سیاهههای عمومی اصلی
نمایش یکجای تمام سیاهههای موجود در ویکینبشته. میتوانید با انتخاب نوع سیاهه، نام کاربری (حساس به کوچکی و بزرگی حروف) و صفحههای تغییریافته (حساس به بزرگی و کوچکی حروف)، نمایش را محدودتر سازید.
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۵ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۳۰۳ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « رسيدن سنك بدو فريادی بلند برآورد من از آن مکان بگریختم آن دو جوان براثر من بشتافتند و مرا گرفته بسوی تو آوردند و در پیش تو بداشتند عمر گفت اکنون که بجنایت خود اعتراف کردی ترا خلاصی محال و قصاص از تو فرض است آنجوان گفت بهرچه امام حکم کند اطاعت کن...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۳۰۲ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « که در زمان گذشته در میان بنی اسرائیل زنی بود نکو کار و آن زن هر روز بمصلا بیرون میرفت و در پهلوی مصلا باغی بود چون آنزن بسوی مصلی میرفت بباغ اندر آمده در آنجا وضو میساخت و دو شیخ به حراست آن باغ مشغول بودند آندو شیخ او را بخویشتن بخواندند آن پاک...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۳۰۱ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بخیل طبع چگونه از برای یکدرم انبان بزمین نهاده خم گشتی صیاد زمین بوسه داد گفت خدایتعالی زندگانی ملك دراز کند من درم را نه از بهر آن برداشتم که در نزد من خطری داشت بلکه درم از زمین بهر آن بگرفتم که یکروی درم صورت ملک و در روی دیگر نام ملك را نقش ک...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۰ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۳۰۰ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بیش از اینهاست پس از آن خلیفه سوار گشته بازگشت چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فروبست (حکایت انوشیروان و دختر دهاتی ) و از جمله حکایتها اینست که ملک عادل انوشیروان از برای نخجیر سوار شد و در پی آهو از لشکر جدا ماند در آنهنگا...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۲ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۹ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « (حکایت مضرت نپوشیدن راز) و از جمله حکایتها اینست که مردی آسیابان را خری بود که با آن آسیاب میگردانید و آنمرد زن خویش را بسیار دوست میداشت ولی زن را باو میلی نبود و در همسایگی بمردی عشق میورزید و آن مرد همسایه او را ناخوش میداشت و ازو دوری میکرد...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۸ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۸ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « ارباب وفا را نشناختی ما یار باشیم و تو ما را نشناسی در آن هنگام داماد ایشان را بشناخت و از میان ایشان بسرعت بدر آمد و این شعر همیخواند چیست از این خوبتر در همه آفاق کار دوست بنزديك دوست یار بنزديك يار پس از آن متلمس بازن خود در عیش و نوش بود...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۸ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۷ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « وی بسوخت و گفت ای خواجه مرا بفروش و قیمت را صرف خویش کن خواجه از غایت تنگدستی سخن او را پذیرفت و او را بfازار برد دلال آن كنيزك را بامير بصره كه عبدالله بن معمر نام داشت بنمود امير كنيزك را پسندید و او را بi پانصد دینار زر سرخ بخرید و قیمت بخواجه ا...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۱ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۶ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « انس الوجود گفت ايها الملك من مكان انس الوجود را ميشناسم ملك او را بنزد خود خواند و باو گفت انس الوجود در کجاست گفت انس الوجود بدينمكان نزديك است و لکن تو مرا خبر ده که او را از بهر چه میخواهی تا من او را نزد تو حاضر آورم ملك بر خاسته انس الوجود را...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۵ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « پس از آن ملک شامخ بگریست و این دو بیت بخواند هر که درمان کرد مر جان مرا برد گنج در و مرجان مرا جان من سهل است جان جانم اوست دردمند و خسته ام درمانم اوست و روی بوزير ملك درباس كرده باو گفت تو بسوی خواجه خود شو و باو بگو که انس الوجود سالیست که...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۸ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۴ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بدید آب از دیده روان ساخته این دو بیت برخواند چون تنك نباشد دل مسکین حمامی کش یار هم آواز بگیرند بدامی از من مطلب صبر جدائی که ندارم سنگست فراق و دل محنت زده جامی چون انس الوجود شعر بانجام رسانید چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهرزاد لب ا...