رده:غزلیات حافظ
صفحهها در ردهٔ «غزلیات حافظ»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۴۹۴ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)د
- دیوان حافظ/آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
- دیوان حافظ/آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت
- دیوان حافظ/آن سیهچرده که شیرینی عالم با اوست
- دیوان حافظ/آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشبست
- دیوان حافظ/آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
- دیوان حافظ/آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
- دیوان حافظ/آن یار کزو خانه ما جای پری بود
- دیوان حافظ/آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند
- دیوان حافظ/آنکس که بدست جام دارد
- دیوان حافظ/آنکه از سنبل او غالیه تابی دارد
- دیوان حافظ/آنکه پامال جفا کرد چو خاک راهم
- دیوان حافظ/آنکه رخسار ترا رنگ گل و نسرین داد
- دیوان حافظ/ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
- دیوان حافظ/اتت روائح رند الحمی و زاد غرامی
- دیوان حافظ/احمدالله علی معدلة السلطان
- دیوان حافظ/از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
- دیوان حافظ/از دیده خون دل همه بر روی ما رود
- دیوان حافظ/از سر کوی تو هر کو به ملالت برود
- دیوان حافظ/از من جدا مشو که توام نور دیدهای
- دیوان حافظ/افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
- دیوان حافظ/اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
- دیوان حافظ/اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید
- دیوان حافظ/اگر بمذهب تو خون عاشقست مباح
- دیوان حافظ/اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
- دیوان حافظ/اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
- دیوان حافظ/اگر چه باده فرحبخش و باد گل بیزست
- دیوان حافظ/اگر چه عرض هنر پیش یار بیادبیست
- دیوان حافظ/اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
- دیوان حافظ/اگر روم ز پیش فتنهها بر انگیزد
- دیوان حافظ/اگر شراب خوری جرعه فشان بر خاک
- دیوان حافظ/اگر نه باده غم دل زیاد ما ببرد
- دیوان حافظ/الا ای طوطی گویای اسرار
- دیوان حافظ/الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
- دیوان حافظ/المنة للّه که در میکده بازست
- دیوان حافظ/ای آفتاب آینهدار جمال تو
- دیوان حافظ/ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
- دیوان حافظ/ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی
- دیوان حافظ/ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
- دیوان حافظ/ای پیک راستان خبر یار ما بگو
- دیوان حافظ/ای خرم از فروغ رخت لالهزار عمر
- دیوان حافظ/ای خونبهای نافه چین خاک راه تو
- دیوان حافظ/ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی
- دیوان حافظ/ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
- دیوان حافظ/ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل
- دیوان حافظ/ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن
- دیوان حافظ/ای سرو ناز حسن که خوش میروی به ناز
- دیوان حافظ/ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
- دیوان حافظ/ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس
- دیوان حافظ/ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
- دیوان حافظ/ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
- دیوان حافظ/ای غایب از نظر بخدا میسپارمت
- دیوان حافظ/ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
- دیوان حافظ/ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
- دیوان حافظ/ای قصه بهشت ز کویت حکایتی
- دیوان حافظ/ای که با سلسله زلف دراز آمدهای
- دیوان حافظ/ای که بر ماه از رخ مشکین نقاب انداختی
- دیوان حافظ/ای که دایم بخویش مغروری
- دیوان حافظ/ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
- دیوان حافظ/ای که در کوی خرابات مقامی داری
- دیوان حافظ/ای که مهجوری عشاق روا میداری
- دیوان حافظ/ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
- دیوان حافظ/ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
- دیوان حافظ/ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
- دیوان حافظ/ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش
- دیوان حافظ/ایدل آندم که خراب از می گلگون باشی
- دیوان حافظ/ایدل بکوی عشق گذاری نمیکنی
- دیوان حافظ/ایدل گر از آن چاه زنخدان بدر آئی
- دیوان حافظ/ایدل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی
- دیوان حافظ/این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
- دیوان حافظ/با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی
- دیوان حافظ/بارها گفتهام و بار دگر میگویم
- دیوان حافظ/باز آی ساقیا که هواخواه خدمتم
- دیوان حافظ/بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
- دیوان حافظ/باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبرست
- دیوان حافظ/باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
- دیوان حافظ/بالا بلند عشوهگر نقش باز من
- دیوان حافظ/بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
- دیوان حافظ/ببرد از من قرار و طاقت و هوش
- دیوان حافظ/بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایبان دارد
- دیوان حافظ/بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد
- دیوان حافظ/بر سر آنم که گر ز دست برآید
- دیوان حافظ/برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز
- دیوان حافظ/برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
- دیوان حافظ/بشری اذالسلامة حلت بذمی سلم
- دیوان حافظ/بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
- دیوان حافظ/بعد ازین دست من و دامن آن سرو بلند
- دیوان حافظ/بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
- دیوان حافظ/بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
- دیوان حافظ/بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
- دیوان حافظ/بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
- دیوان حافظ/بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
- دیوان حافظ/بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
- دیوان حافظ/بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
- دیوان حافظ/بود آیا که در میکدهها بگشایند
- دیوان حافظ/بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
- دیوان حافظ/به آب روشن می عارفی طهارت کرد
- دیوان حافظ/به تیغم گر کشد دستش نگیرم
- دیوان حافظ/به جان او که گرم دسترس به جان بودی
- دیوان حافظ/به جان پیر خرابات و حق صحبت او
- دیوان حافظ/به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
