چهار مقاله/مقدمه مصحح/کیفیت طبع این کتاب
گردید و تمام اختلافات قراءات نسخ دیگر در آخر کتاب بطبع رسیده است.
کیفیت طبع این کتاب
در چهار پنج سال قبل که این بنده بلندن آمدم و سعادت مرا بخدمت جناب مستطاب فاضل علامهٔ مستشرق پرفسور ادوارد برون دام ظلهالعالی معلم السنهٔ شرقیه در دارالفنون کمبریج از ممالک انگلستان رهنمونی نمود و تشرف شناسائی آن بزرگوار حاصل آمد ایشان تصحیح و طبع متن چهار مقاله را (که چهار پنج سال قبل در سنهٔ ۱۸۹۹ مسیحی خودشان آنرا بزبان انگلیسی ترجمه و طبع نموده بودند) باینجانب تکلیف فرمودند این بنده نیز که منتهای آمال خود را در خدمت بزبان وطن عزیز خود میدانستم و موقعی از این بهتر و مشوقی از ایشان بزرگتر و بزرگوارتر نمییافتم با کمال منت این تکلیف را پذیرفتم و فیالفور شروع در کار نمودم و ابتدا گمان میکردم که در اندک زمانی منتهی پنج شش ماه مثلاً آن کار بانجام خواهد رسید ولی بمحض شروع در عمل معلوم شد که آن تصوری خام بودهاست زیرا که متن کتاب بواسطهٔ کثرت تصحیفات و تصرفات نساخ که در ایران غالباً از علم و ادب تهیدست میباشند بمرور زمان از وقت تألیف الی حال که قریب هشتصد سال است بکلی فاسد و خراب گشته و غالب اعلام رجال و اسماء اماکن و کتب و ارقام سنوات تصحیف و تحریف شدهاست و معلوم است که مدار افاده و استفاده از کتب تاریخ فقط در صحت اعلام و ارقام است و اگر ایندو فقره فاسد و طرف وثوق نباشد کتاب تاریخ مانند جسم بیجان و نقش بر ایوان است و جز حکایات افسانهمانند که نه زمان آن معلوم است نه مکان آن نه اشخاص آن چیزی دیگر از آن باقی نمیماند خلیل بن احمد نحوی گوید «اذا نسخ الکتاب ثلث نسخ و لم یعارض تحول بالفارسیة» یعنی اگر کتاب سه دوره استنساخ شود و مقابله نشود مبدل بکتاب فارسی میگردد یعنی غیر مقروء و نامفهوم میشود مانند زبان فارسی نسبت بزبان عرب، از اینجا حال کتب قدیمهٔ ما را که چندین قرن از زمان تألیف آن گذشته با ملاحظهٔ حال نساخ ایرانی در جهل و قلت معرفت و با ملاحظهٔ اینکه مقابله با اصل و سماع بر اساتید و اجازه در روایت کتاب و نحو ذلک از شروط لازمه برای نسخ و نقل کتاب که در میان عرب مرسوم بوده در ایران ابداً معمول نبودهاست میتوان قیاس نمود، غالب کتب ادب و تاریخ و دواوین شعراء بزرگوار ما که همه گنجهای شایگان پر از در و مرجان و افتخار ملی ایران و ضامن بقای زبان وطنی ماست بدرجهٔ از فساد و تحریف رسیده که اگر فیالواقع اکنون آنها را بمصنفین اصلی آن نشان دهند آنها را باز نشناسند ملاحظه کنید مثلاً رباعیات عمر خیام را هیچکس تواند ادعا کند