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۵ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۳ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « و خر موسی صاعقا باغ سبز عشق کوبی منتها است جز غم و شادی درو بس میوهاست عاقبت جوینده یابنده بود که فرج از صبر زاینده بود چون عابد ابیات بانجام رسانید چون قصه بدینجا رسید بامدادشد و شهرزاد لب از داستان فرو بست چون شب سیصد و هفتاد و دوم بر آم...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۸ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۲ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « قصرى بزرك و محكم بنيان بنا کردند پس از آن زاد و راحله مهیا کرده شب بنزد دختر بیامد و او را بمسافرت امر کرد چون دختر بیرون آمد و اوضاع سفر مشاهده کرد بگریست و صورت حادثه بر طاق در بنوشت که انس الوجود را از ماجرای خود آگاه کند و این ابیات نیز بنوشت...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۳۱ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۱ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « آنگاه دختر وزیر سیبی بگرفت و بسوی آن پسر بینداخت آن پسر سر برداشت دید که دختر وزیر در منظره نشسته چون آن پسر را چشم بر او افتاد تیر عشق او را بخورد و خاطرش بدو مشغول گشته گفته شاعر بخواند دلم ایدوست تو دانی که هوای تو کند لب من خدمت خاک کف پای...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۱۴ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۹۰ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « خلاص کنم آنگاه بملك گفت ايها الملك من همی خواهم که آن اسب را ببینم شاید در آن اسب چیزی باشد که در معالجت مرا ياري كند ملك برخاسته دست او را بگرفت و بمکانی که اسب در آنجا بود در آمدند ملکزاده بگرد اسب بگشت و باعضای او مینگریست چون اسب را سالم یافت...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۷ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۹ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بزدند که بهلاکت نزديك شد پس از آن مالك بفرمود او را برداشته در شهر بزندان اندر کنند و ملك دخترك را با صورت اسب با خود بیاورد ولی خاصیت اسب نمی دانست حکیم را با دخترک کار بدینگونه شد و اما ملکزاده چون از دختر ملك نومید شد لباس سفر بپوشیده از پی ای...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۳ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۸ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « قصرى جدا گانه مهيا كنم و شوکت خود را بتو باز نمایم دختر ملک چون این سخن بشنید فرحناك شد و باو گفت هر آنچه خواهی بکن چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فرو بست چون شب سیصدو شصت و دوم برآمد گفت ايملك جوانبخت دختر ملك گفت هر چه خوا...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۱ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۷ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بسینه خود گرفته چشمان او را ببوسید و گفت ایدختر حمد خدای بجا آور که ما را از این ساحر نجات داد ملك ازین گونه سخنان با دختر خود گفت ولی دختر بسخن او گوش نمیداد و پیوسته میگریست و این ابیات یست و این ابیات همی خواند گرم باز آمدی محبوب سیم اندام س...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۹ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۶ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « و بکشتن تو فرمان دهم ترا که از کشته شدن خلاص خواهد کرد چون ملك زاده این سخنان بشنيد بملك گفت مرا از تو عجب آمد و از نادانی تو بشگفت اندرم که دختر ترا کدام شوهر است که از من بهتر و برتر باشد تو مگر از من دلیرتر کسی دیده ای گفت لا و الله ندیده ام و ل...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۵ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « را و اسب را نبیند ناگاه در میان شهر قصری بلند بدید با خود گفت که اینقصر از همه مکانهای شهر بهتر است پس اثری را که از جنبانیدن او اسب بزیر میآمد بجنبانید در حال اسب فرود آمد و به بام قصر برسید آنگاه ملکزاده از اسب فرود آمد و بر بام قصر بنشست تا این...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۳۵ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۴ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « ازین کار توبه کن و بسوی خدا باز گرد تا من ترا تزویج کنم و باقی عمر را از این گنج بعیش و شادی بسر بریم گفت ای وردان محالست من پس از او زنده بمانم بخدا سوگند که اگر تو مرا نکشی من ترا بکشم و تو از من خلاص شدن نتوانی مرا رای همین است من باو گفتم چون چن...