شیخ بهائی (نان و پنیر)
- ای که روز و شب زنی از علم لاف
- عابدی از قوم اسرائیلیان
- چیست دانی عقل در نزد حکیم؟
- مشورت میکرد، شخصی با یکی
- عقلها را داده ایزد اعتداد
- ای که هستی، روز و شب، جویای علم
- بینمازی با یکی از اهل راز
- ای خوشا نفسی که شد در جستجو
- ای لوای اجتهاد افراشته
- دست او، طوق گردن جانت
- میبرد تا به خدمت ذوالمن
- هان، مدان بیگار تکلیفان عام
- هر یک از موجود، با طوری وجود
- داشت هر ذاتی، چو در علم ازل
- بار الها، ما ظلوم و هم جهول