دیوان شمس (غزلیات ۱۲)
- در گذر آمد خیالش گفت جان این است او
- ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو
- جسم و جان با خود نخواهم خانه خمار کو
- عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنو
- دوش خوابی دیدهام خود عاشقان را خواب کو
- ای برادر عاشقی را درد باید درد کو
- در خلاصه عشق آخر شیوه اسلام کو
- ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو
- ای ز رویت تافته در هر زمانی نور نو
- طرب اندر طرب است او که در عقل شکست او
- ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو
- تو بمال گوش بربط که عظیم کاهل است او
- خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او
- خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
- گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
- تن مزن ای پسر خوش دم خوش کام بگو
- چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو
- همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو
- من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
- هله ای شاه مپیچان سر و دستار مرو
- سر و پا گم کند آن کس که شود دلخوش از او
- سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو
- ای همه سرگشتگان مهمان تو
- ای بمرده هر چه جان در پای او
- شکر ایزد را که دیدم روی تو
- ای بکرده رخت عشاقان گرو
- مطربا اسرار ما را بازگو
- جان ما را هر نفس بستان نو
- ای غذای جان مستم نام تو
- صوفیانیم آمده در کوی تو
- میدوید از هر طرف در جست و جو
- به حریفان بنشین خواب مرو
- ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو
- ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
- آمد خیال آن رخ چون گلستان تو
- جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو
- این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو
- ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو
- رفتم به کوی خواجه و گفتم که خواجه کو
- ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو
- هان ای جمال دلبر ای شاد وقت تو
- تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو
- آینه جان شده چهره تابان تو
- سیر نیم سیر نی از لب خندان تو
- مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو
- ای سر مردان برگو برگو
- مرا اگر تو نیابی به پیش یار بجو
- من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او
- به وقت خواب بگیری مرا که هین برگو
- هزار بار کشیدهست عشق کافرخو
- چو از سر بگیرم بود سرور او
- بیدل شدهام بهر دل تو
- نور دل ما روی خوش تو
- دل من دل من دل من بر تو
- بنشسته به گوشهای دو سه مست ترانه گو
- به قرار تو او رسد که بود بیقرار تو
- قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو
- هله ای طالب سمو بگداز از غمش چو مو
- هله طبل وفا بزن که بیامد اوان تو
- طیب الله عیشکم لا وحش الله منکم
- بوقلمون چند از انکار تو
- پرده بگردان و بزن ساز نو
- یا قمرا لوعه للقمرین سکن
- بوسیسی افندیمو هم محسن و هم مه رو
- الیوم من الوصل نسیم و سعود
- بگردان ساقی مه روی جام
- هم صدوا هم عتبوا عتابا ما له سبب
- یا عاشقین المقصد سیحوا الی ما ترشدوا
- الا یا ساقیا انی لظمن و مشتاق
- ابناء ربیعنا تعالوا
- جود الشموس علی الوری اشراق
- حد البشیر بشاره یا جار
- امسی و اصبح بالجوی اتعذب
- مررت بدر فی هواه بحار
- امروز مستان را نگر در مست ما آویخته
- ای جبرئیل از عشق تو اندر سما پا کوفته
- یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده
- این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده
- این کیست این این کیست این در حلقه ناگاه آمده
- ای عاشقان ای عاشقان دیوانهام کو سلسله
- ای از تو خاکی تن شده تن فکرت و گفتن شده
- ای جان و دل از عشق تو در بزم تو پا کوفته
- ساقی فرخ رخ من جام چو گلنار بده
- باده بده باد مده وز خودمان یاد مده
- یا رجلا حصیده مجبنه و مبخله
- ای تو برای آبرو آب حیات ریخته
- آمد یار و بر کفش جام میی چو مشعله
- شحنه عشق میکشد از دو جهان مصادره
- دایم پیش خود نهی آینه را هرآینه
- کجا شد عهد و پیمانی که کردی دوش با بنده
- بر آنم کز دل و دیده شوم بیزار یک باره
- به لاله دوش نسرین گفت برخیزیم مستانه
- یکی ماهی همیبینم برون از دیده در دیده
- ز بردابرد عشق او چو بشنید این دل پاره
- سراندازان همیآیی نگارین جگرخواره
- مرا گویی که چونی تو لطیف و لمتر و تازه
