوه بر این مدارک دیگری توسط نمایندگیهای دیگر از خارج فرستاده شده که بنده افتخار آنرا دارم که چکیدهای از احکام آن دادگاهها را که سه مورد خیلی مهم است اینجا حضور آقایان عرض بکنم دولت مکزیک از هنگامی که صنعت نفت خود را ملی نمود برای فروش فرآوردههای نفتی خود با چند شرکت وارد معامله شد در نتیجه شرکت نفت مکزیک (ال اگویلا) یعنی عقاب که انگلیسی و قبلا دارای امتیاز نفت بوده در سه کشور هلند و بلژیک و فرانسه شروع به یک سلسله اقدامات قضایی به منظور توقیف محمولههای نفت مورد معامله نمود دعاوی مزبور در دادگاههای روتردام و آنورس و لوهاور مطرح و در هر سه دادگاه رای علیه شرکت نفت و برله دولت مکزیک صادر گردید بطور خلاصه مبنای حکم دادگاهها این بود که قبول دعوی شرکت نفت آگویلا به منزله این خواهد بود که اعمال حاکمیت دولت مکزیک در دادگاههای ممالک دیگر مردود شناخته شود و حال آنکه دادگاه هیچ کشوری نمیتواند عمل دولتی را در استفاده از حق حاکمیت خود مورد تردید و انکارقراردهد بنابراین هر کس نسبت به تصمیم دولت مکزیک شکایت و اعتراض داشته باشد فقط میتواند به دادگاههای خود آن کشورمراجعه کند حالا سه مورد تصمیم را خلاصه و چکیده حضور آقایان میخوانم که ببینند در چه شرایط صادر شدهاست به تصمیم دادگاه هلندی یک محموله گازاویل ابتیاعی از مکزیک از طرف شرکت آلمانی کلوکنر که از مکزیک بوسیله کشتی موسوم به سان بیم حمل شده بود هنگام ورود به بندر روتردام به تقاضای شرکت نفت آل اگویلا توقیف شد بعد شرکت کلوکنر در دادگاه بدایت روتردام علیه شرکت نفت اقامه دعوانموده منکرمالکیت شرکت مزبور و خواستار رفع توقیف از محموله گازاویل گردید حکم دادگاه که در تاریخ ۳۱ژوئیه ۱۹۳۹ صادرشد بطور خلاصه به این مضمون است که حق مالکیت شرکت کلوکنر به تثبوت رسیده و شرکت نفت ال اگویلا نتوانستهاست دعوی خود را ثابت کند در مارس ۱۹۳۸ دولت مکزیک صنعت نفت خود را که تا آن تاریخ در دست صاحبان امتیازبود ملی نموده و متعهد گردیدهاست که غرامت مصادره را به میزانی که بعدا تعیین شود به اقساطی ظرف مدت ده سال بپردازد شرکت ال اگویلا هم مشمول همین ترتیب میگردد اینکه شرکت مزبور مدعی است که عمل دولت مکزیک از مصادره تجاوزکرده و بصورت توقیف درآمدهاست و دولت مکزیک به تعهد خود در باب پرداخت غرامت عمل نخواهدکرد و بهمین دلیل دولتهای آمریکا و انگلستان و هلند نسبت به اقدام مکزیک اعتراض نمودهاند قابل ترتیب اثرنیست زیربه نظردادگاه هر چند مامور سیاسی کشوری میتوانند یادداشتی به دولت مستقل دیگری تسلیم و طی آن به منظورحمایت از منافع اتباع خود تقاضای تجدید نظر در تصمیم متخذه از طرف آن دولت بنماید ولکن این امرتاثیری در جریان دادرسی از لحاظ قضایی نمیتواند داشته باشد زیرا یک قاضی نمیتواند حسن نیت و حق دولتی را که قانون او بر طبق اصل حاکمیت خود تصمیمی اتخاذ نمود (ومثلا اموالی را باتعهد به پرداخت غرامت مصادره کرده باشد) مورد تردید و انکارقرارداده تصمیم مزبور را بلا اثرتلقی کند.
نایب رئیس _ آقای مهندس حسیبی وقت جنابعالی نزدیک باتمام است
مهندس حسیبی _ بنده تقاضامیکنم اگر آقایان لازم میدانند چند دقیقه به بنده وقت بدهند
نایب رئیس _ چقدر دیگر وقت میخواهید؟
مهندس حسیبی _ ده دقیقه دیگر مرحمت فرمایید.
نایب رئیس _ آقایانی که با ده دقیقه اضافه صحبت آقای مهندس حسیبی موافقند قیام فرمایند (اکثربرخاستند) تصویب شد
نایب رئیس _ بفرمایید
مهندس حسیبی _ شرکت ال اگویلا میتواند به دادگاههای مکزیک مراجعه نموده اگر اعتراضی به قانونیت تصمیم مزبور داشته باشد در مقابل آن دادگاه اظهار نماید زیرا قضات هلند ناچار بایستی قانونیت این تصمیم را قبول کنند _ اینکه شرکت اگویلا تقاضا نمودهاست که پرونده با دادگاه عادی احاله شود و شرکت مزبورخسارت طرف را تضمین نماید مورد قبول دادگاه نیست زیرا هرچند این دعوا راجع به موضوع کوچکی است و لیکن مورد اختلاف جنبه وسیع تری پیداخواهد کرد و به این جهت هر تصمیمی که در موارد کوچک گرفته شود در اصل موضوع تاثیر خواهدداشت بنابراین دادگاه به رفع توقیف فوری از محموله مورد بحث پرداخت هزینه دادرسی و خسارات از طرف شرکت آگویلا رای صادرمی نماید یعنی شرکت انگلیسی محکوم شد و خسارت داد و محموله کشتی هم از توقیف درآمد و شرایط هم شبیه به شرایط ایران است تصمیم دادگاه لوهاور_ در موقعیکه اولین محموله نفت مکزیک به بندر لوهاور واردشد شرکت اگویلا دست باقدامات قضایی زده و موافق به توقیف محموله مزبور گردید و حتی المقدور اقدام نمود در اینکه رسیدگی به موضوع به تاخیرافتد تا بلکه در نتیجه بی تکلیفی و عدم موفقیت در فروش نفت دولت مکزیک دچار عسرت و زحمت اقتصادی بشود ولیکن در تاریخ ژوئیه ۱۹۳۹ یعنی هشت ماه بعد از توقیف محموله دادگاه فرانسه رای خود را به نفع دولت مکزیک و برعلیه شرکت نفت صادر نموده دستور رفع توقیف از محموله عملی گردید دادگاه فرانسه حق دولت مکزیک را در ملی نمودن صنعت نفت تایید و اظهارات شرکت نفررا دایر به اینکه محموله مورد بحث مسروقه میباشد مردود تلقی نمود_ اهمیت مخصوص رای دادگاه لوهاور از این لحاظ است که دعوای مطروحه در حقیقت بین شرکت نفت ال اگویلا و دولت مکزیک نبود بلکه بین شرکت نفت مزبور و بیست ودو شرکت فرانسوی بود که با دولت مکزیک معامله مینمودند و در مورد تمام آن شرکتها این رای اجراشد تصمیم دادگان آنورس _ در ماه ژوئن ۱۹۳۸ یعنی سه ماه بعد از ملی شدن صنعت نفت در مکزیک و شروع به بهره برداری از منابع نفتی بوسیله دولت یک محموله ۱۷۰۰ تن بنزین که متعلق به شرکت فرانسوی بود بوسیله یک کشتی سوئدی به بندر انورس حمل شد در تاریخ ۹سپتامبر محموله مزبور به تقاضای شرکت نفت ال اگویلا در بندرمزبور توقیف شد بعدا شرکتهای فرانسوی علیه شرکت نفت اگویلا در دادگاه بدایت آنورس اقامه دعوا نموده خواستار رفع توقیف شدند رای دادگاه بطور خلاصه به این مضمون صادرشد: چون دعوی مالیکت شرکت آگویلا به ثبوت نرسیده باید از محموله مورد بحث رفع توقیف بعمل آید _ اصولا اختلافی که بین مکزیک و شرکت آگویلا موجوداست ناشی ازتصمیمی است که دولت مکزیک دایر به ملی نمودن صنعت نفت خود اتخاذکرده و در تعقیب آن تصمیم دارایی شرکت آگویلا از طرف دولت مکزیک با تعهد به پرداخت غرامت مصادره گردیدهاست _ دولت مکزیک پس از خلع ید از صاحبان امتیاز با وسائل خود شروع به بهره برداری ازمنابع نفتی نموده و فرآوردههای خود را قانونا به اشخاص ثالث فروختهاست _ در کلیه اقدامات مزبور دولت مکزیک استفاده از حق حاکمیت خود نموده و چون شناسایی آن اقدامات مخل به نظم عمومی کشوربلژیک نیست و اصولا اینگونه اختلافات طبق قوانین بین المللی از حدود صلاحیت دادگاههای بلژیک خارج است دادگاه حکم به رفع توقیف از محموله و پرداخت هزینه و خسارات از طرف شرکت آگویلا صادر مینماید آقایان این وضعی بودکه در چندین مورد عمل شد مثالهای دیگری بنده در این مطلب دارم که وقت متاسفانه مقتضی نیست و فقط کلیاتش را عرض میکنم در ممالک دیگری هم رای صادرشده که شرایط این بودکه دولتی را که مصادره کرده بود آن کشورها نشناخته بودند چیزی را که توقیف کرده بوده متعلق به تبعه آن مملکت بودهاست آن تبعه آن مملکت در موقع مصادره در آن کشوری که مال مصادره شده نبوده یعنی غایب بود و جنس آن توقیف شده و ضبط شده و به یک امریکایی دیگر فروخته شده مثلا از همان ملت بوده جنس وارد آن کشورشده محاکم آن کشوردر آن دعوای بین دونفر امریکایی یا دو کمپانی امریکایی رای به عدم صلاحیت دادند زیرا همیشه استدلال این است که هر دولتی در محیط اختیاراتش و فرمانفروایی خودش حق دارد که هر قانونی را بگذراند و آن