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۳ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « در تکیه دادم پس در آنجا صفۀ دیدم بدان صفه بر شدم و در آنجا منظره یافتم چشم بمنظره بنهادم آنزن را دیدم که نرمه ای گوشت را گرفته در دیگی بگذاشت و باقی را بخرسی بزرگ که در آنمکان بود بینداخت آن خرس همه آنرا بخورد و آتش بزیر دیگ همی کرد چون گوشت پخته...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۰ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۲ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « پس گفت که ترا روزی در مصر است بسوی مصر برو چون بدینجا آمدم تازیانه از تو بخوردم دانستم که روزی من چه بوده است شحنه از سخن او بخندید و باو گفت ای کم خرد من سه بار در خواب دیده ام که گوینده بمن گفته است که در بغداد در فلان مكان بفلان محله خانه ای هس...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۰ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۱ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « باو گفتم که مرا این منزل مستحکم نبود و از برای مال صندوقی نداشتم چون همیان از تو بگرفتم بجای معتبر در نزد معتمدی بگذاشتم تو چون فردا شود بنزد من آی و همیان از من بستان پس آن مرد از نزد من بازگشت و من شب را بحیرت اندر بودم و مرا خواب نمیبرد و چشم ب...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۲۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۸۰ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بودند چون ملك او را تزویج کرد سایر همسران ملك باو رشك بردند و بملك نوشتند که این زن زنی است فاجره ملك سخن ایشان باور کرده مادر خود را فرمود که او را از خانه بیرون کند و بصحرائی فرستاده در همانجا بگذارند مادر ملک چنان کرد كه ملك گفته بود پس آن زن...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۱ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۹ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « برآید پس از آن بمکان دیگر رفته بمنادمت بنشستیم خداوند خانه را مردی دیدم لطیف و ظریف و با من ملاطفت و مهربانی میکرد بگمان اینکه من مهمان میهمانان او هستم و مهمانان نیز غایت ملاطفت بجا میآوردند بگمان اینکه من از ندیمان خداوند خانه ام و پیوسته ای...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۲۳ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۸ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « خر داشت پرسیدم که بخورجین اندر چه بود پاسبانان گفتند نمیدانیم گفتم خورجین در نزد من حاضر آوردند چون خورجین بگشودم مردی کشته درخورجین دیدم با خود گفتم سبحان الله سبب کشته شدن این دهقان نبوده است مگر ستمی که باین مظلوم کرده (حکایت عیار و اقرار...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۷ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بود او را بسی تفتیش کردند و نیافتند آنگاه والی به مرد سپاهی گفت ترا بمردم دستی نماند که ستمکاران خود را بشناختی و مال خود را بدست آورده نتوانستی نگاهداشتن پس سپاهی برخاسته محزون برفت و مردمان از دست او خلاص شدند (حکایت سه واقعه عجیب ) و از جمل...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۲ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۶ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « گردن داشتند پس آن سگها را هر یکی بجائی جداگانه ببست و خود برفت پس از زمانی از برای هر يك از سگان ظرفهای زرین پر از طعام لذيذ بیاورد و ظرفها در پیش سگان جدا جدا بگذاشت و خود از پی کار خویش برفت و آن مرد بینوا بآن طعامها نظاره کرده از شدت گرسنگی میخ...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۵ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۵ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « و بیست و یکراه بزد پس از آن براه نخستین بازگشته با نغمهای نشاط انگز این ابیات بخواند ایکه گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست خلق را بیدار باید بود ز آب چشم من این عجب کانوقت میگیرم که کس بیدار نیست نوك مژگان...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۸ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۴ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « پس خواجه باو گفت بنشین آنگاه اشارت بكنيزك زرد كرده كنيزك زرد بر پای خاست و اشارت بكنيزك گندم گون کرد چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فرو بست چون شب سیصد و سی و ششم بر آمد گفت اى ملك جوانبخت كنيزك زرد اشارت بكنيزك گندم گون کر...