فرخی سیستانی (قصاید)
- برآمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
- نیلگون پرده برکشید هوا
- باغ دیبا رخ پرند سلب
- ز آفتاب جدا بود ماه چندین شب
- ای ملک گیتی، گیتی تراست
- گر چون تو به ترکستان ای ترک نگاریست
- من ندانم که عاشقی چه بلاست
- ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست
- دل آن ترک نه اندر خور سیمین بر اوست
- یمین دولت شاه زمانه با دل شاد
- چندانکه جهانست ملک شاه جهان باد
- هر روز مرا عشق نگاری به سر آید
- هرکه بود از یمین دولت شاد
- ای دل من ترا بشارت داد
- گر نه آیین جهان از سر همی دیگر شود
- فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
- ای آنکه همی قصهی من پرسی هموار
- شهر غزنین نه همانست که من دیدم پار
- ای زینهارخوار بدین روزگار
- دی ز لشکرگه آمد آن دلبر
- مرحبا ای بلخ بامی همره باد بهار
- شبی گذاشتهام دوش خوش به روی نگار
- مرا چه وقت خزان و چه روزگار بهار
- ای دل ناشکیب مژده بیار
- دوش متواریک به وقت سحر
- همی نسیم گل آرد به باغ بوی بهار
- کاشکی کردمی از عشق حذر
- بدین خرمی جهان، بدین تازگی بهار
- برفت یار من و من نژند و شیفتهوار
- غم نادیدن آن ماه دیدار
- امسال تازه رویتر آمد همی بهار
- چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار
- برگرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
- یاد باد آن شب کان شمسهی خوبان طراز
- سرو ساقی و ماه رودنواز
- آشتی کردم با دوست پس از جنگ دراز
- چه فسون ساختند و باز چه رنگ
- تا خزان تاختن آورد سوی باد شمال
- مجلس بساز ای بهار پدرام
- دوش تا اول سپیدهی بام
- گل بخندید و باغ شد پدرام
- جشن سده و سال نو و ماه محرم
- بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام
- خداوند ما شاه کشورستان
- بنفشه زلف من آن آفتاب ترکستان
- ای ندیمان شهریار جهان
- گفتم: مرا سه بوسه ده ای شمسهی بتان!
- هم از سعادت و اقبال بود و بخت جوان
- ای نیمشب گریخته از رضوان
- آن کمر باز کن بتا ز میان
- ای روی نکو! روی سوی من کن و بنشین
- آمد آن نو بهار توبه شکن
- نگار من آن لعبت سیمتن
- گفتم: گلست، یا سمنست آن رخ و ذقن؟
- اندر آمد به باغ باد خزان
- پیچان درختی نام او نارون
- دی به سلام آمد نزدیک من
- من پار دلی داشتم بسامان
- با کاروان حله برفتم ز سیستان
- چون بسیج راه کردم سوی بست از سیستان
- ای برگذشته از ملکان پایگاه تو
- سروی شنیدهای که بود ماه بار او؟
- زلف مشکین تو زان عارض تابنده چو ماه
- از پی تهنیت روز نو آمد بر شاه
- به جان تو که نیارم تمام کرد نگاه
- یکی گوهری چون گل بوستانی
- هنگامی گلست ای به دو رخ چون گل خودروی
- به من بازگرد ای چو جان و جوانی
- خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی
- دل من همی داد گفتی گوایی