قانونی راکه او میگذراند از نظرتمام کشورهای دیگر محترم است البته این راهم باید عرض کنم که در مکزیک دولت تصویب نامه گذرانده بود و نفت را ملی کرده بود ((دکره)) گذرانده بود ((لوآ)) نبود _ قانون نبود با وجود اینکه دکره بود و اینها ایرادکردند که این قانونی نیست تمام محاکم گفتند این قانونی است یک مورد را هم برای اینکه جامع باشد و تمام مطالب را آقایان نمایندگان محترم اطلاع داشته باشند عرض میکنم و آن مورد این است که وقتی مکزیک مایملک شرکتها را ملی کرد یک کشتی از آن شرکتهای در آبهای آمریکا بود دولت مکزیک دستور داد که آن کشتی را توقیف کردند یعنی گرفتند و آوردند بر علیه این امربه عنوان اینکه در آبهای آمریکا رای دادند که این حالت هم قابل قضاوت نیست و دولت آمریکا چیزی که متعلق به شخصی که در داخل مملکت بوده ملی کرده او نمیتواند در آبهای آمریکا مصون باشد مورد دیگری هم که عرض میکنم در مورد حقانیت شاکی بودهاست که اگر کسی گفت باید بدانند که دلیلش چه بوده این است که دولت مکزیک قبل ازاینکه دکره بگذراند مقداری از اموال شرکتها را گرفت و فروخت و توقیف کرد قبل از این دکره قبل از تصویب نامه قبل از یک منبای قانونی صاحبان این اموال تقاضای محاکمه کردند نسبت باین جنس که دولت مکزیک گرفته بود و فروخته بود ولی دولت مکزیک در اینجا محکوم شد استناد محکومیت دولت مکزیک این بود که چون این ضبط مایملک و فروش آن قبل از آن تاریخ دکره یعنی تصویبنامه بوده بنابراین این مال دولت مکزیک نبوده پس عمل بیع و شری انجام نشده و چون انجام نشده آن محمولهای که توقیف شده بودبه آن شرکت داده شده پس آقایان در تمام موارد این وضعیت مجری است و بهیچوجه نمیتوانند خلاف آن عمل کنند و اگر در دادگاه عدن آمدند این کار را کردند برای اینکه میدانند در ممالک آزاد چنین چیزی ممکن نیست آنرا بردند در دادگاه عدن با حقه بازی و نیرنگ و زمینه سازی قبلی آنرا محکوم کردند و من یقین دارم که در محاکم بالاتر آن حکم هم باطل خواهد شد (دکتر سنجابی _ آقای مهندس حسیبی حکم دادگاه عدن قبلا در لندن نوشته شده بود و برای دادگاه فرستاده شده بود) کاملاصحیح است والا قضات انگلیس که بقول آقای پروفسور رولن نظر یک قاضی را که اسم خوبی دارد یکی از استادان حقوقی قوانین انگلستان است در موضوع ملی شدن صنعت نفت در ایران مطالعه کرده در نظریاتش مینویسد که براساس قوانین انگلستان در هیچ جای دنیا و بهیچوجه نمیتوان براساس قوانین انگلستان اموالی را که یک دولتی مایملک خودش میداند آنرا محکوم کرد که این مال این نیست قوانین انگلستان یک چنین چیزی را اجازه نمیدهد در بعضی رایها که در محاکم فرانسه صادر شده موضوع مقررات و قوانین بین الملل را مورد رعایت و توجه قرار دادهاند و گفتهاند شرکتهایی که جنبه بین المللی داشته باشند و اموالی در خارج داشته باشند نمیشود آن اموال خارج را ملی کرد این حرف هم صحیح است ایران هم یک چنین اشتباهی نکردهاست قانون ایران هم آنچه شرکت نفت در داخل خاک ایران داشته ملی کرده آنچه که در خارج دارد مربوط بما نیست و ما هم ملی نکردیم و عمل غلطی را هم انجام ندادهایم بنابراین تمام این عملیاتی که در عدن شده غلط است و من یقین دارم کشتی میریلا مسلما سالم بزمین ایتالیا خواهد رسید و در محاکم هم اگر دعوایی بشود شرکت سابق نفت محکوم خواهد شد عده زیادی هم تلگراف بوسیله آقای پارسا مبنی برتشکر از نمایندگان از خوی سه فقره از پلدشت دوفقره _ ۱۲۰ تا تلگراف از هم سه شنبه تا چهارشنبه توسط آقای دکتر سنجابی رسیده و همینطورچندین طومار یکی از طرف اهالی سقز که یک قسمت از آن با خون امضا شده یک طوماری هم از پیشه وران آبادان تمام مبنی بر پشتیبانی از دولت و تشکراز آقایان نمایندگان ۳۷ تلگراف توسط آقای دکتر شایگان مبنی براظهار تشکراز آقایان نمایندگان و همچنین اعطای اختیارات یک طومار مال اهالی طهران اینها را هم تقدیم مقام ریاست میکنم علاوه یک طومار هم بوسیله آقای مهندس زیرکزاده از خیابان ری دائر به پشتیبانی از دولت و تشکر از نمایندگان که اختیارات دادهاند و بنده تقدیم میکنم
نایب رئیس _ آقای حائریزاده ۵ دقیقه از وقت باقی ماندهاست جنابعالی میتوانید استفاده کنید تشریف بیاورید
حائریزاده _ بنده راجع به این تلگرافها و طومارها و این حرفها یک وقت وسیعی میخواهم صحبت کنم حالا وقتش نیست یک وقتی میگیرم و صحبت میکنم چیزی که من میخواستم حالاصحبت بکنم موضوع مهندس عباس زاهدی است که یک کاغذی بمن رسیده بود که در یکی از جلسات مجلس قرائت کردم که با امریکا مکاتبهای شده بود راجع بقسمت قانون معادن من استدلالی کردم که قانون گذاری وقتی در اطاقهای در بسته باشد ممکن است یک جریانات نامطلوبی برای مملکت ایجاد شود و باید تصویب قانون در مجلس شورای ملی باشد و دراطاقهای دربسته وبه اختیار شخص نباشد پس از اینکه من آن کاغذ را خواندم در صورتیکه آقای مهندس عباس زاهدی را نمیشناختم بعد هر یک از دوستانی که ایشان را میشناختند دیدم در مجلس که تعریف میکردند که یکی از فضلای ما است خیلی زحمت کشیده آدم فاضلی است اهل تتبع است در قسمت نفت و قسمت معادن زحماتی کشیده آقای مهندس رضوی سوابقی نسبت به ایشان ذکرکردند آقای مهندس زیرکزاده و آقای مهندس حسیبی هم ایشان را میشناختند و من دیدم که ممکن است ایشان اظهارات من را برای خودش یک لطمه روحی فرض بکند در صورتی که من هیچ سوء قصدی نسبت باو نداشتم و هیچ نمیخواستم که بوسیله صحبتهای من یک موری رنجیده خاطر بشود من در مطالب اصولی خیلی سخت و بی عاطفه هستم ولی در موضوعات خصوصی و شخصی هیچوقت حاضر نیستم صدمهای از ناحیه اظهارات من بکسی وارد شود و من آنچه که ازایشان شنیدم غیر از خوبی چیزی نشنیدم و بدیهی است یک آدم فاضلی که امری به او رجوع میشود اطلاعاتی از ممالک مختلف میخواهد و توضیحی که بمن میداد میگفت ازممالک مختلف ازهندوستان و پاکستان و ترکیه هر نقطهای که ما قوانین آنها را لازم داشتیم از آنها اطلاعات خواستیم از امریکا هم خواستیم این شخصی که من بهش مراجعه کرده بودم یکی از دوستان من رفته بود به آن اداره و توصیه کرده بود که قوانین مربوط به این موضوعات را بمن بدهید که میخواهم برایش بفرستم و چون من جزو دستهای بودم که مرا فرستاده بودند برای معادن این شخص من را میشناخت یک همچومکاتبهای شدهاست و برای من هم فرستاده و ما هم آنرا مورد عمل نگذاشتیم و اثری هم به آن مکاتبهای که شده بود ندادیم و شاهد امر هم قانونی است که فعلا در دسترس اجتماع هست (صحیح است) من برای این که روح من راحت باشد و تصورنکنید که من سوء نیتی به او داشتم این مطلب را خواستم به اطلاع آقایان برساینم و شرحی را که ایشان از جریان عمل برای من نوشتهاند تقدیم مقام ریاست میکنم
- تقدیم دو فقره لایحه بوسیله آقای کاظمی نایب نخست وزیر و وزیردارایی
ویرایشنایب رئیس _ وارد دستور میشویم آقای کاظمی فرمایشی داشتید بفرمایید
وزیردارایی _ در اردیبهشت سال ۱۳۲۸ در دوره پانزدهم لایحهای از طرف دولت وقت تقدیم مجلس شورای ملی شده بود راجع به منابع طبیعی زیردریاها وکف دریاها (حائریزاده _ آن که تصویب شد) جریان این لایحه درکمیسیونهاطول کشیده بود و تا بحال نتیجهای حاصل نشده در این ضمن دو تغییرکوچک در آن لایحه بنظررسید این است که لایحه جدیدی تقدیم میشود و تقاضا میشود که زودتر مجلس تکلیفش را معین کند مطالب دیگر این است که بودجه کل کشور مورد مطالعه و مداقه آقایان نمایندگان محترم عضو کمیسیون بودجهاست و امیدوارم که زودتر راپرتش به مجلس شورای ملی تقدیم بشود در این ضمن چون دیماه منقضی شده و باید حقوقها پرداخت شود لایحهای بعنوان یک دوازدهم تقدیم میشود.