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۴ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۳ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « است که بهترین لونها سپیدی است و مسلمانان بجامه سپید افتخار کنند و اگر من هم بخواهم سپید را مدحت گویم سخن دراز کشد و لیکن سخن مختصر که بمراد کفایت کند بهتر از مطولیست که بمطلب وفا نکند اى سياهك بزودى بذمت تو شروع کنم و ای مداد گونه و غراب وش در مد...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۷ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۲ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « روزی ز پی تجربه بیمارش کن با طبیبان جفا پیشه سرو کارش ده تا بداند که شب ما بچه سان میگذرد درد عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده من بکنیزکان گفتم که او را برانند چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فروبست. چون شب سیصدو سی و سوم بر آ...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۳ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۱ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بادا چه شود گر بسلامی دل ما شاد کند يارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز که برحمت گذری برسر فرهاد کند حاليا عشوه عشق تو زبنيادم برد تا دگر فکر حکیمانه چه بنیاد کند آنگاه کتاب را مهر کرده بمن بداد من مكتوب بگرفتم و بخانه سیده بدور رفته پرده از...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۲ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۷۰ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « است گفت امروز تو در نزد ما بنشین و بعیش و نوش بسر بر و پانصد دینار زر سرخ از من بگیر من آنروز در نزد او نشستم و خوردنی بخوردم پس از آن باو گفتم یا سیدی مگر ترا میل بسماع و طرب نیست گفت دیر گاهی است که می خوردن ما نه بسماع است آنگاه آواز داده گفت یا...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۳ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۹ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « پستان چون گوی بلور و دهانی چون حلقه انگشتری و رخانی رخشنده تر از زهره و مشتری که دل از پیر و جوان بربودی و عقل از مرد و زن ببردی بدان سان که شاعر گفته دل من برد بدان زلف پر از حلقه و خم که فرو ریخته چین از بر چین تا بقدم صنمی سیمین رویست و منم شی...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۸ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « شمعها روشن بود چون اهل قصر شنیدند كه ملك كس بسوی آن پسر فرستاده بشگفت اندر ماندند هر يك از ایشان گمانی میکرد و سخنی میگفت و پارۀ از ایشان میگفت که ملك دلبسته این پسر شد و فردا او را سردار لشکر خواهد کرد الغرض چون خادمان علی بن مجدالدین را نزد زم...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۴ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۷ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « تا اینکه آغاز ماه دیگر شد فرمود بعادت معهود سفره در ایوان بگستردند و مردم شهر بسفره آمدند و ملکه زمرد بایوان در آمده در صدر بنشست و چشم بر در ایوان دوخته بود و این مناجات همی کرد یا من رد يوسف على يعقوب و كشف البلاء عن ايوب من على برد سیدی هنوز م...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۹ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۶ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « همیگشت چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهر زاد لب از داستان فرو بست چون شب سیصد بیست و یکم بر آمد گفت ايملك جوانبخت جوان گرد شهر بشهر همیگشت تا اینکه بشهر ملکه زمرد برسید چون بشهر درآمد کسی در شهر نیافت از پاره ای زنان سؤال کرد ایشان او را بیاگ...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۳ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۵ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « وزرا و حاجبان را بخواست و ایشان را فرمود که مهندسین و بنا ها حاضر آورده از برای او در پای قصر ايواني بيك فرسخ طول و بيك فرسخ عرض بنا کنند در اندک زمانی فرمان بجا آوردند چون ایوان بانجام رسید ملکه زمرد بایوان درآمد و از بهر خود خیمه در آنجا برپا ک...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۱ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۴ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بن مجد الدین در آنجا خفته بود برسید چون علی را در آنجا خفته دید عمامه از او بر گرفت و ایستاده بود که ناگاه زمرد بلب بام برآمد دزد را دید که در تاریکی ایستاده گمان کرد که خواجه او علی بن مجد الدین است صفیری بزد دزد نیز صفیری بزد آنگاه مرد خود را ا...