کلیات سعدی/مواعظ/به خرمی و به خیر آمدی و آزادی

در ستایش[۱]

  بخرمی و بخیر آمدی و آزادی[۲] که از صروف زمان در امان حق بادی  
  باتفاق همایون و طلعت[۳] میمون دری ز شادی بر روی خلق بگشادی  
  بهر مقام که پای مبارکت برسد زمانه را نرسد دست جور و بیدادی  
  بزرگ پیش خداوند بندهٔ باشد که بندگان خدایش کنند آزادی  
  بهشت گرچه پرآسایشست و ناز و نعیم جز آن متاع نیابی که خود فرستادی  
  ترا سلامت دنیا و آخرت باشد که بیخ خیر نشاندی و داد حق دادی  
  دعای زنده‌دلانت بلا بگرداند غم رعیت و درویش بردهد شادی  
  خدای عزوجل از تو بنده خشنودست[۴] وزان پدر که تو فرزند پرهنر زادی  
  ملوک روی زمین بر سواد منشورت نهاده سر چو قلم بر بیاض بغدادی  


  1. در نسخه پاریس (مورخ ۷۶۷) عنوان اینست: «فی تهنئة قدوم امیر محمد بیک»، و در بعضی نسخ عنوان چنین است: «فی مدح شمس‌الدین تازیکوی».
  2. آبادی.
  3. طالع.
  4. راضی باد.