- دیوان حافظ/به چشم کردهام ابروی ماه سیمائی
- دیوان حافظ/به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
- دیوان حافظ/به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
- دیوان حافظ/به دور لاله قدح گیر و بیریا میباش
- دیوان حافظ/به سر جام جم آنگه نظر توانی کرد
- دیوان حافظ/به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می
- دیوان حافظ/به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
- دیوان حافظ/به غیر از آنکه بشد دین و دانش از دستم
- دیوان حافظ/به کوی میکده هر سالکی که ره دانست
- دیوان حافظ/به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود
- دیوان حافظ/به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
- دیوان حافظ/به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
- دیوان حافظ/به وقت گل شدم از توبه شراب خجل
- دیوان حافظ/بهار و گل طربانگیز گشت و توبه شکن
- دیوان حافظ/بی توی ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
- دیوان حافظ/بیا با ما مورز این کینه داری
- دیوان حافظ/بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
- دیوان حافظ/بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
- دیوان حافظ/بیا که رایت منصور پادشاه رسید
- دیوان حافظ/بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
- دیوان حافظ/بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
- دیوان حافظ/بیمهر رخت روز مرا نور نماندست
- دیوان حافظ/پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
- دیوان حافظ/پیش ازینت بیش ازین اندیشه عشاق بود
- دیوان حافظ/تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
- دیوان حافظ/تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
- دیوان حافظ/تاب بنفشه میدهد طره مشکسای تو
- دیوان حافظ/ترسم که اشک در غم ما پردهدر شود
- دیوان حافظ/تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
- دیوان حافظ/تو را که هر چه مرادست در جهان داری
- دیوان حافظ/تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
- دیوان حافظ/تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
- دیوان حافظ/توئی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
- دیوان حافظ/جان بیجمال جانان میل جهان ندارد
- دیوان حافظ/جز آستان توام در جهان پناهی نیست
- دیوان حافظ/جمالت آفتاب هر نظر باد
- دیوان حافظ/جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
- دیوان حافظ/جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید
- دیوان حافظ/چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
- دیوان حافظ/چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
- دیوان حافظ/چل سال بیش رفت که من لاف میزنم
- دیوان حافظ/چندانکه گفتم غم با طبیبان
- دیوان حافظ/چو آفتاب می از مشرق پیاله بر آید
- دیوان حافظ/چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
- دیوان حافظ/چو بر شکست صبا زلف عنبر افشانش
- دیوان حافظ/چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
- دیوان حافظ/چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
- دیوان حافظ/چو سرو اگر بخرامی دمی بگلزاری
- دیوان حافظ/چو گل هر دم ببویت جامه در تن
- دیوان حافظ/چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
- دیوان حافظ/چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
- دیوان حافظ/چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
- دیوان حافظ/چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
- دیوان حافظ/حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
- دیوان حافظ/حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
- دیوان حافظ/حال خونین دلان که گوید باز
- دیوان حافظ/حال دل با تو گفتنم هوس است
- دیوان حافظ/حالیا مصلحت وقت در آن میبینم
- دیوان حافظ/حجاب چهره جان میشود غبار تنم
- دیوان حافظ/حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
- دیوان حافظ/حسن تو همیشه در فزون باد
- دیوان حافظ/حسنت باتفاق ملاحت جهان گرفت
- دیوان حافظ/خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
- دیوان حافظ/خدا را کم نشین با خرقهپوشان
- دیوان حافظ/خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
- دیوان حافظ/خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
- دیوان حافظ/خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد
- دیوان حافظ/خط عذار یار که بگرفت ماه ازو
- دیوان حافظ/خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
- دیوان حافظ/خم زلف تو دام کفر و دین است
- دیوان حافظ/خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
- دیوان حافظ/خنک نسیم معنبر شمامه دلخواه
- دیوان حافظ/خواب آن نرگس فتان تو بیچیزی نیست
- دیوان حافظ/خوش آمد گل وزان خوشتر نباشد
- دیوان حافظ/خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
- دیوان حافظ/خوش خبر باشی ای نسیم شمال
- دیوان حافظ/خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
- دیوان حافظ/خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
- دیوان حافظ/خوشا شیراز و وضع بیمثالش
- دیوان حافظ/خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
- دیوان حافظ/خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
- دیوان حافظ/خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
- دیوان حافظ/خیال روی تو در هر طریق همره ماست
- دیوان حافظ/خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
- دیوان حافظ/خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم
- دیوان حافظ/خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
- دیوان حافظ/خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
- دیوان حافظ/دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
- دیوان حافظ/دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
- دیوان حافظ/دارم امید عاطفتی از جناب دوست
- دیوان حافظ/دامن کشان همی شد در شرب زر کشیده
- دیوان حافظ/دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
- دیوان حافظ/دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
- دیوان حافظ/در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
- دیوان حافظ/در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود
- دیوان حافظ/در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
- دیوان حافظ/در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
- دیوان حافظ/در خرابات مغان نور خدا میبینم
- دیوان حافظ/در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
- دیوان حافظ/در سرای مغان رفته بود و آب زده