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۵ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۳ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « تو آه چون ابیات بانجام رسانید آواز بناله بلند کرد و این دو بیتی نیز برخواند در طربم نوك فراق تو بسفت ابر غم تو ماه نشاطم بنهفت هجران توحوری بهشتی را جفت آن کرد بمن که باز نتوانم گفت علی بن مجدالدین از کردار خود بندامت اندر بود ولی ندامت س...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۵ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۲ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « مجدالدین کوزه آب بیرون آورد نصرانی را در دهلیز خانه یافت باو گفت ای پليدك چگونه بی اجازت من بخانه آمدی نصرانی گفت یا سیدی بدر خانه ایستادن و در دهلیز خانه آمدن فرقی ندارد پس کوزه آب باو داد نصرانی آب بخورد و کوزه بعلی بن مجدالدین بداد علی ابن م...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۰ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۱ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « كنيزك بدلال گفت او را بهر کس که خود خواهد بفروش آنگاه دلال رو بعلی بن مجدالدین آورده دست او را ببوسید و باو گفت ای خواجه اين كنيزك را شری کن که او ترا همی خواهد علی بن مجدالدين ساعتی سربزیر افکنده بخویشتن همی خندید و با خود میگفت من تا اکنون چاش...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۶۰ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « گفته: با دوستان خور آنچه ترا هست پیش از آنك بعد از تو دشمنان تو با دوستان خورند پس علی بن مجدالدین شب و روز مال خود را صرف معشوق و می نمود تا اینکه همه مال او برفت و بی چیز شد و دکان و کاروانسرا بفروخت پس از آن جامه تن خود بفروخت پس چون از مستی بر...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۶ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۵۹ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فروبست چون شب سیصد و هفتم بر آمد گفت اى ملك جوانبخت خليفه مأمون الرشيد سخن آن مرد غریب را بپسندید و فرمود که بالاتر از آن مکانی که نشسته بود بنشیند چون مسئله دوم طرح شد و نوبت سخن گفتن بدو رسید جوابی بهتر از جواب...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۲ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۵۸ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « ولایت جای گرفت از اهل عراق مردی خداوند فضل و هنر که بس بی بضاعت و پریشان حال بود مکتوبی مزور از زبان یحیی بن خالد عبد الله بن مالك ساخته بسوى عبدالله سفر کرد چون بدر خانه عبد الله رسید مکتوب مزور را به یکی از حاجبان او بداد حاجب کتاب گرفته بنزد ع...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۸ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۵۷ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « که آنچه زر و مال و گوهر و یاقوت در مدینه نحاس بود بخانه من آوردند پس از آن عفاریت را بآوردن بوزینه فرمان دادم بوزینه را دست و پا بسته بیاوردند باو گفتم اى پليدك چرا با من نيرنك كردی پس عفاريت را امر کردم که او را بخم روئین اندر کردند و سر آن خم را...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۹ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۵۶ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « دیرگاهی بود قصد ربودن دختر داشت و بسبب این طلسم نمی توانست ربود و لکن تو بیم مداروناله مکن که تو را بدان دختر میرسانیم و آن عفریت را بکشیم که نکوئی تو در نزد ما ضایع نخواهد ماند پس از آن فریادی بلند برزد چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهرزاد لب...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۰ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۵۵ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « او را پاره پاره کردند و هر پاره بسوئی انداخته از پی کار خود رفتند من از بس ماندگی و آزردگی در همانجا بیفتادم و در خود حیران بودم که ناگاه آوازها تفی بشنیدم که این بیت همی خواند بدو نيك هر دو ز یزدان بود لب مرد باید که خندان بود چون این آواز بش...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده
- ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۰ Mina.pakari بحث مشارکتها صفحهٔ برگه:One Thousand and One Nights.pdf/۲۵۴ را ایجاد کرد (نمونهخوانینشده: صفحهای تازه حاوی « گفت ای فرزند خدا از برکت آن پن جدرم این مال را بتو عطا فرموده پس خادمان صندوقها بدوش گرفته کلید صندوقها بمن سپردند شیخ بمن گفت این صندوقها بخانه خود ببر که این مال همه از آن تست من فرحناك گشته آن مال را نزد مادر آوردم ملدرم گفت ای فرزند اکنون که...» ایجاد کرد) برچسب: نمونهخوانینشده