ناظرزاده _ با چند فوریت؟
وزیردارایی _ فوریت نمیخواهد
- بقیه مذاکره در لایحه فوری اجازه تاسیس شرکت واحد اتوبوسرانی عمومی
ویرایشنایب رئیس _ لایحه اتوبوسرانی را مطرح میکنیم آقای معتمددماوندی شما بعنوان موافق مشروط نام نوشتهاید
معتمددماوندی _ بنده عرضی ندارم.
نایب رئیس _ آقای اخگر شما بعنوان موافق صحبت میفرمایید در لایحه اتوبوسرانی؟
اخگر _ بعنوان مخالف اسم نوشته بودم بعد طرح جدیدی نوشته شد که مخالفتم را پس گرفتم
نایب رئیس _ جنابعالی اسمتان را هم در ستون مخالف و هم در ستون موافق نوشته بودید
اخگر _ با اولی موافق بودم و با دومی مخالف
نریمان _ بنده مخالفم
نایب رئیس _ اجازه بفرمایید ببینم که کدامیک ازآقایان موافقند آقای مهندس زیرکزاده بعنوان موافق اسم نوشته بودند که تشریف ندارند
کریمی _ اجازه میدهید بنده بعنوان موافق مشروط صحبت کنم
نایب رئیس _ هیچیک از آقایان بعنوان موافق تقاضای صحبت ندارند؟
مهندس حسیبی _ بنده موافق با لایحه دولت هستیم
نایب رئیس _ بفرمایید آقای مهندس حسیبی
نریمان _ مطالبی هست که بایدعرض شود
نایب رئیس _ آقای قنات آبادی درجلسه اسبق بعنوان مخالف صحبت کرده بودند فعلا نوبت صحبت موافق است نوبت جنابعالی هم محفوظ است
مهندس حسیبی _ آقایان توجه بفرمایید که وضع اتوبوسرانی را هیچکدام اختلاف نداریم که بسیار بد است و از اینکه باید شرکت تشکیل شود و یا شرکتها هیچ کدام با هم اختلاف نداریم تمام معتقدند که شرکت لازم است بعضی چند شرکت و بعضی یک شرکت موضوع چند شرکت یک عیب اساسی دارد این عیب اساسی این است که اولا بعضی از خطوط مشتریش تنظیم ساعات کارش بمراتب بیش از سایر خطوط است اگر بنا شود شرکتهای مختلف درست بشود بطور مستقیم بعضی شرکتها در یک وضعیت و اولویت خاص قرارمیگیرند و بعضی شرکتها در یک وضعیت سخت تر و مشکلتر و مطلبی که مهمتر ازاین است این نکتهاست که یک شهرداری یک عده خطوط اتوبوسرانی معین نمیتواند باشد هر روز باید خطوط جدید ایجاد کرد خطوط جدید سومش این است که ضرردارد و آنوقت تشکیل خطوط جدید در حقیقت دچار اشکالات عدیده میشود نظم و ترتیب خطوط هم دچار اشکالات میشود شرکتهای متعدد دارای عیب دیگری است و آن این است آقایان فرض بفرمایید خطی که باید از بازار برود به فلان نقطه شهر خطوطی که بازار ختم میشوند در ساعات حوالی ظهربه علت اینکه بسیاری از مردم برای خرید به بازار رفتهاند و مراجعت میکنند خیلی جمعیت دارد و عدهای دیگر از خطوط هستند که تقریبا در آن ساعت مشتری ندارند وقتی که شرکتها ازهم جدا باشند تعداد اتوبوسهایی که باید در خدمت یک خط مهیا باشد برای اینکه رفع احتیاجات بکند بایستی بمراتب بیشتر باشد ولی وقتی تمام این دستگاه یک شرکت باشد که یک ساعت این خط زیادتراتوبوس میخواهد و یکساعت آن خط اینها را زیاد و کم میکند و ضررنمیکند در حالیکه اگر غیراز این باشد خطوطی استفاده و خطوطی ضرر میکند تمام اینها وقتی تامین است که در یک شرکت باشد که به بهترین وجه و به بهترین ترتیب اداره شود و مخصوصا تبعیض بین شرکتهای مختلف از حیث کارمندان کارگران مزایا و غیره اصلا بوجود نمیآید و پیش آمد نمیکند و همه متحد الشکل و مرتب خواهند بود بنابراین اگر شرکت شرکت واحد شداز نظر مملکت یک صرفه جویی فوق العاده میشود شاید مطالعه شده و جناب آقای وزیرکشور هم بکرات در کمیسیونها فرمودند که تعداد اتوبوسهایی که حالا هست شاید ۱۲۰۰ اتوبوس باشد و اگر بصورت شرکت واحد با توجه باین نکاتی که بنده عرض کردم در بیاید تعداد اتوبوسها چند صد عدد کمتر خواهدشد در عین اینکه تمام کسانی اتوبوس احتیاج دارند در تمام ساعات بهاند ازه احتیاج خودشان اتوبوس خواهند داشت و این بدبختی که اشخاصی گرفتار اتوبوس سوارشدن هستند و بنده هم افتخار دارم که یکی از آنها باشم میبینم این زحماتی که برای مردم حاصل میشود دیگر حاصل نخواهد شد بنابراین آقایان شرکت واحد اتوبوسرانی در تمام این نظریات لازم و ضروری است اما در اساس افکاری که در این لایحه وجود دارد بنده حضور آقایان عرض میکنم آن نکات این است که در هر شهری شهرداری باید خیابانها را نگاهدارد منظم کند اسفالت کند پناهگاه بسازد و محل عبوراز خیابانها را برای اجتناب از خطرات بسازد و وقتی این کارها عملی شد بعدا در طهران در چهارراهها و محلهای بزرگ پاساژهای زیرزمینی چه برای اتوبوسها و چه برای افراد و پیاده روها بسازد که اشخاص بتوانند سلامت رفت و آمد کنند
امامی اهری _ آقای مهندس حسیبی روی خیابانها را درست کنند ما متشکریم
مهندس حسیبی _ خواهش میکنم جناب آقای امامی اهری اجازه بفرمایید این فرمایش جنابعالی کاملا درست است اگر بنده مدافع بدیها بودم کاملا نظرشما درست بود ولی بنده مدافع بدیها نبوده و نیستم و خواهان خوبی هستم و بهمین دلیل هم عرض میکنم چرا شهراینطور است یک خورده وجود بی لطفی برای خاطراین است قسمت مهمش مدیون ایناست که شهرداری دارای عواید کافی نیست که آنچنان که شایستهاست عمل کند یکی از راهها برای رفع تصفیه همین است که جناب عالی یادآوری فرمودید و بنده متشکرم همین موضوع لایحه اتوبوسرانی است که دولت پیش بینی کرده در اینجا دولت میگوید تمام این وسایل را شهرداری تهیه کند پس باید خرج کند پس وقتی اتوبوسی دارد روی زمین راه میرود جاده خوب در سرعت اتوبوس و خرابی اتوبوس و خوبی آن موثراست پس باید شهرداری از این مطلب استفاده لازم را ببرد برای خاطراینکه خطوطی را که جنابعالی مطابق سلیقه تان باشد از این محل تامین بشود به این ترتیب در طرحی که دولت پیشنهاد کرده این قسمت را مورد نظرقراردادهاست که شهرداری را سهیم میداند در منافع اتوبوس و این را تخمین زدند که در حدود بیست در صد البته کم تعیین کردهاند ارفاق کردهاند ولی خوب ارفاق به برادران دیگر اشکالی ندارد و وقتی یک شرکتی تاسیس میشود که بیست درصد آن مال شهرداری باشد و هشتاد درصد آن مال اشخاص نتیجه این است که اکثریت مال آنها است این عیب باید مرتفع بشود تمام عیب این شرکتهای بزرگ دراین است که یک اشخاص غیرمسئول از نظرمنافع یک شرکت و گاهی از اوقات یک راههای خاص در نظردارند یک کارهایی بکنند بی ترتیبی ایجاد بکنند تعطیل بکنند که کار جلو نرود برای اینکه استفاده در شلوغی است چون فکرشخص در پول بیشترپیدا کردن است و فکر شهرداری در آزادی و راحت بودن مردم بنابراین بایستی این دو تا را با هم تلفیق کرد و راه تلفیق را دولت اینطور فکر کرده که با وجود این که شهرداری دارای بیست درصد سهام هست اکثریت آراء در مجمعهای عمومی متعلق به این سهام است یعنی در واقع سهام دولت سهامی است که آراء بیشتر دارد و منافع بیشتر را مردم میبرند این نظرهم باین ترتیب تامین شده و بنده البته در طرحی که اول خودم دادم و حضورآقایان در کمیسیونها صحبت کردم این بود که در حدود بیست ویک درصد سهام بدهند به شهرداریها بعنوان سهام ممتاز با حق یک رای چون پول بیشتری میدهند و درحقیقت سهام شهرداری سهام ممتازهاست یک منافعی هم برای آنها در نظرگرفته شدهاست و چون یکعده اشخاصی هستند که میگویند آقا پول بیشتر دادیم و آرا دست شما باشدشهرداری میگوید من هفت هشت درصد منافع را برای شما تامین میکنم البته این مطالب رانمیدانم بچه ترتیبی توسط دولت عوض شده و خیال میکنم میخواهند در آئین نامه بگنجانند ولی