کلیات سعدی/غزلیات/درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
< کلیات سعدی | غزلیات
۲۲۶– ط
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند | جهان جوان شد و یاران بعیش بنشستند | |||||
حریف مجلس[۱] ما خود همیشه دل میبرد | علیالخصوص که پیرایهٔ برو بستند | |||||
کسان که در رمضان چنگ میشکستندی | نسیمِ گل بشنیدند و توبه بشکستند | |||||
بساط سبزه لگدکوب شد بپای نشاط | ز بسکه عارف و عامی برقص برجستند | |||||
دو دوست قدر شناسند عهد[۲] صحبت را | که مدتی ببریدند و باز پیوستند | |||||
بدر[۳] نمیرود از خانگه یکی هشیار | که پیش شحنه بگوید که صوفیان مستند | |||||
یکی درخت گل اندر فضای خلوت[۴] ماست | که سروهای چمن پیش قامتش پستند | |||||
اگر جهان همه دشمن شود بدولت دوست | خبر ندارم ازیشان که در جهان هستند | |||||
مثال راکب دریاست حال کشتهٔ عشق | بترک[۵] بار بگفتند و خویشتن رستند | |||||
بسرو گفت کسی میوهٔ نمیآری | جواب داد که آزادگان تهی دستند | |||||
براه عقل برفتند سعدیا بسیار | که ره بعالم[۶] دیوانگان ندانستند |