رده:آثار نظامی
صفحهها در ردهٔ «آثار نظامی»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۳۸۴ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)ن
- نظامی (اقبال نامه)
- نظامی (اقبال نامه)/ارسطوی روشندل هوشمند
- نظامی (اقبال نامه)/ببار ای مغنی نوائی شگفت
- نظامی (اقبال نامه)/بساز ای مغنی ره دلپسند
- نظامی (اقبال نامه)/بلیناس دانا به زانو نشست
- نظامی (اقبال نامه)/به هر مدتی گردش روزگار
- نظامی (اقبال نامه)/پس آنگه که خاک زمین داد بوس
- نظامی (اقبال نامه)/چنین بود در نامهی رهنمای
- نظامی (اقبال نامه)/چنین راند والیس دانا سخن
- نظامی (اقبال نامه)/چو ختم سخن قرعه بر شاه زد
- نظامی (اقبال نامه)/چو سقراط را داد نوبت سخن
- نظامی (اقبال نامه)/چو فیاض دریا درآمد به موج
- نظامی (اقبال نامه)/چو قفل آزمائی به هرمس رسید
- نظامی (اقبال نامه)/چو گوهر برون آمد از کان کوه
- نظامی (اقبال نامه)/خدایا توئی بنده را دستگیر
- نظامی (اقبال نامه)/خرد هر کجا گنجی آرد پدید
- نظامی (اقبال نامه)/درآرای مغنی سرم را ز خواب
- نظامی (اقبال نامه)/دگر روز کز عطسهی آفتاب
- نظامی (اقبال نامه)/زهی آفتابی که از دور دست
- نظامی (اقبال نامه)/سحرگه که سربرگرفتم ز خواب
- نظامی (اقبال نامه)/سر فیلسوفان یونان گروه
- نظامی (اقبال نامه)/سوم روز کین طاق بازیچه رنگ
- نظامی (اقبال نامه)/شنیدم که بالای این سبز فرش
- نظامی (اقبال نامه)/فلاطون که بر جمله بود اوستاد
- نظامی (اقبال نامه)/محمد که بیدعوی تخت و تاج
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بدان جرهی جان نواز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بدان ساز تیمار سوز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بدان ساز غمگین نواز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بر آهنگ خود ساز گیر
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی برآرای لحنی درست
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بساز ازدم جانفزای
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بیا چنگ را ساز کن
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بیا ز اول صبح بام
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بیار آن ره باستان
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بیار آن نوای غریب
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی توئی مرغ ساعت شناس
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی درین پرده دیرسال
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی دگر باره بنواز رود
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی دل تنگ را چاره نیست
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی دلم دور گشت از شکیب
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی دلم سیر گشت از نفیر
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی ره باستانی بزن
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی ره رامش آور پدید
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی ره مش جان بساز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی سحرگاه بر بانگ رود
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی سماعی برانگیز گرم
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی غنا را درآور به جوش
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی مدار از غنا دست باز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی یک امشب برآواز چنگ
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی یکی نغمه بنواز زود
- نظامی (اقبال نامه)/نظامی بر این در مجنبان کلید
- نظامی (خسرو و شیرین)
- نظامی (خسرو و شیرین)/اجازت داد شیرین باز لب را
- نظامی (خسرو و شیرین)/ببین ای هفت ساله قرهالعین
- نظامی (خسرو و شیرین)/برآمد ناگه مرغ فسون ساز
- نظامی (خسرو و شیرین)/بزرگ امید چون گلبرگ بشکفت
- نظامی (خسرو و شیرین)/به آیین جهانداران یکی روز
- نظامی (خسرو و شیرین)/به پیروزی چو بر پیروزه گون تخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/به خدمت شمسه خوبان خلخ
- نظامی (خسرو و شیرین)/به فرح فالی و فیروزمندی
- نظامی (خسرو و شیرین)/به نام آنکه هستی نام ازو یافت
- نظامی (خسرو و شیرین)/به نزهت بود روزی با دلافروز
- نظامی (خسرو و شیرین)/پری پیکر نگار پرنیان پوش
- نظامی (خسرو و شیرین)/تو کز عبرت بدین افسانه مانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/جوابش داد سرو لاله رخسار
- نظامی (خسرو و شیرین)/جهان خسرو که تا گردون کمر بست
- نظامی (خسرو و شیرین)/جهان سالار خسرو هر زمانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چنین در دفتر آورد آن سخنسنج
- نظامی (خسرو و شیرین)/چنین گفت آن سخن پرداز شبخیز