ملاحظه بفرمایید بسیارمنطقی است این پیشنهاد که بیست درصد در دست شهرداری باشد هشتاد درصد در دست مردم که پول بیشترهم میگذارند مخصوصا اینکه شهرداری توانایی خرید سهام باندازه پنجاه ویک درصد در هیچیک از شهرها نخواهد داشت بنابراین طبق این قانون شرکت واحد تشکیل شده اکثریت پول مال مردم و اکثریت آراء از نظراداره در دست دولت یعنی شهرداری دولت نه ببخشید من کلمه دولت را اسم بردم در دست شهرداری که در شهرداریها هم خوشبختانه دارند نمایندگان مردم میروند این بهترین اقدام و برجسته ترین اقدامی است که بنظر بنده از نقطه نظر مظاهر زندگی شهری توسط این دولت دارد انجام میشود بنابراین بنده با کمال خضوع از آقایان تقاضامیکنم که این لایحه را مورد توجه قراربدهند و اگر یک پیشنهاداتی بعنوان اصلاح میفرمایند خدای نکرده این عوامل اصلی این قانون را موجب از بین رفتنش نشوند البته آقایان پیشنهاد میدهند امیدوارم این طرح هم در اثر پیشنهادات آقایان بهتربشود و آنوقت از این جا بیرون برود ولی توجه بفرمایید با این اصول و نکاتی که حضورآقایان عرض کردم مباینتی نداشته باشد
نایب رئیس _ آقای نریمان بعنوان مخالف صحبت میفرمایید، بفرمایید
نریمان _ دراینکه وضع فعلی اتوبوسرانی شهرتهران مناسب با شئون پایتخت دولت شاهنشاهی نیست کسی حرفی ندارد (اقبال _ همه شهرستانها) و اما پیشنهادی که دولت کردهاست ببینم آیا منظور تامین میشود و وضع اتوبوسرانی با تصویب پیشنهاد دولت تامین خواهدشد یا نه عرض کنم دولت در مقدمه لایحه خود برای توجیه ماده واحده مبنی بر واگذاری اتوبوسرانی تهران بیک شرکت واحدمی نویسد: درنظرگرفته شدهاست اتوبوسرانی شهر تهران وتوابع بوسیله شهرداری تهران بیک شرکت واحدایرانی واگذار شودتابدین وسیله ازبی ترتیبیهایی که براثرعدم رعایت منافع عمومی حاصل میشود جلوگیری بعمل آید این مطلبی که دولت تشخیص داده وتمام بی ترتیبیها ومعایب موجوددروضع فعلی راناشی ازعدم رعایت منافع عمومی تشخیص داده کاملا بجاوصحیح است وبنده ازاین استدلال دولت اتخاذسندمیکنم حالا ببینیم چرا دروضع حاضر منافع عمومی رعایت نمیشودواین معایب وجود دارد علت عدم رعایت منافع عمومی درحال حاضراین است که مالکین اتوبوس که صاحب منافع شخصی خود مجبورند منافع عمومی را زیرپا بگذارند وبه آن توجهی نکنند نفع مالک اتوبوس این است که باحداقل خرج حداکثر منافع را ببرد نتیجه چه میشود نتیجه این میشودکه منافع عمومی رعایت نشودمالک اتوبوس بمنظورحفظ صرفه خودمیخواهددرخطوط پرجمعیت وکم مسافت اتوبوسرانی کندودرساعاتی که مسافرزیاداست وازدحام مسافراست هرقدربتواند بیشترسواربکند وباهرعجله که میشودمسافرین را به مقصد برساند مایل است درساعاتی که مسافر کم است برای اینکه خرج نکند درایستگاه مبدا ومقصدوبین راه مسافرین را معطل بکندوسرعت نشان ندهدمالک اتوبوس کاری نداردکه راننده وکمک راننده وکارکنان اتوبوس بامردم چگونه رفتار میکنند اوفقط انتظاردارد که درآخر وقت پول کافی باوبرسانند و اگر نرسانند بخدمت این اشخاص فورا خاتمه میدهد مالک اتوبوس کاری ندارد که راننده اتوبوس ازساعت ۵صبح تا ساعت ۱۱ یا ۱۲ بعد ازظهر بایددراین خیابانهای خراب وبریده وپراز هزاران دست انداز اتوبوسرانی کند که روزی هیجده ساعت پشت رل نشسته ودراین اوضاع واحوال ودرگرماوسرما زحمت میکشدو اگر بخواهد درظهریک لقمه نانی بخورد بایدیک نفر را ازجیب خودش باینکار بگمارد وبجای خودش بگذارد با این ترتیب چه انتظاری دارید که این افرادبامردم خوشرفتاری کنند ورعایت انتظامات راهم بکنند ازکارکنان اتوبوس که اگر درآخروقت دخل کافی به مالک نرسانندفورا بخدمتشان خاتمه داده میشودونانشان قطع میشود نمیتوان انتظار حفظ منافع عمومی راداشت جناب آقای وزیرکشوربنده نمیدانم تبدیل این مالک فردی اتوبوس به یک شرکت واحد چه معجزهای خواهدکردوچگونه این مالک صاحب نفع شخصی ومنافع خصوصی با این تبدیل یکباره منافع شخصی خودش را زیرپاخواهدگذاشت برای تامین منافع عمومی آیاهیئت مدیره سازمان اتوبوسرانی ماهیتش با یک صاحب اتوبوس فردی فرق میکند ازلحاظ اینکه صاحب منافع خصوصی نیست خیر همان منافع خصوصی راکه مالک فردی اتوبوس دارد شرکت واحداتوبوسرانی خواهدداشت اگر شما ازمالک فردی نمیتوانیدانتظارداشته باشید که منافع عمومی را رعایت کندوحفظ نماید ازشرکت واحدنمیتوانید انتظارداشته باشد که منافع عمومی را رعایت کندوحفظ بنماید ازشرکت واحدنمی توانید انتظارچنین نتیجهای را داشته باشید اگر تنهاتشکیل شرکت واحد التیام دهنده بین منافع عمومی وخصوصی بودچندین نفرمسافرین هواپیما بوسیله هواپیماهای شرکت واحد هواپیمایی ایران تلف نمیشدند ودولت امروز مجبور نمیشدکه پرواز این هواپیماهارامتوقف کند و اگر تنهاتشکیل شرکت واحد میتوانست منافع عمومی را تامین کندامروز مردم ایران ازنعمت تلفن محروم نمیماندند ودولت اجباری به ملی کردن تلفن پیدانمیکردمن درشگفتم همان وزیری که پایه لغوامتیازتلفن رابناگذاشت وانحلال شرکت تلفن را باعث شد امروزمیخواهد شرکت واحداتوبوسرانی راپی ریزی کند درصورتیکه بنظربنده باواگذاری حق انحصاری بدون مدت وبلاعوض اتوبوسرانی شهرتهران وسایرشهرستانها به شرکت واحدمنظورتامین نخواهد شد نه فقط منظورتامین نخواهدشدبلکه برمشکلات فعلی مشکلات دیگری هم افزوده خواهدشد امروز اگر اداره کل شهربانی میتواند باتوقیف تابلوی یک اتوبوس انتظامات را الزامی کند فردابایک شرکت واحدی که مجهز به امتیازانحصاری است ودارای سرمایه سرشاروعایدات هنگفت سالیانهاست روبروخواهدبود امروز اگر صاحبان جزء اتوبوس صاحب یکدانگ ودو دانگ میتوانندمنافع خودشان را محفوظ بدارند فرداباتشکیل یک شرکت واحداتوبوسرانی وافتادن زمام اموربدست یکعده مالکین عمده منافع مالکین جزء محفوظ نخواهدبود اصولا ازلحاظ اقتصادی دادن انحصار وبهره برداری ازیکی ازاموری که بازندگی روزمره مردم سروکار دارد صحیح نیست و اگر طبیعیت خاص اتوبوسرانی یابعضی امور دیگر مثل برق وتراموای وتلفن ایجاب کندکه انحصارداده شود این انحصارباید دردست دستگاههای عمومی که رعایت منافع عموم را میکنند باشدولاغیر این است که دادن انحصاربدون مدت وبلاعوض اتوبوسرانی شهربه شرکت واحد برخلاف اصول اقتصادی وبرخلاف منظوری است که دولت درمقدمه لایحه بیان کردهاست وباین جهت است که بنده با ان مخالفم ویک راهی هم پیشنهاد کردم که درموقع طرح لایحه عرض خواهم کرد ودرپایان عرض میکنم که وقتی اتوبوسرانی بعقیده شخص بنده نه فقط در تهران بلکه درتمامی خطوط بین شهرهاهم باید ملی شود زیرا اگر افرادی که درشهرهستند دریک مسافتی کم منافعشان محفوظ نیست آنها میتوانند در هر جا که هستند پیاده شوند اما یک مسافربدبختی که سواراتوبوس میشودودرتمام طول راه سرنوشتش با راننده اتوبوس وکارکنان اتوبوس است برای آنها هم بایدیک فکری کردیک طوماری است که تقدیم جناب آقای مهندس رضوی شدهاست مبنی بر پشتیبانی وبرای تغییراوضاع ولی البته با اصلاح نسبت به پیشنهاد دولت و اینجانب این طوماررا با این شرط که گفتهاند تقدیم مقام ریاست میکنم
نایب رئیس _ پیشنهاد کفایت مذاکرات رسیده هنوز یکنفرازآقایان بعنوان موافق میتواندصحبت کند آقای نبوی اجازه خواسته بودید؟(نبوی _ درکفایت مذاکرات عرض میکنم) پیشنهادکفایت مذاکرات قرائت میشود (بشرح زیرخوانده شد) پیشنهادمیکنم پس ازبیانات یک موافق ویک مخالف درماده واحده مربوط به شرکت اتوبوسرانی رای بکفایت مذاکرات گرفته شود ناظرزاده