که در تمام عمر خود دو نسخه از رباعیات خیام بیک نهج و بیک مقدار دیده است و کدام رباعی است که بهطور قطع و یقین توان گفت از خود خیام است و همچنین است حال شاهنامهٔ فردوسی و خمسهٔ نظامی و مثنوی مولوی و غیرها و غیرها در صورتیکه اشعار امرؤ القیس کندی و نابغهٔ ذبیانی مثلاً که در هزار و چهارصد سال قبل گفته شده الی یومنا هذا بعینها کلمة بکلمة بل حرفا بحرف با تمام حرکات و سکنات محفوظ و مضبوط است این است حال آنها که ما ایشان را شیر شترخوار و سوسمارخوار میخوانیم در حفظ آثار قدماء خود و آن است حال ما، باری از مطلب دور افتادیم این ضعیف متن کتاب را از روی چهار نسخهٔ که شرح آن گذشت بقدر وسع و امکان تصحیح نموده و برای تصحیح اعلام رجال و اماکن و اسماء کتب و ارقام سنوات و غیرها بعدهٔ کثیری از کتب تاریخ و ادب و تراجم رجال و مسالک و ممالک و غیرها که در کتابخانهای بزرگ لندن و پاریس محفوظ و اسماء آنها در فهرست الکتب در آخر کتاب ضبط است رجوع نموده هر مطلب بل هر کلمه را از مظان موثوق بها تصحیح مینمود و برای هر نکتهٔ تاریخی یا ادبی یا لغوی و غیرها شرحی بنحو یادداشت مینگاشت پس از مدتی طویل که متن کتاب برای طبع حاضر گردید جناب پرفسور برون مصلحت چنان دیدند که یادداشتهای بنده نیز در ذیل کتاب طبع شود تا آنکه مطالعه کنندگان محتاج بتفتیش و بحث جدید نباشند، و در آنوقت بواسطهٔ کثرت اشتغال مطبعهٔ بریل واقعه در شهر لیدن از بلاد هلاند که بهترین و بزرگترین مطابع شرقیهٔ اروپاست قرار بر این شد که کتاب در مطبعهٔ الهلال در قاهره بطبع رسد بدبختانه طبع کتاب نیز با وجود آنکه بتوسط جناب مستطاب دکتر میرزا مهدیخان زعیمالدوله دام ظلهالعالی مدیر جریدهٔ فریدهٔ «حکمت» در قاهره یکدور تصحیح ابتدائی در نمونها بعمل میآمد باز بواسطهٔ نداشتن حروف کافی و بعد مسافت در ذهاب و ایاب نمونها برای تصحیح نهائی در نهایت کندی پیش میرفت بطوری که فیالواقع از اتمام آن یأس حاصل آمد ولی چون هر شیئی را در این دنیا نهایتی است بالأخره با آن همه کندیها و اشکالات اینک طبع کتاب بانضمام حواشی و فهارس ثلثه و جدول اختلاف قراءات نسخ تمام گردید رجاء واثق آنکه در پیشگاه منیع جناب مستطاب دانشمند فرزانه فاضل یگانه علامهٔ تحریر مستشرق شهیر پرفسور ادوارد برون مد ظلهالعالی معلم السنهٔ شرقیه در دار الفنون کمبریج از ممالک انگلستان که احیا و طبع این کتاب مستطاب بر حسب امر عالی و نتیجهٔ مساعدت مالی آن بزرگوار است مقبول افتد و در هفوات و زلات آن بدیدهٔ اغماض نگرند و مضمون ان الهدایا علی مقدار مهدیها را در پیش نظر آرند.
