رباعیات خیام (تصحیح فروغی و غنی)/برخیز بتا بیار بهر دل ما
۱
برخیز بُتا بیار بهر دل ما | حلّ کن بجمال خویشتن مُشکلِ ما | |||||
یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم | زان پیش که کوزهها کنند از گِلِ ما |
رباعی ۱– اینکه عمر گذرانست و باید فرصت را غنیمت شمرد یکی از اصول معانی است که خیّام در رباعیات خود بانواع و اقسام مختلف پرورده است بلکه اکثر رباعیات او در اینمعنی است. گویندگان دیگر هم این معنی را بسیار پروردهاند چنانکه اگر بذکر شواهد بپردازیم فرع زاید بر اصل خواهد شد.
امّا یکی از وجوهی که خیّام در تذکّر مرگ بارها گفته اینست که میمیریم و خاک میشویم و از خاک ما کوزه و سبو خواهند ساخت یا خشت خواهند زد چنانکه شیخ سعدی فرموده است:
ساقی بده آن کوزهٔ خمخانه بدرویش | کآنها که بمردند گِلِ کوزه گرانند |
خواجه حافظ هم میفرماید:
بمی عمارت دل کن که این جهان خراب | بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت |
خیز و در کاسهٔ ما آب طربناک انداز | پیشتر زانکه شود کاسهٔ سر خاک انداز |
و همچنین:
روزیکه چرخ از گِل ما کوزهها کند | زنهار کاسهٔ سر ما پُر شراب کن |
و نیز:
آخرالامر گِلِ کوزه گران خواهی شد | حالیا فکر سبو کن که پُر از باده کنی |
شعرای متقدّم بر خیّام هم این فکر را داشتهاند چنانکه فرّخی میفرماید:
خیز تا بر گل نو کوزککی باده خوریم | پیش تا از گِلِ ما کوزه کُند دست زمان |