نایب رئیس _ آقای ناظرزاده
کریمی _ من مخالفم
نایب رئیس _ آقای کریمی بفرمایید تا اقای ناظرزاده توضیح خودشان را بدهند
ناظرزاده _ اینماده واحده که راجع باتوبوسرانی مطرح است درواقع یک ماده کلی است واصل آن آئین نامهاست که برای اجرای این ماده واحده ازطرف وزارت کشوربایدتنظیم شود طوریکه آقایان محترم استحضاردارند درجلسه خصوصی جناب آقای وزیرکشور قسمتی ازموادآئین نامه مربوط باجرای ماده واحده را باطلاع آقایان نمایندگان مجلس رسانیدند دراین آئین نامهای که تهیه شده دیده شد که اولا وزارت کشور وشهرداری تهران تعهد کردهاند که کسانی راکه امروز صاحبان وسائط نقلیه هستندازکسب وکار خودمحروم نکنند بعلاوه راجع بکارکنان اتوبوسرانی که هم کارگرانی زحمتکش ودارای کار پرمشقتی هستند فکری شده که ازلحاظ تامین زندگیشان کاملا مورد توجهاست بنابراین چون اصل آن آئین نامهاست وتمام آقایان هم تصدیق دارندکه بایدوضع اتوبوسرانی شهراصلاح شود ودرعین حال صاحبان اتوبوسهای فعلی نیزازکسب وکار خود محروم نمانند بنابراین بنده پیشنهادکفایت مذاکرات دادهام که زودترتکلیف این کارمعلوم شود وبسته به نظرمجلس است
نایب رئیس _ آقای کریمی
کریمی _ بنده قبل ازاینکه واردموضوع اتوبوسرانی بشوم ازمقام ریاست کسب اجازه کردم که یکدقیقه درموضوع دیگری مطلبی را بعرض آقایان برسانم باکمال تاسف یک نفرازدانشمندان بزرگ ایران بنام آقای حیدرقلی خان قزلباش معروف به سردارکابلی که ازدانشمندان بزرگ ومتبحر درریاضیات ومخصوصا درعلم هیأت بودهاست واز مفاخر فعلی کرمانشاه محسوب شده وایشان را (اقبال _ ایران) شاید ازمفاخردنیا بشودحساب کرد مردی است که درفقه واصول دانشمندبودهاست ودرعلم ریاضی وهیات متبحربودهاست درآکادمی انگلستان ومصروسوریه شخصیت ایشان موردتصدیق قرارگرفتهاست دارای بیش ازسی جلدتالیفات است وتصنیفات زیادی بیادگار ازاین شخصیت بزرگ باقیماندهاست بنده فقدان این شخصیت بزرگ رابه آقایان علمامخصوصا تسلیت عرض میکنم وازخداوندمتعال مسئلت میکنم که روح پرفتوح این فقیدسعید رابا ائمه اطهار محشوربگرداند_ وماراجع به مخالفت بنده باکفایت مذاکرات ازاین جهت است جناب آقای وزیرکشور یک لایحهای به مجلس شورای ملی تقدیم کردند بعد درباب این لایحه آقایان اطلاع دارنددرجلسه خصوصی صحبت شد بنده عضوکمیسیون کشورهستم ازرفقای پارلمانی خودمان دراین باب نظر خواستم آقای مهندس حسیبی وسایررفقا با بنده کمک فکری کردند ویک طرحی تهیه شد این طرح رادرکمیسیون کشوربعرض همکاران محترم رساندم وموردتصویب وتاییدآقایان قرارگرفت وجناب آقای وزیرکشور هم شخصا با این طرح موافقت کردند و از لحاظ تشریفات پارلمانی قرارشد که بنده به امضای یک عدهای برسانم و بعنوان پیشنهاد تقدیم مجلس شورای ملی بکنم تا درموقع خودش که طرح میشود آقایان رای بدهند علت مخالفت این نکته بود که اگر آقایان به این نکته توجه نمیداشتند ممکن بود به پیشنهاد اولیه آقای نریمان مثلا رای موافق داده باشند و حال آنکه آن پیشنهادی که مورد تصویب وزیرکشور و دولت قرارگرفتهاست آن پیشنهاد نبود مطلب دیگری که خواستم عرض کنم این است که آقای نریمان در پیشنهادشان صدی ۵۱ را برای شهرداری گذاشتند
نایب رئیس _ در کفایت مذاکرات صحبت کنید
کریمی _ ازاین جهت بنده خواستم عرض کنم که آقایان سابقه داشته باشند مطالب دیگر را درموقع خودش عرض میکنم
نایب رئیس _ آقای وزیرکشور فرمایشی دارید؟
وزیرکشور _ اگر مقتضی بدانید عرضی دارم
نایب رئیس _ بفرمایید
وزیرکشور (دکتر صدیقی)_ خاطر مبارک آقایان محترم مسبوق است که در حدود ۳۰ سال است که شهر تهران دارای اتوبوس است و کاراتوبوسرانی دایر است در ظرف این ۳۰ سال تحولات مختلف در امور اتوبوسرانی حاصل شدهاست ولی از این تحولات و تطورات بدبختانه نتیجه مطلوب که تامین این امر و انتظام کار اتوبوسرانی باشد حاصل نشدهاست امر اتوبوسرانی از حیث پاکیزگی و شرایط فنی و نرخ کرایه مناسب با طول خط سیر و تربیت و اخلاق و سلوک با مسافر و نظم و ترتیب در حرکت و برنامه حرکت و توقف در ایستگاهها و میزان عده مسافرین و ساعات کارو سرعت سیر و رعایت مقررات رانندگی و انتظامی و اجرای قانون کار و بیمه کارگران و مسافرین و اشخاص ثالث و مواضع گاراژها شرایط فنی آنها مناسب با حوائج فعلی نیست بعضی مالکین عمده اتوبوسها از وضع خود سوء استفاده میکنند و به نفع عموم تاکنون اقدامات مقتضی بعمل نیامده اغلب خرده مالکین محرومند اعتصابات متوالی در راهها صورت میگیرد زدوخورد میان کارکنان و مالکین برسرمنافع بعضی خطوط و رقابت شدید و مضر در میان آنها شایع و جاری است _ به مالکین عمده وجزئی به نسبت متساوی نفع نمیرسد _ درسال گذشته آمارشهربانی نشان میدهدکه بر اثر عدم انتظام امر اتوبوسرانی ۲۷۰۰ تن مجروح شدهاند و صدمه دیدهاند و در حدود ۱۸۰ تن تلف شدهاند این اسباب و علل موجب شد که دولت درصدد برآمد که به این امر مهم اجتماعی انتظامی بدهد و به این کار سروصورتی ببخشد و برای تامین مقصود این لایحه تقدیم مجلس شورای ملی شد برای اجرای آن و اختیاراتی که برای تاسیس شرکت لازم است و نحوه نظارت شهرداری در شرکت مزبور مقرر شد که منتهی در ظرف یک ماه آئین نامهای تدوین بشود ما درنظرداریم که شرکت را بنحوی تشکیل دهیم که مصالح مذکور رعایت شود پس از مذاکراتی که در این مقام مقدس و در کمیسیون مشورتی و جلسههای خصوصی بعمل آمد و استفادهای که از اصائب و مدلل آقایان نمایندگان بنده کردم باین نتیجه رسیدیم که میتوان طرحی تهیه کرد و آنچه را یعنی بعضی مطالب را اصلح آن بنظررسید که در متن لایحه یا طرح بگنجانیم چون نظر دولت همواره این بودهاست که از آراء صائب و تجارب آقایان نمایندگان محترم استفاده کند در مورد اتوبوسرانی شهری در جلسه خصوصی و کمیسیون مشورتی که بنا به تقاضای بنده تشکیل گردید اظهار نظرهای مفید شد که اصول آن فعلا به صورت طرحی که جناب آقای کریمی نماینده محترم تقدیم کردهاند مورد قبول دولت است از آقایان محترم تقاضا میکنم بذل عنایتی بفرمایند و زودتر لایحه دولت یا این طرح را که مورد قبول دولت است چون در هر دو صورت مفادان یکی است منتهی در این طرح بعضی قسمتها جز و اصل قرار گرفتهاست و در لایحه ما آن امور مهم در نظربود که در آئین نامه برقرار شود بهرصورت یا لایحه دولت را اساس بحث قراربدهند و یا طرح جناب آقای کریمی که مورد قبول دولت است مورد مذاکره و مشورت قرارگیرد و به این امر مهم اجتماعی صورت مطلوب و منظم تری داده شود که بیش از این اتوبوسرانی این شهر با این وضع ناهنجار و نامطلوب باقی نماند البته چه در آئین نامهای که بعدا تهیه خواهدشد و چه در لایحه ما و چه در این طرح بهر صورت نظردولت این است که کسانی که حقوق ثابتی در این کار دارند آن حقوق محفوظ بماند و رعایت احوال عامه مردم بشود یعنی ساکنین این شهر و ساکنین شهرستانها که قریب ۳۰ شهر میتوان شمرد که بیش از سی هزار تن سکنه دارند و دولت وقتی لایحه تهیه میکند البته باید مصالح و منافع و احوال آنها را هم مرعی و ملحوظ بدارد بهرصورت دولت و همینطور آقایان نمایندگان محترم در این امر یک نظربیشتر ندارند و آن این است که این امر همان طوریکه بعرض رسید بصورت منظم و مطلوب درآید و بنده استدعا میکنم چون مدتی این موضوع تاخیر شدهاست و قریب چهل روزاست که بنده این لایحه را تقدیم کردهام بیش ازاین دیگر اجازه ندهند و مقتضی ندانند که این امر به تاخیر وتعویق بیفتد ( خسرو قشقایی_ ۳۰ روز از آن چهل روز را که مشغول کار خودتان بودیم) مرحمت فرمودید