- نظامی (خسرو و شیرین)/چنین گفت آن سخن گوی کهن زاد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چنین گوید جهان دیده سخنگوی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو آمد زلف شب در عطر رسائی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو بدر از جیب گردون سر برآورد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو بر زد باربد زین سان نوائی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو بر زد بامدادن بور گلرنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو برزد بامدادان خازن چین
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو پیر سبز پوش آسمانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو تخته حکمت در آموخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دور شد زان چشمه آب
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دید کان خواری بر او رفت
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دید کان معشوق طناز
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دید کان یار گرامی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دید ماه خرگهی را
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو نامه شیرین فرو خواند
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو داد اندیشه جادو دماغم
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو دل در مهر شیرین بست فرهاد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو دهقان دانه در گل پاک ریزد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو رود باربد این پرده پرداخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو روزی چند شاه آنجا طرب کرد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو سر بر کرد ماه از برج ماهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شد پرداخته فرهاد را چنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شد معلوم کز حکم الهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شیرین در مداین مهد بگشاد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شیرین را ز قصر آورد شاپور
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو صبح از خواب نوشین سر برآورد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو طالع موکب دولت روان کرد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو عالم بر زد آن زرین علم را
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو مشگین جعد شب را شانه کردند
- نظامی (خسرو و شیرین)/چون بر شیرین مقرر گشت شاهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چون سلطان جوان شاه جوانبخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/چه میگفتم سخن محمل کجا راند
- نظامی (خسرو و شیرین)/چهارم روز مجلس تازه کردند
- نظامی (خسرو و شیرین)/چهارم مرد موبد گفت کاین راز
- نظامی (خسرو و شیرین)/حکایت بر گرفته شاه و شاپور
- نظامی (خسرو و شیرین)/خبر داری که سیاحان افلاک
- نظامی (خسرو و شیرین)/خبر ده کاولین جنبش چه چیز است
- نظامی (خسرو و شیرین)/خداوند در توفیق بگشای
- نظامی (خسرو و شیرین)/خداوندی که خلاقالوجود است
- نظامی (خسرو و شیرین)/خدایا چون گل ما را سرشتی
- نظامی (خسرو و شیرین)/خوشا ملکا که ملک زندگانی است
- نظامی (خسرو و شیرین)/در آمد باربد چون بلبل مست
- نظامی (خسرو و شیرین)/در آن مدت که من در بسته بودم
- نظامی (خسرو و شیرین)/در اندیش ای حکیم از کار ایام
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر باره بگفتش کای خردمند
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر باره جهاندار از سر مهر
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر باره شه بیدار بختش
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره باز پرسیدش که جانها
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت اگر جان هست حاصل
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت بعد از زندگانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت کاجرام کواکب
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت کای دریای دربار
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت کز دور فلک خیز
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت ما اینجا چرائیم
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره لعبت طاوس پیکر
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگرباره به پرسیدش جهاندار
- نظامی (خسرو و شیرین)/دلا از روشنی شمعی برافروز
- نظامی (خسرو و شیرین)/دوم موبد به قصری کرد مانند
- نظامی (خسرو و شیرین)/ز راه پاسخ آن ماه قصب پوش
- نظامی (خسرو و شیرین)/ز نزدیکان خود با محرمی چند
- نظامی (خسرو و شیرین)/زمین بوسید شاپور سخندان