این استاد دانشمند چنانکه مشهود همکنان است تقریباً تمام عمر عزیز خود را ولیداُ و کهلاُ حیث شاب و امردا با آن پشتکار فوقالعادهٔ حیرتانگیزی که از مواهب مخصوصهٔ خود ایشانست صرف احیا و اشاعه و ترویج آثار ادبیه و تاریخیهٔ زبان پارسی نمودهاند و تاکنون که هنوز در طی مراحل شباب و فقط چهل و اند سال از سن شریفشان میگذرد آنچه از متون فارسی که خود مستقیماً یا بتوسط بعضی از شاگردان و دوستان خود تصحیح و تنقیح نموده بطبع رسانیدهاند از قبیل تذکرةالشعراء دولتشاه سمرقندی و لبابالألباب نورالدین محمد عوفی در دو جلد و تذکرةالأولیاء شیخ فریدالدین عطار در دو جلد (تصحیح مستر نیکلسن از شاگردان قدیم ایشان) و مرزباننامهٔ سعدالدین وراوینی (تصحیح این حقیر) و المعجم فی معابیر اشعار العجم لشمس الدین محمد بن قیس الرازی (تصحیح این حقیر) و چهار مقالهٔ نظامی عروضی سمرقندی (تصحیح این حقیر) و مقالهٔ شخصی سیاح که در قضیهٔ باب نوشته است و ترجمهٔ آن بانگلیسی با حواشی متعدده و غیرها، یا کتب و رسائلی که بزبان انگلیسی ترجمه و نشر نمودهاند چون ترجمهٔ تاریخ طبرستان لمحمد بن الحسن بن اسفندیار و ترجمهٔ چهار مقاله و ترجمه و اختصار تاریخ السلجوقیه الموسوم براحة الصدور لأبی بکر محمد بن علی الراوندی و ترجمه و اختصار تاریخ اصفهان لمفضل بن سعد المافروخی و ترجمهٔ قسمت آخر تاریخ گزیده در تراجم احوال شعراء ایران و ترجمهٔ تاریخ البابیة الجدید و غیرها، یا کتبی که خود اصلاً بزبان انگلیسی تألیف نمودهاند چون کتاب نفیس «تاریخ ادبیات ایران»[۱] در سه جلد که دو جلد آن از طبع خارج شده و بلا استثنا بهترین و مطبوعترین کتابی است که تاکنون در این موضوع تألیف شده و سفرنامهٔ ایران[۲] و فهارس نسخ عربیه و فارسیه و ترکیه که در کتابخانهٔ دارالفنون کمبریج موجود است و تاریخ مختصر وقایع اخیرهٔ ایران و غیرها و غیرها مجموعاً قریب بچهل کتاب و رساله میرسد و الحق من این پشتکار و این طبع سرشار را نظیری ندانم و آنرا جز بر موهبت الهی و عطیت ایزدی حمل نتوانم.
قل للأولی فاقوا الوری و تقدموا | قدما هلموا شاهدوا المتأخرا | |||||
تجدوه اوسع فی الفضائل منکم | باعا و احمد فی العواقب مصدرا |
و اگر تاکنون مساعی و خدمات ایشان دربارهٔ ایران فقط علمی و مشهود جمعی محدود از فضلا و علمای ایران بود در این سنوات اخیره که دورهٔ انقلاب سیاسی ایران و تأسیس حکومت مشروطه شیدالله ارکانها و ابدالله زمانها در آن مملکت بود لاسیما در دورهٔ فترت و الغاء موقتی مشروطه بواسطهٔ زحمات شایان و خدمات نمایان آن بزرگوار بمشروطه و مشروطهطلبان و مساعدت و معاونتی که بحزب احرار ایرانی چه در داخله چه در خارجه نمودهاند و رنجهای فوقالعادهٔ که واقعاً از قوه و طاقت یک نفر بنی نوع بشر بیرون است در اینراه کشیدهاند صیت ایراندوستی و حقپرستی و نیکفطرتی آن جناب در ایران گوشزد کافهٔ انام گشته گشته و ذکر جمیلش در افواه خواص و عوام افتاده از اینرو بسط کلام در ذکر مناقب و مآثر آن ذات ملک صفات از قبیل اطناب در توصیف ضیاء آفتاب یا اصرار در شرح منافع ابر بهار است فقط این بنده را غرض از عرض این چند کلمه اداء بعضی ما یجب علی من الشکر و تزیین دیباچهٔ این خجسته نامه بنام نامی آن دانشمند یگانه است تا در ظل صیت جهان پیمایش که بسیط زمین فرو گرفته و عرصهٔ اقالیم پیموده این جزئی خدمت این گمنام بادبیات زبان فارسی از پس پردهٔ خمول بمسامع عامهٔ فضلای ایران و مستشرقین فرنگستان رسیده آنرا منظور نظر اعتبار دارند و هموطنان عزیز من آنرا خدمتی بوطن مقدس من شمارند چه بر نکتهسنجان ایشان پوشیده نیست که یکی از اصول بقای هر امت بقای زبان ملی ایشان است و هرگونه خدمتی در توسعه و تقویت ادبیات زبان بزرگترین خدمتی است بوطن و ابنای وطن و استقلال وطن.
محمد بن عبدالوهاب قزوینی
تحریراً فی پاریس ۲ محرمالحرام ۱۳۲۸
مطابق ۱۴ ژانویه ۱۹۱۰ مسیحی