نایب رئیس _ رای میگیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که موافقت دارند با کفایت مذاکرات قیام فرمایند (اکثریت برخاستند) تصویب شد حال باید بپردازیم به طرح پیشنهادها فعلا ده دقیقه تنفس اعلام میکنم (سه ربع قبل از ظهر جلسه بعنوان تنفس تعطیل و مجددا ده دقیقه بعد ازظهر تشکیل گردید)
نایب رئیس _ پیشنهادها مطرح است پیشنهادی است که از طرف جمع زیادی از آقایان رسیده و مقدم است قرائت میشود (بشرح زیرقرائت شد) ریاست محترم مجلس شورای ملی امضاکنندگان زیر پیشنهاد مینماییم که ماده واحده شرکت اتوبوسرانی عمومی به ترتیب ذیل اصلاح و ماده واحده زیر جانشین آن بشود
ماده واحده _ دولت مکلف است به وسیله وزارت کشور اتوبوسرانی عمومی شهر تهران و توابع را به شرکت واحدی که پنجاه و یک درصد سهام آن متعلق به دولت یا شهرداری قانونی خواهد بود و چهل و نه درصد بقیه سهام آن متعلق به اتباع ایران باشد واگذار نماید
تبصره (۱) حق انحصاری اتوبوسرانی عمومی شهر به میزان بیست درصد کل سرمایه شرکت سهم پرداختی دولت بوده وبقیه سی و یک درصد سهام سرمایه تعهدی دولت محسوب میشود و مجموع پنجاه ویک درصد سهام دولت به محض تشکیل انجمن قانونی شهر به شهرداری انتقال مییابد
تبصره (۲) مالکین فعلی اتوبوسهای تهران و توابع که در تاریخ تقدیم لایحه دولت اجازه اتوبوسرانی در دست داشتهاند در یک مدت معینی برای خرید چهل و نه درصد سهام به تناسب بهای اتوبوسهایی که داشتهاند بر دیگران حق تقدم خواهند داشت طریقه ارزیابی و واگذاری اتوبوسهای فعلی به شرکت بابت بهای سهام و مدت را آئین نامه معین خواهندنمود
تبصره (۳) کارکنان فعلی اتوبوسها از قبیل راننده و کمک راننده وبلیط فروش برای استخدام در شرکت در صورت واجد بودن شرایط بر دیگران حق تقدم خواهندداشت
تبصره (۴) وزارت کشور و شهرداریهای دارای انجمن قانونی میتوانند برای تهیه سرمایه سهمی تعهدی خود در شرکت مجموعا حداکثر تا مبلغ یکصد و پنجاه میلیون ریال از بانک ملی ایران وام دریافت و در مدت ده سال مستهلک نمایند
تبصره (۵) _ وزارت کشور مکلف است در هر یک از شهرهای دیگر مستقیما یا به وسیله شهرداری که دارای انجمن قانونی باشد به تاسیس شرکت واحد ایرانی محلی بر طبق این قانون و آئین نامههای آن اقدام نماید
تبصره (۶) آئین نامه اجرایی این قانون منتهی در ظرف یک ماه به تصویب هیات وزیران رسیده اجرا خواهدشد در کمیسیون تدوین آئین نامه نمایندگان مالکین کارکنان اتوبوسهای فعلی تهران و توابع دعوت خواهندشد
تبصره (۷) – اگر در ظرف مدت مصرح در آئین نامه مذکور تاسیس شرکت واحدی در محلی صورت نپذیرد وزارت کشور و یا شهرداریهای دارای انجمن قانونی مجازند که خود راسا به تاسیس شرکت واحد اتوبوسرانی شهراقدام کنند نریمان مهندس حسیبی دکتر فاخر شهاب خسروانی نجفی فردوسی دکتر فقیهی شیرازی احمد رضوی رضا رفیع شبستری کهبد انگجی عبدالرحمن فرامرزی اخگر دکتر مصباح زاده معتمددماوندی شهیدی مجتهدی حاج سیدجوادی اقبال غروی دکتر شایگان شادلو دکتر سنجابی مجدزاده زیرکزاده ذکایی پورسرتیپ وکیلپور مجید موسوی وسه امضای دیگر
نایب رئیس _ آقای نریمان توضیحی دارید بفرمایید
دکتر شایگان _ آقا پیشنهاد نهایی دولت را هم بفرمایید قرائت کنند برای اینکه این کهنهاست
نایب رئیس _ دولت پیشنهادی ندادهاست (کریمی _ بنده تقدیم کردم) آقای وزیرکشور مطالبی فرمودند ولی پیشنهادی ندادند مجلس باید تصمیم بگیرد بفرمایید آقای نریمان
نریمان _بنده در ضمن توضیحاتی که راجع بماده واحده پیشنهادی دولت عرض کردم گفتم که در درجه اول باید منافع عمومی تامین شود تامین منافع عمومی با آن ماده واحده نخواهد شد به جهت اینکه منافع شرکت واحد هم همان منافع صاحبان اتوبوس میباشد حالاچه باید کرد؟ باید وضع اتوبوسها از این صورت خارج شود و طوری اداره بشود که منافع عمومی محفوظ بماند دادن امتیاز به یک شرکت اتوبوسرانی البته لازم است به جهت این که مجموع اتوبوسرانی باید در نظرگرفته بشودو از مجموعش مردم استفاده بکنند یعنی در جاهایی که جمعیت زیاداست و خط کوتاه است توام بشود با جاهایی که جمعیت کم است و خط کوتاه نیست اتوبوس دایربشود تا همه مردم از نعمت اتوبوسرانی بهره مند بشود به این جهت مجبور بودیم که نظر واحد بدین انحصاربدهیم ولی انحصاردادن در یک امری که محتاج روزانه مردم است به دست یک شرکت واحد خصوصی البته این مصلحت نیست یعنی چارهای جز این نیست که در دست دولت و البته به طریق اولی در دست شهرداری قانونی باشد یعنی شهرداریهایی که دارای انجمن قانونی هستند و برای رعایت حال مالکین فعلی هم آمدیم تلفیق کردیم گفتم ۴۹ درصد سهام مال آنها باشد ولی اکثریت سهام در دست شهرداری باشد یعنی در جایی که در حال حاضرانجمن شهرداری قانونی تشکیل نشدهاست دست وزارت کشور و آنجاهایی که انجمن شهرداری قانونی تشکیل شدهاست در دست شهرداری باشد برای چه؟ برای اینکه رعایت منافع عمومی بشود و طور دیگر نمیتوان مطمئن باشیم که منافع عمومی رعایت خواهد شد به موجب این ماده واحده که پیشنهاد شدهاست اتوبوسرانی به یک شرکت یعنی امتیازاتوبوسرانی شهربه یک شرکت واحدی که ۵۱ درصد سهام آن متعلق به دولت و یا شهرداریهای قانونی باشد و ۴۹ درصد بقیه سهام آن متعلق به افراد ایرانی باشد واگذار میشود و البته این ۴۹ درصد در تبصره توضیح داده شده و حق تقدم برای خرید سهام با صاحبان فعلی اتوبوس است برای اینکه حق آنها تضییع نشده باشد و ضمنا برای اینکه اکثریت قانونی و طبیعی در یک شرکت سهامی در دست کسی باشد که مورد نظر برای اصلاح اینکار است و آن شهرداری است و لازمه اش این است که ۵۱ درصد سهام اقلا متعلق به شهرداری باشد و برای اینکه رفع محظور دولت هم شده باشد که بگویند پول فعلا لازم دارند و ممکن است در دستشان نباشد ما پیش بینی کردیم که ۲۰ درصد از ۵۱ درصد تشکیل بشود از حق الامتیاز وصول سی و یک که باقی ماندهاست از ۵۱ درصد هم تعهد میشود و این موضوع هم رفع محظور را میکند و به این سرمایه همان صدی ۲۰ اضافه میشود و منافع تعلق میگیرد به آنچه که پرداخت شده که عبارت است از ۴۹ درصد مالکین صدی ۲۰ دولت و مادام که صدی ۳۱ از طرف دولت پرداخت نشده منافع به آن تعلق نخواهد گرفت باین جهت هم رفع محظور دولت شد و البته در ضمن توسعه کار شرکت که بتدریج هم منافع بهمان ترتیب پرداخت خواهدشد دولت هم ۳۱ درصد خودش را خواهد گرفت در تبصرهای هم این موضوع پیش بینی شدهاست که اگر لازم شد شهرداری وامی از بانک ملی بگیرد و ۱۵ میلیون هم حداکثر آنست و تامین شده که قراربود در آئین نامه ذکربشود و یا در پیشنهاد خودمان ذکر کردیم و آن این است که مالکین فعلی حق تقدم داشته باشند نسبت به آن ۴۹ درصد و کارکنان فعلی اتوبوسها هم که واجد شرایط هستند حق تقدم داشته باشند نسبت به دیگران برای خدمت در آن شرکت بنده امروز وقتی که به مجلس میآمدم یک اعلامیه چاپی درب مجلس به