شاهنامه (تصحیح ترنر ماکان)/در آفرینش ماه
در آفرینش ماه
چراغی است مر تیره شب را بسیچ | ببد تا توانی تو هرگز مپیچ | |||||
چو سی روز گردش به پیمایدا | دو روز و دو شب روی ننمایدا | |||||
پدید آید آنگاه باریک و زرد | چو پشت کسی کو غمِ عشق خورد | |||||
چو بیننده دیدارش از دور دید | هم اندر زمان زو شود ناپدید | |||||
دگر شب نمایش کند بیش تر | ترا روشنائی دهد بیش تر | |||||
بدو هفته گردد تمام و درست | بدان باز گردد که بود از نخست | |||||
بود هر شبانگاه باریک تر | بخورشید تابنده نزدیک تر | |||||
بدین سان نهادش خداوند داد | بود تا بود هم بدین یک نهاد |