کلیات سعدی/غزلیات/اگر گلاله مشکین ز رخ براندازی
< کلیات سعدی | غزلیات
۵۷۶ – ط
اگر گلالهٔ مشکین ز رخ براندازی | کنند در قدمت عاشقان سراندازی | |||||
اگر برقص درآئی تو سرو سیم اندام | نظاره کن که چه مستی کنند و جانبازی | |||||
تو با چنین قد و بالا و صورت زیبا | بسرو و لاله و شمشاد و گل نپردازی | |||||
کدام باغ چو رخسار تو گلی دارد؟ | کدام سرو کند با قدت سرافرازی؟ | |||||
بحسن خال و بناگوش اگر نگاه کنی | نظر تو با قد و بالای خود[۱] نیندازی | |||||
غلام باد صبایم غلام باد صبا | که با کلالهٔ جعدت همیکند بازی | |||||
بگوی مطرب یاران بیار[۲] زمزمهٔ | بنال بلبل مستان که بس خوش آوازی | |||||
که گفته است که صد دل بغمزهٔ ببری؟ | هزار صید بیک تاختن بیندازی | |||||
ز لطف لفظ شکربار گفتهٔ سعدی | شدم غلام همه شاعران شیرازی[۳] |