بنده دادند و فراموش کردم آنرا در عرایض سابقم خدمت آقایان عرض کنم و آن از طرف رانندگان و کمک رانندگان اتوبوسرانی است مینویسند: ما خود بهتر از هر کس میدانیم که در خیابانهای پر جمعیت تند حرکت نمودن یا در ایستگاههای فرعی مسافرین بیچاره را که هر یک باید دنبال کارهای لازم خود بروند معطل کردن خلاف عرف و قانون و مقررات است اما چه کنیم که آخر شب باید منافع فراوان به جیب مالکین پرطمع خود سرازیر کنیم این تقریبا تایید عرایضی بود که بنده کردم باین ترتیب با این ۵۱ درصد هم منافع عمومی تامین میشود یعنی منافع عمومی از لحاظ مسافرین و هم از کارکنان اتوبوس که اگر شرکت واحد تشکیل بشود وضع آنها معلوم نیست که بدتر نشود به جهت اینکه اگر حالا با یک مالک سروکار دارند اگر بخدمت آنها خاتمه داده شود جای دیگر میتوانند بروند کار کنند ولی وقتی که شرکت واجب شد این بیچارهها سروکار با یک مدیر شرکت واحد دارند وبا آن شرکت طرف خواهندبود و معلوم نیست که وضع آنها بدترنشود ولی با وارد بودن شهرداری اشکالی برای کارکنان فعلی اتوبوس نخواهد بود و تبصرههایی هم که داده شده سه تا از آنها همان است که خود دولت هم پیشنهاد کرده و دو تبصره آن هم چیزی است که بنده عرض کردم راجع بحق تقدم مالکین و حق تقدم کارکنان اتوبوس و مطلب دیگری هم که اینجا پیش بینی شده این است که در جاهایی که شهرداری قانونی تشکیل نشدهاست وزارت کشور این کارها راخواهد کرد و وقتی که شهرداری قانونی تشکیل شد واگذاربه شهرداری خواهند نمود یعنی مستقل خواهدشد به شهرداری و بنده تصورمیکنم که توضیح بیشتری لازم نباشد و مقصود اصل مطلب در این پیشنهاد این است که اگر امتیاز و انحصار داده میشود این امتیاز باید به دستگاههای عمومی که در واقع مال مردم است و منافع مردم را بهترتامین میکند داده شود نه به دستگاههای خصوصی در این پیشنهاد با در نظرگرفتن پنجاه و یک در صد حق مالکین فعلی هم تامین شدهاست
نایب رئیس _ آقای وزیرکشور بفرمایید
وزیرکشور _ بنده تصور میکنم که پیشنهاد جناب آقای نریمان مبتنی برقبول این اصل است که دولت یعنی وزارت کشور و یا انجمنهای قانونی شهرداریها در اداره این امر رای کافی داشته باشند و بلکه اکثریت از نظر رای داشته باشند و این پیشنهادی که ایشان فرمودند که پنجاه و یک درصد دولت یا شهرداریها صاحب سهم باشد و چهل ونه درصد سهم مالکین فعلی برای این نبودهاست که به منافع فعلی مالکین لطمهای بزنند بیست درصدهم دولت ازنظر حق الامتیاز همانطورکه ایشان تعبیرفرمودند برای خود در نظرگرفته سی و یک درصد هم که جناب آقای نریمان میفرمایند برای این است که دولت رای داشته باشد و این را در طرحی که آقای کریمی تقدیم کردهاند تامین شدهاست برای اینکه آن طرح در اثر مشورت و مذاکرات چندین جلسه صورت گرفتهاست بنده تصور میکنم که اگر بخواهیم حقوق مالکین فعلی را چنانکه مقتضی است محفوظ بداریم و بخواهیم به صاحبان سهم از نظر رای در هیئت مدیره با منظور داشتن شهرداری اکثریت بدهیم بدون تردید طرح آقای کریمی بیشتراین نظر را تامین میکند و مورد قبول دولت هم هست و اما مطلبی که جناب آقای نریمان در خصوص سرمایه سی و یک درصد فرمودند که باید ۱۵۰ میلیون ریال از بانک قرض گرفته بشود بنده باید این را برای استحضار خاطرمبارک آقایان عرض کنم این عملی نیست و بانکهای ما فعلا بقدری بکارهای دیگر مشغول هستند که نمیتوانند ۱۵۰ میلیون ریال از این جهت به اختیار شهرداریها بگذارند مسئله دیگر آقا در طرحشان اگر اشتباه نکرده باشم فرمودند که دولت یا شهرداری بنده میخواهم این مطالب را اینجا صراحتا عرض کنم که بهیچ قسم مصلحت نیست که دولت در این امر اتوبوسرانی خودش را وارد کند و دامن خودش را آلوده کند شهرداری اگر قرض میگیرد از بانک ملی به اتکای و به استظهار عواید و عوارضی است که در شهر دارد و دولت چکار دارد که در این میان وارد شود وقرض بکند و اتوبوسرانی را اداره نماید بنابراین بنده تقاضا میکنم اگر مقام ریاست قبول بفرمایند بنده همانطور که قبلا بعرض آقایان رسانیدم چون گمان میکردم که قبلا پیشنهاد آقای کریمی مطرح خواهدشد اگر اجازه بفرمایند آن پیشنهاد قرائت بشود و اساس بحث قرارگیرد چون آن پیشنهاد مورد قبول دولت هم هست
نایب رئیس _ آقای کریمی بعنوان مخالف با این پیشنهاد میخواهید صحبت کنید؟
ملک مدنی _ بنده قبلا اجازه گرفته بودم
کریمی _ بنده زودتر اجازه گرفتم
نریمان _ بنده توضیح داشتم
نایب رئیس _ آقای نریمان بعد بفرماییدآقای ملک مدنی بفرمایید
ملک مدنی _ بنده اول اجازه گرفتم حتی از اینکه جلسه هنوز تعطیل نشده بود و خود آقای رئیس هم اطلاع دارند بنده هیچوقت به حقوق دیگری تجاوزنمیکنم عرض کنم یک مطلبی مورد قبول همه ما هست و آن این است که باید اتوبوسرانی شهر تهران و شهرستانهای دیگر یک نظم و ترتیبی پیداکند که مورد استفاده عموم واقع شود و برای اینکار تصمیمی باید اتخاذ شود این مورد اتفاق همهاست شکی نیست منتهی در راه و طریق آن بحث است که چه باید کرد بنده باین پیشنهادی که ازطرف جناب آقای نریمان و یک عده دیگری از آقایان محترم داده شدهاست سه چهار نظر اصلاحی دارم که دو تا را آقای وزیرکشور در اینجا بیان فرمودند یکی انجمن شهرتهران است اساسا یک انجمن قانونی درتهران وجود ندارد که ما بخواهیم این اختیاررا به او بدهیم و بگوییم که تو بیا و برو ۱۵ میلیون تومان از بانک ملی قرض کن در صورتیکه بانک ملی همچو پولی ندارد قرض بفرمایید در صورتیکه انجمن شهرهم بود ما نباید با این همه عسرت و وضعیت ناجوری که داریم و خودمان هم اطلاع داریم که دولت چقدر به بانک مقروض است باز دو مرتبه بیاییم از بانک پول بگیریم (صحیح است) و حال آنکه یک اشخاصی حاضر هستندکه سرمایه عمومی و ملی مردم بکار بیفتد بنظر بنده چون ما در طهران انجمن قانونی نداریم این اختیار را باید به وزارت کشور بدهیم و همانطورکه خود آقای وزیر کشور هم فرمودندپای وزارت کشوررا نباید باین کاربکشیم یکی ازاشکالاتی که بنظربنده در این طرح پیشنهاد آقایان هست همین است دوم مطلبی که بنظربنده رسیده این است که ما باید مدت تعیین کنیم برای این امتیاز تا ابد که نباید امتیازبدهیم و انحصار بلامدت نباید داد و اساسا این فکر صحیح است و بنظر من یک نقص این پیشنهاد این است که مدت باید در آن تعیین شود یا این پیشنهاد یا پیشنهاد دیگری که ازطرف جناب آقای کریمی که مورد تصویب مجلس شورای ملی واقع بشود برای اینکه چندسال دیگر ممکن است اوضاع و احوال تغییرکند و محتاج به تجدید نظری در کلیه شئون بشوند همانطوری که شهر تهران بسرعت دارد پیشرفت میکند توسعه پیدامیکند همینطور دربست نباید این امتیاز و این اختیار را به اشخاص بدهیم ملاحظه فرمودید در موضوع شرکت تلفن که این امتیاز را دولتهای سابق قبل از مشروطه داده بودند به اشکال برخوردیم و دولت از راه ملی کردن آمد وارد شد و اشکال آن را رفع کرد حالا دو مرتبه بیاییم اشکالی برای دولت ایجاد کنیم هر زمانی مقتضیاتی دارد و بنظرمن باید حتما در این قانون مدت تعیین کنیم و مدتش هم نباید طولانی باشد خیلی کوتاه باشد که حق تجدید نظر مردم داشته باشند زیرا که کار اتوبوسرانی با سرنوشت مردم و سرنوشت مردم شهرستانهای ما تماس دارد (نریمان _ ماده ۹۰) و بنده خیال نمیکنم که جناب آقای نریمان و سایرین دراین موضوع مخالف باشند و مطلب دیگر این است که این پیشنهادات طبع و توزیع شده ما هم نمیدانیم چیست یک مرتبه همینطور چند ماده و تبصره را بجای قانون میآیند میخوانند چه پیشنهاد آقای نریمان و سایرین و چه پیشنهاد آقای کریمی و دیگران که آنرا امضا کردهاند به نظربنده اگر موافقت بفرمایید که ما بتوانیم از روی اطلاع و بصیرت اظهار نظربکنیم و به آن رای بدهیم این پیشنهادها را طبع و توزیع بفرمایید که برای جلسه آینده روی این پیشنهاد یک تصمیم صحیح بگیریم و بتوانیم نظربدهیم الان که آقای منشی این پیشنهاد را خواندند واقعا بنده نفهمیدم که این مواد و این تبصره چیست (یکنفرازنمایندگان _ شماکه امضا کردید) بنده خواستم بعرض آقایان برسانم که همه ما در نتیجه سعی خواهیم کرد یک قانونی که برای شهر تهران و برای تمام مردم انشاء الله مفید باشد بتصویب برسانیم (صحیح است) نریمان _ ماده ۹۰ را اجازه بفرمایید چون بیانات بنده تحریف شدهاست