- نظامی (خسرو و شیرین)/زهی دارنده اورنگ شاهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/سبک باش ای نسیم صبح گاهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/سخن چون شد به معصومان حوالت
- نظامی (خسرو و شیرین)/سخن گوینده پیر پارسی خوان
- نظامی (خسرو و شیرین)/سراینده چنین افکند بنیاد
- نظامی (خسرو و شیرین)/سعادت چون گلی پرورد خواهد
- نظامی (خسرو و شیرین)/سوم موبد چنان زد داستانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/شباهنگام کاهوی ختن گرد
- نظامی (خسرو و شیرین)/شباهنگام کاین عنقای فرتوت
- نظامی (خسرو و شیرین)/شبی از جمله شبهای بهاری
- نظامی (خسرو و شیرین)/شبی تاریک نور از ماه برده
- نظامی (خسرو و شیرین)/شبی رخ تافته زین دیر فانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/شفاعت کرد روزی شه به شاپور
- نظامی (خسرو و شیرین)/فرنگیس اولین مرکب روان کرد
- نظامی (خسرو و شیرین)/فرو زنده شبی روشنتر از روز
- نظامی (خسرو و شیرین)/فلک چون کار سازیها نماید
- نظامی (خسرو و شیرین)/قضا را از قضا یک روز شادان
- نظامی (خسرو و شیرین)/کلید رای فتح آمد پدید است
- نظامی (خسرو و شیرین)/مبارک روزی از خوش روزگاران
- نظامی (خسرو و شیرین)/محمد کافرینش هست خاکش
- نظامی (خسرو و شیرین)/مرا چون هاتف دل دید دمساز
- نظامی (خسرو و شیرین)/مراکز عشق به ناید شعاری
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک بار دگر گفت از دل افروز
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک چون دید ناز آن نیازی
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک دانسته بود از رای پر نور
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک را گرم کرد آن آتش تیز
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک عزم تماشا کرد روزی
- نظامی (خسرو و شیرین)/مهین بانو دلش دادی شب و روز
- نظامی (خسرو و شیرین)/نخستین بار گفتش کز کجائی
- نظامی (خسرو و شیرین)/ندیمی خاص بودش نام شاپور
- نظامی (خسرو و شیرین)/نشسته شاه روزی نیم هشیار
- نظامی (خسرو و شیرین)/نظامی هان و هان تا زنده باشی
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا بر طریقی کان صنم خواست
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا چون ز شاه آتش برانگیخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا چون زد این افسانه بر چنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا چون زد این افسانه بر ساز
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا چون زد این طیاره بر چنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا در ترنم جادوی ساخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/همان صاحب سخن پیر کهن سال
- نظامی (خسرو و شیرین)/یکی شب از شب نوروز خوشتر
- نظامی (خسرو و شیرین)/یکی گفتا بدان ماند که در خواب
- نظامی (خسرو و شیرین)/یکی محرم ز نزدیکان درگاه
- نظامی (شرف نامه)
- نظامی (شرف نامه)/باید ساقی آن شیر شنگرف گون
- نظامی (شرف نامه)/بزرگا بزرگی دها بی کسم
- نظامی (شرف نامه)/به نامه بزرگ ایزد داد بخش
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آزاد کن گردنم
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب آتش خیال
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب جوی بهشت
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب چون ارغوان
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب حیوان گوار
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب یاقوتوار
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آتش توبه سوز
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن ارغوانی شراب
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن باده بر دست گیر
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن باده بردار زود
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن بادهی چون گلاب
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن بکر پوشیده روی
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام آیینه فام
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام رخشنده می
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام روشن چو ماه
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام زرین بیار
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام کیخسروی
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام گوهر فشان
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن خاک ظلمات رنگ
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن خون رنگین رز
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن راح ریحان سرشت
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن راحتانگیز روح
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن راوق روح بخش