دفتر دوم مثنوی
- سر آغاز
- هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عمر رضی الله عنه
- دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیری دیگر
- التماس کردن همراه عیسی علیه السلام زنده کردن استخوانها از عیسی علیه السلام
- اندرز کردن صوفی خادم را در تیمار داشت بهیمه و لا حول خادم
- حکایت مشورت کردن خدای تعالی در ایجاد خلق
- بسته شدن تقریر معنی حکایت به سبب میل مستمع به استماع ظاهر صورت حکایت
- التزام کردن خادم تعهد بهیمه را و تخلف نمودن
- گمان بردن کاروانیان که بهیمهی صوفی رنجورست
- یافتن شاه باز را به خانهی کمپیر زن
- حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان بالهام حق تعالی
- ترسانیدن شخصی زاهدی را کی کم گری تا کور نشوی
- تمامی قصهی زنده شدن استخوانها به دعای عیسی علیه السلام
- خاریدن روستایی در تاریکی شیر را بظن آنک گاو اوست
- فروختن صوفیان بهیمهی مسافر را جهت سماع
- تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر
- شکایت کردن اهل زندان پیش وکیل قاضی از دست آن مفلس
- تتمهی قصهی مفلس
- مثل
- ملامت کردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت
- امتحان پادشاه به آن دو غلام کی نو خریده بود
- براه کردن شاه یکی را از آن دو غلام و ازین دیگر پرسیدن
- قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
- حسد کردن حشم بر غلام خاص
- کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب
- فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
- آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
- فهم کردن مریدان کی ذاالنون دیوانه نشد قاصد کرده است
- رجوع به حکایت ذاالنون رحمة الله علیه
- امتحان کردن خواجهی لقمان زیرکی لقمان را
- ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان
- تتمهی حسد آن حشم بر آن غلام خاص
- عکس تعظیم پیغام سلیمان در دل بلقیس از صورت حقیر هدهد
- انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا
- انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان
- عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان
- وحی آمدن موسی را علیه السلام در عذر آن شبان
- پرسیدن موسی از حق سر غلبهی ظالمان را
- رنجانیدن امیری خفتهای را کی مار در دهانش رفته بود
- اعتماد کردن بر تملق و وفای خرس
- گفتن نابینای سایل کی دو کوری دارم
- تتمهی حکایت خرس و آن ابله کی بر وفای او اعتماد کرده بود
- گفتن موسی علیه السلام گوسالهپرست را کی آن خیالاندیشی و حزم تو کجاست
- ترک کردن آن مرد ناصح بعد از مبالغهی پند مغرور خرس را
- تملق کردن دیوانه جالینوس را و ترسیدن جالینوس
- سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغی کی جنس او نبود
- تتمهی اعتماد آن مغرور بر تملق خرس
- رفتن مصطفی علیه السلام به عیادت صحابی و بیان فایدهی عیادت
- وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام کی چرا به عیادت من نیامدی
- تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر
- رجعت به قصهی مریض و عیادت پیغامبر علیه السلام
- گفتن شیخ ابویزید را کی کعبه منم گرد من طوافی میکن
- حکایت
- دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا
- عذر گفتن دلقک با سید اجل کی چرا فاحشه را نکاح کرد
- به حیلت در سخن آوردن سایل آن بزرگ را کی خود را دیوانه ساخته بود
- حمله بردن سگ بر کور گدا
- خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان
- دوم بار در سخن کشیدن سایل آن بزرگ را تا حال او معلومتر گردد
- تتمهی نصیحت رسول علیه السلام بیمار را
- وصیت کردن پیغامبر علیه السلام مر آن بیمار را و دعا آموزانیدنش
- بیدار کردن ابلیس معاویه را کی خیز وقت نمازست
- از خر افکندن ابلیس معاویه را و روپوش و بهانه کردن و جواب گفتن معاویه او را
- باز جواب گفتن ابلیس معاویه را
- باز تقریر کردن معاویه با ابلیس مکر او را
- باز جواب گفتن ابلیس معاویه را
- عنف کردن معاویه با ابلیس
- نالیدن معاویه به حضرت حق تعالی از ابلیس و نصرت خواستن
- باز تقریر ابلیس تلبیس خود را
- باز الحاح کردن معاویه ابلیس را
- شکایت قاضی از آفت قضا و جواب گفتن نایب او را
- به اقرار آوردن معاویه ابلیس را
- راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه
- فضیلت حسرت خوردن آن مخلص بر فوت نماز جماعت
- تتمهی اقرار ابلیس به معاویه مکر خود را
- فوت شدن دزد بواز دادن آن شخص صاحبخانه را کی نزدیک آمده بود کی دزد را دریابد و بگیرد
- قصهی منافقان و مسجد ضرار ساختن ایشان
- فریفتن منافقان پیغامبر را علیه السلام تا به مسجد ضرارش برند
- اندیشیدن یکی از صحابه بانکار کی رسول چرا ستاری نمیکند
- قصهی آن شخص کی اشتر ضالهی خود میجست و میپرسید
- متردد شدن در میان مذهبهای مخالف و بیرونشو و مخلص یافتن
- امتحان هر چیزی تا ظاهر شود خیر و شری کی در ویست
- شرح فایدهی حکایت آن شخص شتر جوینده
- بیان آنک در هر نفسی فتنهی مسجد ضرار هست
- حکایت هندو کی با یار خود جنگ میکرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست
- قصد کردن غزان بکشتن یک مردی تا آن دگر بترسد
- بیان حال خودپرستان و ناشکران در نعمت وجود انبیا و اولیا علیهم السلام
- شکایت گفتن پیرمردی به طبیب از رنجوریها و جواب گفتن طبیب او را
- قصهی جوحی و آن کودک کی پیش جنازهی پدر خویش نوحه میکرد
- ترسیدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کی ای کودک مترس کی من نامردم
- قصهی تیراندازی و ترسیدن او از سواری کی در بیشه میرفت
- قصهی اعرابی و ریگ در جوال کردن و ملامت کردن آن فیلسوف او را
- کرامات ابراهیم ادهم قدس الله سره بر لب دریا
- آغاز منور شدن عارف بنور غیببین
- طعن زدن بیگانه در شیخ و جواب گفتن مرید شیخ او را
- بقیهی قصهی ابراهیم ادهم بر لب آن دریا
- دعوی کردن آن شخص کی خدای تعالی مرا نمیگیرد به گناه و جواب گفتن شعیب علیه السلام مرورا
- بقیهی قصهی طعنه زدن آن مرد بیگانه در شیخ
- گفتن عایشه رضی الله عنها مصطفی را علیه السلام کی تو بی مصلی بهر جا نماز میکنی چونست
- کشیدن موش مهار شتر را و معجب شدن موش در خود
- کرامات آن درویش کی در کشتی متهمش کردند
- تشنیع صوفیان بر آن صوفی کی پیش شیخ بسیار میگوید
- عذر گفتن فقیر به شیخ
- بیان دعویی که عین آن دعوی گواه صدق خویش است
- سجده کردن یحیی علیه السلام در شکم مادر مسیح را علیه السلام
- اشکال آوردن برین قصه
- جواب اشکال
- سخن گفتن به زبان حال و فهم کردن آن
- پذیرا آمدن سخن باطل در دل باطلان
- جستن آن درخت کی هر که میوهی آن درخت خورد نمیرد
- شرح کردن شیخ سر آن درخت با آن طالب مقلد
- منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را
- برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام
- قصهی بط بچگان کی مرغ خانگی پروردشان
- حیران شدن حاجیان در کرامات آن زاهد کی در بادیه تنهاش یافتند