کلیات سعدی/غزلیات/مبارکتر شب و خرمترین روز
< کلیات سعدی | غزلیات
۳۱۴– ط
مبارکتر شب و خرمترین روز | باستقبالم آمد بخت پیروز | |||||
دُهلزن گو دو نوبت زن بشارت | که دوشم قدر بود امروز نوروز | |||||
مَهست این[۱] یا ملک یا آدمیزاد | پری[۲] یا آفتاب عالم افروز | |||||
ندانستی که ضدان در کمینند | نکو کردی علی رغم بدآموز | |||||
مرا با دوست ای دشمن وصالست | تو را گر دل نخواهد دیده بردوز | |||||
شبان دانم که از درد جدائی[۳] | نیاسودم ز فریاد جهانسوز | |||||
گر آن شبهای باوحشت نمیبود | نمیدانست سعدی قدر این روز[۴] |
- ↑ آن.
- ↑ توئی.
- ↑ فراقت.
- ↑ در یکی از نسخههای قدیم در عنوان این غزل نوشته شده: «آغاز کتاب طیبات بمبارکی»، و در نسخهٔ قدیم دیگر عنوان چنین است: «وله فیالغزلیات»، و در نسخ دیگر این غزل بعد از مدایح که در مقدمهٔ طیبات نوشته شده آمده است. از مجموع آنها چنین استنباط میشود که شیخ سعدی این غزل را در آغار غزلیات خود قرار داده است.