نایب رئیس _ اگر تحریف شدهاست بیانات شما بفرمایید
نریمان _ اینجا گفته شد که پنجاه و یک درصد انحصار به وزارت کشور واگذار میشود در صورتیکه اینطورنیست فقط در جاهایی که انجمن قانونی شهرتشکیل نشده مثل تهران فعلا دولت مجبوراست دخالت کند و خود دولت هم پیشنهادش این است مجبوریم به شهرداری بدهیم و چون انجمن قانونی نیست وزارت کشورخودش عمل میکند ولی بمحض اینکه انجمن قانونی تشکیل شد بخودی خود منتقل به شهرداری قانونی میشود و از این جهت نگرانی در بین نیست و اما راجع به سی و یک درصد یک سوء تفاهمی شدهاست این سی و یک درصد مطابق این پیشنهاد سهم تعهدی است و مطابق قانون مادام که این سهم تعهدی پرداخت نشده و فعلا هم احتیاج به پرداختش نیست به آن نفعی تعلق نمیگیرد علیهذا در وضع فعلی منافع بین آن ۴۹ درصد و۲۰ درصد حق الامتیاز تقسیم میشود یعنی مالکین اتوبوس از تمام منافع فعلی استفاده میکنند منهای بیست در صد راجع بحق الامتیاز که آنهم در پیشنهاد آقایان پیش بینی شدهاست و گویا قبول کردهاند پس این پیشنهاد از لحاظ فرم و از لحاظ صورت ظاهرمنطبق با قانون تجارت است یعنی دارنده اکثریت سهام آن کسی است که بیشتر سهام در دستش هست نه اینکه به اصطلاح بطور فیکتیف بگوییم آنکه بیست درصد سهام را دارد اکثریت هم داشته باشد باید اکثریت سهام هم بالطبع در دست آنکسی که میخواهد اکثریت هیئت مدیره داشته باشد قرارگیرد پس بنابراین همین طور که عرض کردم تقسیم منافع بین مالکین فعلی و دولت یا شهرداری قانونی که به میزان بیست درصد استفاده میکند باید باشد و اما راجع باین که ازبانک ملی قرض گرفته بشود فعلا احتیاجی نیست و این موضوع احتیاطا پیش بینی شدهاست که اگر در آتیه احتیاجی به توسعه اتوبوسرانی پیدا شد نسبت به طهران یا شهرستانها عمل شود و فعلا آن ۲۰ درصد را که دولت یا شهرداری بابت منافع میگیرد برای پرداخت این سهم تعهدش میگذارد و اگر تکافو نکرد بتواند از بانک ملی هم قرض بگیرد ولی بنده تصورنمیکنم که به این زودی هم احتیاج پیدا شودازهمان ۲۰ درصد هم یک عایدایت است برای شهرداریها و همان را هم بگذارید برای آن سی و یک درصد سهام و اما راجع به اینکه طبع و توزیع بشود این پیشنهادی که الان در دست است آنرا ۳۵ نفر از آقایان امضا کردهاند و این را هم در جلسه خصوصی جناب آقای دکتر سنجابی خواندند و پس ازاینکه آقایان ملاحظه فرمودند امضا کردند و یک عدهای ازآقایان هم فرمودند که ما هم موافقیم و وقتی که در مجلس مطرح شد رای خواهیم داد (مکی _ یک عدهای این طرح را امضا کردهاند و هم طرح آقای کریمی را)
نایب رئیس _ آقای نبوی فرمایشی دارید بفرمایید
نبوی _ بنده خواستم تذکرا عرض کنم طرح آقای کریمی را باید جلوتر مطرح کرد بدلیل اینکه دولت الان آن طرح را بجای لایحه خودش قبول کردهاست بنابراین لایحه دولت تغییرکردهاست به آن طرحی که آقایان امضا کردهاند پس در مرتبه اول آن چیزی که باید مطرح شود آن طرح آقای کریمی و سایرین خواهد بود نه سایر پیشنهادات البته آن پیشنهاد باید مطرح شود و روی آن رای گرفته شود و اگر تصویب نشد آنوقت سایرپیشنهادات قرائت میشود
نایب رئیس _ اجازه بفرمایید لایحهای از طرف دولت تقدیم شده و دو فوریت آنهم تصویب شده اکنون همان لایحه مطرح است اولین پیشنهادی هم که رسیده طبق آئین نامه باید قرائت شود و نمیتوانیم تقدم و تاخری قایل بشویم و دولت هم متوجه هست یک مرتبه دیگر پیشنهاد آقای نریمان قرائت میشود(بشرح سابق قرائت شد) پیشنهادی رسیدهاست که تکلیف این پیشنهاد باورقه معلوم شودقرائت میشود (بشرح ذیل قرائت شد) امضاکنندگان تقاضا داریم نسبت به طرح اصلاحی آقایان نمایندگان مبنی بر تخصیص پنجاه و یک درصد سهام شرکت واحد اتوبوسرانی به دولت یا شهرداری قانونی با ورقه اخذ رای بعمل آید مجدزاده _ اخگر _ دکتر فقیهی نریمان دکتر مصباح زاده
مکی _ با ورقه باشد رای نمیدهم بی ورقه هم باشد رای نمیدهم
حائریزاده _ اگر امضا کم باشد من امضا میکنم ولی رای نمیدهم
نایب رئیس _ بنده اعلام رای میکنم به پیشنهاد آقای نریمان با ورقه آقایانی که موافقند ورقه سفید میدهند و آقایانی که مخالفت دارند رای کبود خواهند داد (ملک مدنی _ اجازه میفرمایید؟) خواهش میکنم در موقع اعلام رای آقایان تذکری نفرمایید آقایان منشیها اخذ رای بفرمایید (اسامی آقایان بترتیب ذیل بوسیله آقای ناظرزاده اعلام و در محل نطق اخذ رای بعمل آمد) اسامی آقایان: مهندس زیرکزاده، مهندس حسیبی، دکتر شایگان، پارسا، انگجی، میلانی، پورسرتیپ، دکتر فقیهی شیرازی، محمد ذوالفقاری، کریمی ، دکتر معظمی، دکتر کیان، دکتر فلسفی، شبستری اخگر عامری کهبد مجتهدی هدی افشارصادقی مجید موسوی امیرافشار دادور شهیدی جلیلی معتمددماوندی نبوی افشار گنجه مدرس خلخالی وکیلپور اقبال ملک مدنی دکتر طاهری ذکایی حمیدیه مصدقی دکتر بقایی زهری صفایی شاپوری حاج سیدجوادی شادلو شوکتی منصف ناصرذوالفقاری مهندس غروی فرزانه جلیلی ریگی شهاب خسروانی امامی اهری نجفی نریمان حائریزاده رفیع تولیت میراشرافی بهادری ناظرزاده دکتر فاخر (پس از شماره آرا نتیجه بقرار ذیل اعلام گردید) عده حضار ۶۳ ورقه سفید موافق ۲۹ ورقه کبود یک ورقه ورقه سفید علامت امتناع ۲۳ برگ مخالف بی اسم ۱ورقه
نایب رئیس _ بنابراین پیشنهاد تقدیمی آقایان تصویب نشد اسامی موافقین _ آقایان: معتمددماوندی شبستری مهندس زیرکزاده محمدذوالفقاری مهندس حسیبی اخگر دکتر فاخر دکتر معظمی اقبال پارسا مجتهدی شهیدی شاپوری وکیلپور دکتر کیان دکتر شایگان پورسرتیپ موسوی حمیدیه شهاب خسروانی ذکایی نریمان فرزانه دکتر فلسفی دکتر بقایی زهری دکتر فقیهی شیرازی نجفی فردوسی ناظرزاده مخالف: آقای کریمی ورقه سفید علامت امتناع ۲۳ برگ مخالف بی اسم یک ورقه
- تعیین موقع ودستورجلسه بعد _ ختم جلسه
ویرایشنایب رئیس _ پیشنهادات دیگر قرائت میشود پیشنهادی هم ازطرف آقایان رسیده که تنفس داده شد ولی با گذشت وقت تصورمیکنم تنفس معنی ندارد اگر آقایان اجازه بفرمایند جلسه را ختم کنیم (صحیح است) بنابراین با اجازه آقایان جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده صبح سه شنبه ساعت ۹وربع دستور لایحه اتوبوسرانی و مابقی مطالبی که در دستورهست (۵۵ دقیقه بعد ازظهرمجلس ختم شد)
نایب رئیس مجلس شورای ملی احمدرضوی