- چو در دل پای بنهادی بشد از دست اندیشه
- زهی بزم خداوندی زهی میهای شاهانه
- سراندازان همیآیی ز راه سینه در دیده
- با زر غم و بیزر غم آخر غم با زر به
- من سرخوش و تو دلخوش غم بیدل و بیسر به
- هشیار شدم ساقی دستار به من واده
- ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده
- هر روز پری زادی از سوی سراپرده
- کی باشد من با تو باده به گرو خورده
- ناموس مکن پیش آ ای عاشق بیچاره
- بربند دهان از نان کمد شکر روزه
- یا رب چه کس است آن مه یا رب چه کس است آن مه
- من بیخود و تو بیخود ما را کی برد خانه
- ای غایب از این محضر از مات سلام الله
- از انبهی ماهی دریا به نهان گشته
- دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته
- ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده
- ای روی تو رویم را چون روی قمر کرده
- دل دست به یک کاسه با شهره صنم کرده
- امروز بت خندان میبخش کند خنده
- ای خاک کف پایت رشک فلکی بوده
- مستی ده و هستی دهای غمزه خماره
- آن یار غریب من آمد به سوی خانه
- بیبرگی بستان بین کمد دی دیوانه
- ای دل به کجایی تو آگاه هیی یا نه
- هر روز فقیران را هم عید و هم آدینه
- ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه
- روزی تو مرا بینی میخانه درافتاده
- امروز من و باده و آن یار پری زاده
- ای بر سر بازاری دستار چنان کرده
- ای جنبش هر شاخی از لون دگر میوه
- چون عزم سفر کردی فی لطف امان الله
- هر موی من از عشقت بیت و غزلی گشته
- آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه
- ای دلبر بیصورت صورتگر ساده
- ای آنک تو را ما ز همه کون گزیده
- این کیست چنین مست ز خمار رسیده
- ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده
- رندان همه جمعند در این دیر مغانه
- این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده
- هلا ساقی بیا ساغر مرا ده
- بیا دل بر دل پردرد من نه
- ایا گم گشتگان راه و بیراه
- چنین میزن دو دستک تا سحرگاه
- سماع آمد هلا ای یار برجه
- خدایا مطربان را انگبین ده
- ایا خورشید بر گردون سواره
- مبارک باد آمد ماه روزه
- چو بیگاه است و باران خانه خانه
- مکن راز مرا ای جان فسانه
- خدایا رحمت خود را به من ده
- فریاد ز یار خشم کرده
- ای دیده راست راست دیده
- آمد مه و لشکر ستاره
- دیدی که چه کرد آن یگانه
- یک جام ز صد هزار جان به
- جان آمده در جهان ساده
- ای بی تو حیاتها فسرده
- ای دوش ز دست ما رهیده
- ماییم قدیم عشق باره
- ای گشته دلت چو سنگ خاره
- ماییم و دو چشم و جان خیره
- آن سفره بیار و در میان نه
- ای نقد تو را زکات نسیه
- ای روز مبارک و خجسته
- ای دو چشمت جاودان را نکتهها آموخته
- ای ز هندستان زلفت رهزنان برخاسته
- ای ز هجرانت زمین و آسمان بگریسته
- ای ز گلزار جمالت یاسمین پا کوفته
- ای سراندازان همه در عشق تو پا کوفته
- تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده
- ای به میدانهای وحدت گوی شاهی باخته
- چشم بگشا جانها بین از بدن بگریخته
- این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده
- کی بود خاک صنم با خون ما آمیخته
- هله بحری شو و در رو مکن از دور نظاره
- مشنو حیلت خواجه هله ای دزد شبانه
- هله صیاد نگویی که چه دام است و چه دانه
- سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه
- صنما از آنچ خوردی بهل اندکی به ما ده
- ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
- صد خمار است و طرب در نظر آن دیده
- بده آن باده جانی که چنانیم همه
- پیش جوش عفو بیحد تو شاه
- عشق بین با عاشقان آمیخته
- ای بخاری را تو جان پنداشته
- عشق تو از بس کشش جان آمده
- جستهاند دیوانگان از سلسله
- روز ما را دیگران را شب شده
- قرابه باز دانا هش دار آبگینه
- پیغام زاهدان را کمد بلای توبه
- این جا کسی است پنهان دامان من گرفته
- در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده
- آن آتشی که داری در عشق صاف و ساده
- بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده
- ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده
- برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده
- از بس که مطرب دل از عشق کرد ناله
- دیدم نگار خود را میگشت گرد خانه
- ای پاک از آب و از گل پایی در این گلم نه
- ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته
- آن دم که دررباید باد از رخ تو پرده
- ای از تو من برسته ای هم توام بخورده
- گل را نگر ز لطف سوی خار آمده