این برگ همسنجی شدهاست.
یح
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن | ۲۷۲ |
منم که شهرهٔ شهرم بعشق ورزیدن | ۲۷۱ |
میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان | ۲۶۵ |
میفکن بر صف رندان نظری بهتر از این | ۲۷۹ |
نکتهٔ دلکش بگویم خال آن مهرو ببین | ۲۷۷ |
یا رب آن آهوی مشکین بختن باز رسان | ۲۶۵ |
حرف و ۱۱ غزل |
ای آفتاب آینهدار جمال تو | ۲۸۲ |
ای پیک راستان خبر یار ما بگو | ۲۸۶ |
ای خونبهای نافهٔ چین خاک راه تو | ۲۸۲ |
ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو | ۲۸۳ |
بجان پیر خرابات و حقّ صحبت او | ۲۸۰ |
تاب بنفشه میدهد طرّهٔ مشکسای تو | ۲۸۴ |
خطّ عذار یار که بگرفت ماه ازو | ۲۸۵ |
گفتا برون شدی بتماشای ماه نو | ۲۸۰ |
گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو | ۲۸۶ |
مرا چشمیست خونافشان ز چشم آن کمانابرو | ۲۸۵ |
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو | ۲۸۱ |
حرف ه ۱۳ غزل |
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه | ۲۹۵ |
از من جدا مشو که توام نور دیدهٔ | ۲۹۴ |
ای که با سلسلهٔ زلف دراز آمدهٔ | ۲۹۲ |
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه | ۲۹۶ |
خنک نسیم معنبر شمامهٔ دلخواه | ۲۸۷ |
دامن کشان همی شد در شرب زر کشیده | ۲۹۴ |
در سرای مغان رفته بود و آب زده | ۲۹۱ |
دوش رفتم بدر میکده خواب آلوده | ۲۹۳ |
سحرگاهان که مخمور شبانه | ۲۹۷ |